یادداشت

چاه نفت نشر

در خانه همه ما ایرانی‌ها، حتی اگر کتابخانه هم نداشته باشیم، باز هم برخی کتاب‌ها پیدا می‌شود. واقعا در قفسه‌های کتابخانه یا گنجه خانه کدام یک از خانواده‌های ایرانی شاهنامه فردوسی، دیوان حافظ یا بوستان و گلستان سعدی یافت نمی‌شود؟ پاسخ اگر نگوییم صفر ولی تقریبا نزدیک به صفر است.
کد خبر: ۷۹۷۸۹۶

حدود 100 سال اخیر، نسخه‌های بسیاری از دواوین شاعران کلاسیک ایران منتشر شده است. تقریبا در طول یک قرن گذشته، بسیاری از نسخه‌شناسان، مصححان و ادیبان داخلی و خارجی، به کار جمع‌آوری شسته و رفته گنجینه‌های کهن ادبیات کلاسیک دست یازیدند. نمونه آن انواع دیوان حافظ براساس تصحیح علامه قزوینی و قاسم غنی، پرویز ناتل‌خانلری، احمد شاملو، سلیم نیساری، بهاءالدین خرمشاهی، ادیب برومند، بهروز ثرتیان، سیدابوالقاسم انجوی‌شیرازی، حسین الهی‌قمشه‌ای، هوشنگ ابتهاج و رشید عیوضی است. از این میان ما فقط دیوان حافظ را مثال زدیم که تقریبا بیشترین تصحیح در میان آثار کلاسیک از آن صورت گرفته است. از بین مصححان اشعار حافظ، برخی همچنان در قید حیاتند، اما برخی از آنان دهه‌هاست از میان ما رخت بربسته‌اند.

مثلا معروف‌ترین و پرفروش‌ترین نسخه، متعلق به تصحیح مشترک علامه قزوینی و قاسم غنی است که هر دو، سال‌ها پیش درگذشته‌اند.

ضمن اینکه می دانیم حقوق مالکیت ادبی یا همان کپی رایت در ایران تا 30 سال به یک پدیدآورنده تعلق می‌گیرد. هرچند، وزارت ارشاد در پیش‌نویس لایحه جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی و هنری که تقدیم مجلس شورای اسلامی کرده، این زمان را از 30 سال به 50 سال افزایش داده که البته هنوز به تصویب نرسیده است. با وجود این، چه ما این مالکیت را 30 سال مد نظر قرار دهیم، چه 50 سال، باز هم به‌دلیل عدم پیوستن ایران به کنوانسیون‌های جهانی مانند برن (کپی‌رایت جهانی) شاهدیم حقوق پدیدآورندگان آثار ادبی اغلب رعایت نمی‌شود، حالا چه برسد به رفتگان و آنها که چند قرن پیش زیسته‌اند، نتیجه این می‌شود که امروز شاهدیم هر ناشری به خود اجازه می‌دهد نسخه‌های دلبخواهش از دیوان حافظ، دیوان سعدی، آثار مولوی یا شاهنامه فردوسی را در هر شمارگانی که دلش خواست منتشر کند و پولی هنگفت به جیب بزند و از قِبَل این کار فرهنگی کلی منافع اقتصادی برای خودش دست‌وپا کند. این همان چاه نفت ناشران سودجوست؛ ناشرانی که بدون پرداخت هزینه‌ای به مصحح یا پدیدآورنده، با علم به پرفروش‌بودن این آثار که در خانه هر ایرانی یافت می‌شود، دست به انتشار فعلا قانونی این آثار می‌زنند. هم فروش خوب و هم‌دور زدن پرداخت حق مولف؛ چه چیزی بهتر از این برای یک ناشر؟ برای همین است که یک خلأ قانونی اینجا خودش را نشان می‌دهد. در واقع ما به کپی‌رایت جهانی بپیوندیم، و چه نپیوندیم این درد و این نوع سودجویی وجود دارد؛ در چنین شرایطی می‌توان پیشنهاد کرد وزارت ارشاد و بخصوص معاونت فرهنگی این وزارتخانه تدبیری بیندیشد تا این دست از ناشران که از گنجینه لایتناهی ادبیات فارسی پول روی پول می‌گذارند دست کم خیرشان به وارثان ادبی این سرزمین برسد و گوشه‌ای ازگرفتاری‌های اهل قلم هم‌روزگارمان برطرف شود، به عنوان مثال معاونت فرهنگی می‌تواند آیین‌نامه‌ای به ناشرانی از این دست ابلاغ کند که درصدی ناچیز از فروش این کتاب‌ها را (کتاب‌هایی که بیش از 50 سال از مرگ پدیدآورنده آن می‌گذرد) به ارشاد پرداخت کنند. از آن طرف ارشاد هم این پول را به صندوق‌های حمایتی اهل قلم و هنرمندان تخصیص دهد. با این پیشنهاد می‌توان بخشی از چاه نفت ادبیات را سر سفره اهلش برد.

سجاد روشنی / گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها