این مساله باعث شده واکنشها، اظهارنظرها و حتی برنامهها و سیاستهای اعلامی، از هدف و مسیر اصلی منحرف شده و ماهیت شعاری، کلیشهای و احساسی پیدا کند.
یکی از این برداشتهای احساسی و غیرکارشناسی، رویکردی است که به مقوله نفت و صنعت نفت در اقتصاد مقاومتی ایجاد شده است. خلاصه این رویکرد این است که آنچه باعث ضعف وناکارآمدی اقتصاد ایران شده، نفت است.
اقتصاد ایران حدود یک قرن است که به نفت وابسته است و این وابستگی موجب آسیبپذیری آن در مقاطع مختلف شده است.
بخشی از این آسیبپذیری نتیجه فعل و انفعالات بازار نفت و در نتیجه کاهش یا افزایش درآمدهای نفت در مقاطع مختلف و ضعف مدیریت آن است و بخش دیگر و مهمتر که در تحریمهای اقتصادی اخیر به عینه خود را نشان داد، بهرهبرداری سیاسی قدرتهای بزرگ از ساختار اقتصادی وابسته به نفت ایران از طریق اعمال تحریم خرید نفت است.
تحریمهای اخیر که خیلی سریع آثار منفی خود را در اقتصاد کشور به دلیل وابستگی بیش از حد به درآمدهای نفتی و عدم توسعه صنعت نفت برای پرکردن خلأهای ناشی از خروج عوامل خارجی از این صنعت،
در شکل کاهش درآمدهای ارزی و توقف طرحهای توسعهای نفت و گاز نشان داد، بسیاری را به نکوهش نفت و سرنوشت نامیمونی که بر کشور روا داشته، واداشت و به طور احساسی بر ضرورت حذف نفت از سفره اقتصاد ایران سخن راندند و اقتصاد مقاومتی را بر نفتزدایی از اقتصاد ایران تفسیر کردند.
این طرز فکر خیلی سریع آثار خود را در تخطئه صنعت نفت، بیتوجهی و به حاشیه بردن آن نمودار کرد به گونهای که نهتنها اقدامی ملی و فراقوایی برای کمک به توسعه طرحهای برجا مانده و متوقف صنعت نفت صورت نگرفت بلکه به شیوههای مختلف، آمرانه و عامدانه، منابع محدود آن که قرار بود در شرایط تحریمهای اقتصادی، برای روی پا نگه داشتن صنعت نفت به کار گرفته شود، برای تامین کسری منابع پرداخت یارانه نقدی و مواردی از این دست، مورد استفاده قرار گرفت.
نماد دیگر این طرز فکر در چالش تامین بخشی از منابع مورد نیاز توسعه طرحهای صنعت نفت در قالب لایحه بودجه سال 94 رقم خورد که به سختی آن هم برای توسعه میادین مشترک نفت وگاز به تصویب رسید.
در این واقعیت که نفت و ساختار کنونی صنعت کنونی نفت، به دلیل وابستگی مالی، فنی و مدیریتی، آسیبپذیر و ضعیف است و به تبع آن اقتصاد وابسته به نفت کشور هم همین شرایط را تجربه میکند، هیچ شکی وجود ندارد، اما آیا راهحل این مشکل و رفع آسیبپذیری اقتصاد ایران، حذف، حاشیه نشینی و کم لطفی به نفت است؟ پاسخ قطعا منفی است.
امروزه نفت و دیگر منابع هیدروکربوری ، عامل حیات و پویایی اقتصاد جهانی هستند. در حدود 40 درصد از GDP جهانی به طور مستقیم و غیرمستقیم به نفت و صنایع نفتی وابسته بوده و این سهم در حال افزایش است.
با توجه به جایگاه نفت در اقتصاد جهانی از یک سو و منابع نفت و گاز ایران به عنوان بزرگترین کشور دارنده ذخایر هیدروکربوری جهان، نفت و گاز به عنوان مزیت اصلی اقتصاد کشور، باید به موتور محرکه اقتصاد تبدیل شود.
به نظر میرسد نفتی که در حال حاضر با همه عقبماندگیها، ضعفها و کاستیهای مالی، فنی و مدیریتی، بخشی از اقتصاد کشور را تغذیه و اداره کرده است در صورتی که به سطح بلوغ واقعی و پیشرفت برسد، نه تنها عامل آسیبپذیری اقتصاد کشور نیست بلکه به عامل قدرت و توسعه و توانمندی کشور تبدیل میشود بنابراین نفت میتواند کلید واقعی اقتصاد مقاومتی باشد.
در صورتیکه ارادهای جدی و واقعی برای بهرهگیری از این پتانسیل وجود داشته باشد اما نفت زمانی میتواند این نقش را بازی کند که قید و بند سیاسی و نهاد دولت آزاد شود و در یک چارچوب اقتصادی و منطقی گام در مسیر استقلال مالی و شکوفایی فنی و مدیریتی بگذارد. این شرایط است که اقتصاد کشور و صنعت نفت را آز آسیبپذیری دور میکند.
بنابراین نه تنها نباید به نفت و صنعت نفت در شرایط ضعف کنونی ناشی از تحریمها، کمتوجهی کرد، بلکه باید بیش از پیش به احیا، نوسازی، بهسازی و تقویت صنعت نفت وگاز و بالابردن توان مالی، فنی و مدیریتی آن همت گذاشت.
دکتر علیرضا سلطانی - استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد