سیاست روز : مدیریت "باد" و انشعابات آن
یک عضو شورای شهر: باید برای خودروها عوارض آلودگی هوا در نظر بگیریم.
به نظر شما پس از این اقدام خردمندانه، نوبت کدام یک از اقدامات عقلانی و قهرمانانه زیر است؟
الف) عوارض عطسه عابران در پیادهرو
ب) عوارض عبور شهروندان از روی پلهای عابرپیاده
ج) عوارض تماشای برج میلاد از فاصله ده کیلومتری و کمتر
د) عوارض تغییر مدیران شهرداری توسط شهروندان
معاون سازمان سلامت: چرخه تولید فرآوردههای غذایی از مزرعه تا سفره مراحل مختلفی دارد.
به نظر شما کدام یک از گزینههای زیر "مراحل مختلف" محسوب میشود؟
الف) برداشتن تخم مرغ از لانه مرغ در مزرعه و نیمرو کردن آن در ماهیتابه
ب) کندن سیبزمینی از مزرعه و پختن آن در قابلمه
ج) کندن چاه نفت و انتقال بیواسطه آن بر سر سفرههای مردم
د) این گزینه مشکل اخلاقی دارد و از نصب آن در این مکان خودداری میشود.
جراید: دولت برای بررسی موضوع "باد" به شهرداری ماموریت داد.
با توجه به خبر فوق کدام یک از گزینههای زیر به زودی تاسیس میشود.
الف) معاونت امور باد شهرداری تهران
ب) مدیریت باد و انشعابات آن
ج) اداره کل باد و امور فرهنگی
د) کارگروه باد و مسائل استراتژیک
شرق: واسه شما جوکه واسه ما تاریخه
از قدیم میگویند تاریخ را کسانی مینویسند که پیروز شدهاند. ولی چیزی که ما دیدیم این است که دفتر خاطرات مینویسند. حالا سؤال این است که آیا دفتر خاطرات تاریخ است که الان همه دارند خاطره مینویسند؟ یعنی تا دیروز همه میگفتند بابا خاطرهنوشتن هم شد کار؟ منتها اینقدر آقای هاشمیرفسنجانی خاطره منتشر کرد که خاطرهها کار داد دست همه.
دفتر خاطرات ممنوع شد:درواقع بعد از دفتر خاطرات هاشمی، طوری شده که مغازهها دفتر خاطرات به زیر ١٨ سال نمیفروشند. کسی هم بالای ١٨ سال باشد، باید دوتا ضامن معتبر همراه داشته باشد که بتواند دفتر خاطرات بخرد. بعد هم طوری شده که شما اگر بخواهی خاطره روزانه بنویسی، باید عصربهعصر بروی وزارت ارشاد مجوز بگیری.
توی کیف مدرسهات چی داری؟ دیروز دیدیم ماشینها را میگشتند. علاوه بر سلاح سرد، اگر کسی دفتر خاطرات داشت باهاش برخورد میشد. یعنی درواقع قبلا در خاورمیانه دهانت را میبوییدند مبادا گفته باشی دوستت دارم الان توی کیف مدرسهات را نگاه میکنند مبادا دفتر خاطرات داشته باشی.
کاسبان خاطره:الان کار رسیده به خاطره و خاطرهسازی. وزارت کار قرار شده خاطرهکاران و کاسبان خاطره را بیمه کند. مثلا خواهر آقای احمدینژاد یک خاطره گفته، یک خاطره هم قدیریابیانه گفته و کی و کی هم خاطره گفتند که همه هم به این هدف که بگویند هاشمیرفسنجانی خاطرههاش خطری ندارد و الکی است.
اما هاشمیرفسنجانی چی گفت؟ هاشمیرفسنجانی همه حرفوحدیثها را خواند و رو به دوربین گفت: این چیزها که شما میگید واسه شما خاطرهس واسه ما تاریخه.
آرمان : بیمارستان خیلی هم جای خوبیه!
عزیزم کی گفته بیمارستان جای بدیه؟! خیلی هم جای خوبیه،جاتون خالی ما چند روز پیش رفته بودیم بیمارستان، بترکه چشم حسود، انقدر عزت، انقدر احترام، تا وارد شدیم گفتن بفرمایید روی تخت دراز بکشید، بهمون سوپ دادند، بهمون نون و آب دادند، چند ساعت کاری بهمون نداشتند، همینطور ول میچرخیدیم واسه خودمون، هیچکس هم کارمون نداشت، بعد یه پرستاره اومد انقدر مهربون، بدون اینکه فشار خونمون رو بگیره روی کارتکس عدد مورد علاقه خودش رو نوشت و رفت. شبم بهمون غذا دادند و خوابیدیم، باور کن نهار مفت انقدر میچسبه که نگو.
صب بردنمون توی اتاق عمل، دکتره اومد یه چرخی تو اتاق زد و زیر میز و تختها رو بررسی کرد و یه چند کلمه با رزیدنتش صحبت کرد، بعد موبایلش زنگ خورد و رفت و خدا رو شکر دیگه برنگشت، انقدر خوشحال شدیم، میدونی که من از دکتر چقدر میترسم!
عزیزدلم بعد از عمل هیچ فشار و استرسی به بیمار وارد نمیکردند، واسه همین بعد عمل تقریبا سه ساعت تو بخش ریکاوری معطل مون کردند، البته به ما گفتن پرستار نیست تا شما رو تحویل بگیره اما به احتمال قوی هدف اصلی شون تزریق آرامش به بیمار بوده! سه ساعت بعد که پرستاره اومد، وقتی خواست سوار آسانسورم (به زبان ما میشه بالابر!) بکنه، دستم موند لای در، بعد پرستار با نهایت مهربانی و دلسوزی گفت «اشکال نداره، زود خوب میشه» و با ۸۰ کیلومتر در ساعت تختم رو به سمت اتاق هل داد!
عزیزم، سرت رو درد نیارم، چند روز بعد موقع ترخیصم که رسید، برخلاف شایعاتی که امثال این مهران مدیری بر سر زبونها انداختهاند، نه تنها ازم پولی نگرفتند، بلکه سرپرستار با اصرار فراوون پول کرایه تاکسی رو حساب کرد و مقداری کمپوت و میوه هم از طرف بیمارستان بهم اهدا شد.
عزیزکم تازه این پایان کار نبود، وقتی به خونه رسیدم، متوجه شدم که پرستاران محترم آنژیوکت (معادل فارسی ندارد!) رو روی دستم جا گذاشتهاند و از اونجایی که دوستان همه کارهاشون حکمتی پشتش نهفته است، آنژیوکت که خیلی اسم باکلاس و خارجی داره، جهت یادگاری ناقابلی خدمت ما تقدیم کردهاند، فقط امیدوارم مسئولین محترم بیمارستان محبت کنند و مانند آقا اسکندر که پنس و گاز استریل داخل معدهاش جا گذاشته بودند، یکی از وسایل اتاق عمل رو در یکی از قسمتهای بدن مون (به انتخاب خودشون) جا گذاشته باشند.
با تشکر!
کیهان : وارو
گفت: قائممقام حزب اعتماد ملی گفته است؛ اصلاحطلبان همیشه اهل متانت بودهاند و از افراطیگری پرهیز کردهاند!
گفتم: وطنفروشی در فتنه 88، آتش زدن مسجد، سنگباران نمازگزاران در روز عاشورا، همراهی آشکار با مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس، آشوبهای خیابانی، دروغ تقلب برای خوشامد دشمنان، قتل مردم کوچه و بازار، اهانت به مقدسات، «دریافت نشان بزرگترین سرمایه اسرائیل»! از سوی نتانیاهو و... متانت است؟!
گفت: ظاهراً؛ این مدعی اصلاحات معنی «متانت» را با «وقاحت» اشتباه گرفته است.
گفتم: آدم بیسوادی برای اینکه بیسوادی خود را پنهان کند، روزنامهای در دست گرفته و مشغول خواندن بود، یکی از رفقایش که نیمچه سوادی داشت از او پرسید؛ چه خبر؟ و یارو گفت؛ خبر خاصی نیست، فقط یک کامیون چپ کرده! دوستش نگاه معنیداری به او کرد و گفت؛ مرد حسابی! روزنامه را وارو به دست گرفتهای!
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه