آنچه در این متن میخوانید داستان ایجاد یک کمپانی و تحولات پرفرازونشیب آن و نیز داستان نبوغ انسان فانی و موفقیتهای کار تیمی است.
سالها پیش شخصی نابغه و مدیری توانمند، گروهی از متخصصان را زیر چتر خویش گردآوری نمود و آنچه که در سایه این مدیریت به وجود آمد نامی است که امروزه علیرغم پشت سر گذاشتن بحرانهای متعدد اقتصادی، کماکان در آسمان پرتلالو خودروسازی میدرخشد.
بهراستی شاهکارهای لامبورگینی یعنی میورا، کانتاش، دیابلو، مورسیه لگو و رونتون و…از آن افسانهای ساخته است.
فروچیو لامبورگینی (FERRUCCIO LAMBORGHINI) یک سازنده تراکتور در ایتالیا بود که تحت تأثیر انزو فراری تصمیم گرفت که اتومبیلهای سریع و اسپرتی بسازد.
در ابتدا، اتومبیلهای ساخت او انواع فیات بودند که قدرت آنها سه برابر شده بود و البته تکنولوژی پیشرفتهای نیز نداشتند.
در سال 1962 میلادی، فروچیو در پی آن بود که خودروهای بهتری بسازد لذا تصمیم گرفت که یک تیم مهندسی بسیار قوی تشکیل دهد تا به اتکای به آن، خودروهای شاخصتری را به بازار عرضه کند.
یکی از مهمترین افرادی که به لامبورگینی پیوست شخصی به نام جوتو بیزارینی (GIOTTO BIZZARINI) بود که بهعنوان یک طراح موتور در کمپانی فراری مشغول به کار بود و پس از مشارکت در ساخت مدل مشهور فراری 250 GTO، ناگهان شرکت فراری ترک نمود و به لامبورگینی پیوست.
فرد دیگر هم جان پائولو دالارا (GIAN PAOLO DALLARA) نام داشت که حرفهاش مهندس هوافضا بود و پیش از آن نیز تجربه کار در مزراتی و فراری را داشت و با طرحهای گوناگون شاسی نیز آشنا بود.
علاوه بر آن، مهندس پائولو استانزانی (PAOLO STANZANI) فارغالتحصیل از دانشگاه بولوگنا نیز با پیشنهاد دالارا مسئولیت تولید را به عهده گرفت.
یکی دیگر از افراد شاخص هم در این تیم، باب والاس (BOB WALLACE) نام داشت که مکانیک مسابقات و اهل نیوزلند بود.
این شخص صاحب تجربیات عملی فراوانی بود و بهعنوان راننده آزمایشی و مهندس تحقیق و توسعه به این گروه پیوست، مردی که اصل کارش روی جاده بود.
نخستین لامبورگینی که در پاییز 1963 میلادی در نمایشگاه تورین معرفی گردید، نمونه اولیه 350 GTV بود (V مخفف VELOCE و به معنای سرعت است).
این اتومبیل کوپه، توسط فرانکو اسکاگلونه از شرکت طراحی کاروتسیریاتورینگ طراحی شده بود و با یک پیشرانه 12 سیلندر خورجینی به حجم 3.5 لیتر (با 4 میلسوپاپ) توانی معادل 360 اسب بخار را ارائه میداد.
لامبورگینی مشتریان هدف خود را اشخاصی همچون وکلا، پزشکان، مدیران تجاری و خلاصه افراد ثروتمند در نظر گرفته بود اما از آنجایی که طرح بدنه این خودرو برای آن زمان خیلی پیشرو محسوب میشد، لامبورگینی دست به تغییراتی در آن زد و بسیاری از خصوصیات اولیه را هم در آن کنار نهاد، از جمله چراغهای مخفی جلو.
در ضمن دالارا هم قدرت موتور طراحی شده توسط بیتزارینی را کاهش داد و به این ترتیب مدل 350 GT، بهار سال بعد، در نمایشگاه ژنو با قدرت 320 اسب بخار به نمایش گذاشته شد.
این مدل نیاز بازار فروش به یک اتومبیل لوکس، سریع و پرتوان را تأمین میکرد. اتومبیل مذکور یک ضربه واقعی برای فراری بود و مدلهای مزراتی نیز تا آن زمان، چنین توانی را ارائه نداده بودند.
با انجام این اصلاحات و افزایش حجم موتور به میزان نیم لیتر، مدل 350 GT مبدل به 400 GT و سپس 2+400 GT 2 شد. (علامت 2+2 به معنی افزایش ظرفیت سرنشینان خودرو به تعداد 4 نفر میباشد با این تفاوت که فضای صندلیهای عقب کم بوده و بیشتر مناسب کودکان است).
فقط در طی چند سال مدلهایی همچون ایزلرو، اسپادا و جامارا به وجود آمدند که بیشتر آنها در شرکت طراحی برتونه (BERTONE) تکوین یافته بودند.
شاید اینطور بتوان گفت که مهمترین عمل لامبورگینی در تاریخ حیاتش ارائه مدل میورا بود که با این کار توانست یک نیش واقعی به پیکره فراری وارد کند.
دالارا در آن زمان شدیداً تحت تأثیر فورد GT 40 آمریکایی قرار گرفته بود و با تشویق همکارانش والاس و استانزایی تصمیم گرفت یک خودرو دو نفره موتور وسط بسازد، لامبورگینی هم اجازه کار را به او داد و درپی آن دالارا موتوری 12 سیلندر خورجینی را طراحی کرد که به صورت عرضی نصب میشد.
شاسی و بخشهای فنی این کودک جدید در نمایشگاه تورین سال 1965 میلادی به نمایش گذاشته شد. آنچه میورا را در دنیای خودرو جاودانی ساخت ترکیب بخش فنی و اتاق بود. اتاق میورا که توسط مارچلو گاندینی (MARCELLO GANDINI) و در شرکت برتونه طراحی و ساخته شده بود، در بهار سال 1966 میلادی و در نمایشگاه ژنو در معرض دید عموم قرار گرفت.
تا به امروز کمتر اتومبیل موتور میانی توانسته است اینچنین زیبا بین اتاق و شاسی هماهنگی برقرار کند.
میورا علیرغم ضعفهایی در رنگ بدنه و بعضی از جزییات، که ناشی از آماده ساختن سریع آن بود بسیار جلب توجه کرد و یک کار تحقیقاتی بود که بهسادگی درست درآمد و تحت تولید محدود قرار گرفت.
از سال 1966 تا سال 1972 میلادی، در کل 764 دستگاه میورا تولید شد که مدلهای بهبود یافته S و نیز مدل نهایی SV را دربر میگرفت.
در مجموع، میورا در مدلهای گوناگونی اعم از P400، P400 S،P400 SV، P400 JOTA و P400 SV/J،P400 SV/J SPIDER و همچنین مدل ROADSTAR روانه بازار شد که اکثر نمونههای ارائه شده در بازار، از سه مدل نخست بوده و بیشتر مدلهای بعدی نیز بر مبنای آنها (این سه مدل) تکوین یافتهاند.
در این اینجا سعی میشود که توضیحات مختصری در باب هر یک از این سه مدل، ارائه گردد.
P400: این مدل از پیشرانهای 12 سیلندر خورجینی و با حجم 4 لیتر بهره میبرد (دقیقاً 3929 سیسی) که توان خروجی آن معادل 350 اسب بخار بود. این مدل از سال 1966 میلادی تا سال 1969 میلادی در خط تولید قرار داشت و به تعداد 275 دستگاه تولید شد.
از منابع تأیید نشدهای اینطور نقل شده است که در تولید 125 دستگاه اولیه این مدل از ورقه استیل به ضخامت 0.9 میلیمتر استفاده شده است که نسبت به مدلهای بعدی آن نازکتر میباشد.
همچنین در بخشهایی از بدنه آن، در پشت و جلو، از فلز آلومینیم بهره گرفته شده است. بهای این خودرو در آن زمان در حدود 20/000 دلار بود که به لحاظ ارزش برابر با 145/374 دلار در سال 2015 میباشد.
تمامی مدلهای P400 به صورت استاندارد از تایرهایی به سایز 205 VR 15 بهره میبرند که سازنده آن شرکت PIRELLI CINTURATO میباشد.
P400 S: این مدل که از آن به نام میورا S نیز خوانده میشود نمونه بهبود یافته P400 میباشد و تغییرات اندکی را نیز نسبت به آن شاهد بوده است.
زمان ورود آن به بازار نیز نوامبر سال 1968 میلادی بود. تفاوت اصلی آن با نمونه اولیه در زمانبندی میلسوپاپ آن بود و این تغییر جزئی توانست به پیشرانه 12 سیلندر خورجینی آن توانی معادل 20 اسب بخار را اضافه کند و قدرت آن را از 350 به 370 برساند.
همچنین در تزئینات داخلی این مدل هم بهبودها و اصلاحاتی از جمله تعبیه کنترلهای هشداردهنده و نیز شیشههای برقی مشاهده شد. در نمای بیرونی این خودرو هم از کروم براق در اطراف چراغهای جلو و پیرامون پنجرههای خودرو بهره گرفته شده بود.
یک سیستم تهویه مطبوع به بهای 800 دلار نیز برای آن قابل سفارش بود. از این خودرو 338 دستگاه توسط لامبورگینی تولید شد.
این خودرو با کسب حداکثر سرعت معادل 168 مایل 270) کیلومتر بر ساعت) سریعترین خودروی جادهای در زمان خودش محسوب میشد.
P400 SV: این مدل که از آن بهعنوان میورا SV نیز نام برده میشود مشهورترین و واپسین مدل میوراست. این خودرو نیز همچون مدل S، تغییراتی را در زمانبندی میلسوپاپ شاهد بوده است و علاوه بر آن، سیستم کاربراتور آن نیز کاملاً تعویض شده بود.
همه اینها موجب افزایش توان پیشرانه از 370 اسب بخار به 385 گشت. بهبود فنی مهم دیگری که در این مدل روی داد، تفکیک سیستم روغنکاری گیربکس آن از پیشرانه بود؛ مهمترین پیامد این عمل نیز کاهش نگرانی از بابت ورود تراشههای موجود در گیربکس به پیشرانه بود که در صورت وقوع این امر، بروز فاجعه حتمی بود و هزینه کلانی را بابت تعمیرات روی دست صاحبانش میگذاشت.
در نمای بیرونی این خودرو نیز اصلاحاتی روی داد که از مهمترینشان میتوان به حذف مژه در اطراف چراغهای جلو و نیز تغییر چراغهای عقب آن اشاره کرد.
همچنین جهت نصب لاستیکهای پهنتر در قسمت عقب آن، پهنای گلگیرها در این قسمت به اندازه 9 اینچ (230 میلیمتر) افزایش یافت. از این نمونه 150 دستگاه توسط لامبورگینی تولید شد.
در سال 1988 میلادی، یک دستگاه لامبورگینی میورا S توسط کارشناسان مجله رود اند تراک آمریکا مورد بررسی قرار گرفت.
نکته جالب اینجاست که 18 سال پیش از این نیز و در سال 1970 میلادی، این خودرو توسط همین مجله تست شده بود که نویسنده در جایجای متن گهگاه به آن اشاره میکند.
با نگاهی کوتاه به این مطلب این نکته برایمان آشکار میشود که تکنولوژی خودرو چه راه پرفراز و نشیبی را تاکنون طی نموده و تا چه اندازه در این نیمقرن اخیر پیشرفت داشته است.
در اینجا بخشهایی از این متن را خدمتتان ارائه میدهم.
«در سال 1970 میلادی، لامبورگینی میورا S با حداکثر سرعت 168 مایل بر ساعت (حدود 270 کیلومتر بر ساعت)، سریعترین اتومبیل جاده پیما بود که تا آن زمان تست کرده بودیم، جهت آزمایش توانایی و قدرت آن به جادههای خارج از شهر رفته بودیم و من با سرعت 120 مایل بر سرعت میراندم که ناگهان پشت سر خود یک پورشه 911 را دیدم، چراغ میزد و راه میخواست، اگر با هر اتومبیل دیگری بودم به وی راه میدادم اما با «میورا» نه، دنده را معکوس نموده و به دو انتقال دادم و پورشه را که حداکثر 140 مایل بر ساعت سرعت داشت جا گذاشتم.
اگر جاده مناسبی در اختیار نداشته باشید هرگز نمیتوانید توان میورا را دریابید. اکنون پس از گذشت 18 سال هنوز همچنین است. به نظر کارشناس ما که در تستهای سال 68 و 70 میورا نیز شرکت داشته، این خودرو حتی بهتر از گذشته به نظر میرسد.
ما میورای نارنجی رنگ مدل S ساخت 1970 را از یک وکیل عاشق اتومبیل که کلکسیون باارزشی دارد قرض گرفتیم تا آن را دوباره تجربه کنیم و این تجربه موفقیتآمیز بود.
بخصوص اتومبیل مورد آزمایش که از هر حیث آماده راندن بود و جنبه نمایشی نداشت. به حداکثر سرعت آن نیز نسبت به مدل اولیه 5 مایل اضافه شده بود.
میورا S حداکثر قدرت خود را در دنده 5 بین دورهای 7250 تا 7500 به دست میآورد، درحالیکه مدل معمولی ساخت 1968 در دور 7050 همان دنده به حداکثر قدرت میرسید.
همچنین میورای S مسافت یکچهارم مایل را 0.6 ثانیه زودتر طی میکرد و در پایان مسافت سرعت آن 6.5 مایل بیشتر بود. حاصل تست ما زمان 13/9 ثانیه برای مسافت یکچهارم مایل بود اما بهاحتمال زیاد با تعویض دنده مناسب میتوان آن را به 11.5 ثانیه تقلیل داد. (زمان لازم جهت طی کردن مسافت یکچهارم مایل از حالت سکون و همچنین سرعت پایان در این مسیر، فاکتور مهم آمریکائیها در سنجش توان یک خودرو است درحالیکه اروپاییها بیشتر بهشتاب صفر تا صد کیلومتر بر ساعت اهمیت میدهند).
در پایان مسیر یکچهارم مایل، میورا در دنده سه بود و افرادی که از بیرون ناظر حرکت اتومبیل بودند اینطور بیان کردند که با هر تعویض دنده، به نظر میرسید که میورا دوباره در دنده یک قرار گرفته است.
مصرف سوخت این اتومبیل با سرعت متوسط در حدود 14 مایل به ازای یک گالن است و با سرعت 100 مایل بر ساعت، به ازای یک گالن سوخت،10 مایل مسافت را طی میکند که با توجه به کارایی آن بد نیست.
اگرچه میورا برای استفاده روزمره ساخته نشده است اما میتوان آن را آهسته نیز راند. موتور در حال سکون به نرمی در دور 800 کار میکند و در هر دندهای میتواند از دور 1500 شروع بکند ولی در دور 4000 از خود لرزش نشان میدهد و راندن خودرو در این دور به مدت طولانی صلاح نیست.
برداشتن پا از روی پدال گاز، که در دور 8000 حتماً باید این کار را کرد، اتومبیل را ناگهان تکان میدهد. آنچه راندن میورا را در شهر را غیرعملی میسازد تلاش زیاد برای کنترل آن است.
سیستم تعویض دنده آن، که مجبور است نسبت به یک موتور عرضی واکنش نشان دهد، به ترکیبی از نیروی قوی و ظرافت خاص جهت تعویض (دنده) نیاز دارد و این تردستی در اختیار هر کسی نیست. حتی در صورت چنین تسلطی توصیه میگردد تعویض دنده خیلی سریع صورت پذیرد.
صدا یکی از خصوصیات اصلی میورا است. موتور 12 سیلندر خورجینی لامبورگینی در اصل پر سروصدا نیست و میبینیم که در لامبورگینیهای موتور جلو کاملاً رام شده به نظر میرسد اما در میورا موتور دقیقاً پشت سر شما واقع شده و فقط یک لایه شیشه بین راننده و موتور فاصله میاندازد.
این ساختار بهعلاوه سیستم انتقال نیرو، که شامل کلاچ و گیربکس در طرف راننده و نیز زنجیرهای میلسوپاپ در سمت سرنشین میباشد، سروصدای زیادی را در هنگام حرکت ایجاد میکنند البته برای یک راننده علاقهمند، این صداها عامل محرکی جهت بالابردن دور موتور هستند.
از نظر کیفیت، داخل اتاق میورا حتی نسبت به استانداردهای زمان خودش ضعیف و فاقد بعضی از تجهیزات مورد نیاز سفرهای طولانی بود.
فرمان میورا با همقطاران ایتالیاییاش خیلی اختلاف دارد، پدالها نزدیک به هم و نیز بالا قرار گرفتهاند، بهویژه پدال گاز که باعث میشود زانوی راست خیلی بالا قرار بگیرد و در سفرهای طولانی راننده را وادار میسازد پایش را به کنسول وسط تکیه دهد. در مدل S، یک سرعتسنج 190 مایلی نصب شده است درحالیکه مدل اولیه آن دارای سرعتسنج 200 مایلی بود.
طرح اصلی سرعتسنج و دورسنج مستقیماً جلوی دید راننده قرار دارد و 6 نشاندهنده کوچکتر در وسط داشبورد نیز تغییری نکرده و کیفیت کفپوشها و تودوزی بهتر از مدل معمولی میورا بود البته از چرم استفاده نشده و صندلیها و رودری ها از جنس پلاستیک وینیل بودند.
میورای مدل S فقط یک کمربند ایمنی جهت دور کمر داشت درحالیکه چنین خودرویی باید دارای کمربند ایمنی با حداقل سه نقطه اتصال باشد.
میورا هنگام راندن فوقالعاده حساس و تیز است و در سرعتهای پایین کنترل آن کمی مشکل میباشد اما در سرعتهای بالا بهخوبی قابل کنترل بوده و از تعادل لازم برخوردار است.
با حداکثر سرعت 168 مایل بر ساعت و بدون هیچ قطعه کمکی آئرودینامیکی و فقط با وجود یک اسپویلر در عقب که چندان هم پر اهمیت نیست، از ثبات فوقالعادهای برخوردار است. چنین ثباتی در سال 1970 میلادی بینظیر بود.
فرمان میورا دقیق و قدرت پیچیدن آن بهتر از هر خودروی دیگری تا آن زمان بود، در دایرهای با قطر 200 فوت میتوانست با سرعت 35.7 مایل حرکت کند و این یعنی شتاب جانبی 0.85 جی که حدود 0.07 بهتر از رکود قبلی بود، این رکورد پیش از این متعلق به دتوماسو منگوستا بود.
در مجموع، میورا قابل کنترل است و میتوان آن را تا نزدیک قابلیتهایش راند. در سال 1970 میلادی ما نظر دادیم که میورا بیشتر تمرینی در هنر اتومبیلسازی است تا وسیلهای جهت رانندگی اما حقیقتاً نسبت به جانشین خود واقعیتر به نظر میرسد.
لامبورگینی میورا به دلایلی چون گران بودن خدمات پس از فروش و عدم ثبات اقتصادی سازنده آن در ابتدای دهه 70 میلادی، در سال 1972 از خط تولید خارج شد.
قیمت پایه این خودرو در سال 1970 میلادی در حدود 19,250 دلار بود درحالیکه رقیب آن فراری دیتونا از بهایی معادل 19,500 دلار برخوردار بوده است.
شتاب صفر تا 60 مایل این خودرو معادل 5.5 ثانیه و همتای آن، فراری دیتونا برابر با 5.9 ثانیه بود. در سال 2014 میلادی، برخی از نمونههای تمیز و مرتب این خودرو، مرز 1.3 میلیون دلار را نیز در بعضی از حراجیهای خودرو درنوردیدهاند.(پدال)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد