رویایی که زود بر باد رفت

تصور می‌کرد که می‌تواند راه صد ساله را یکشبه طی کند اما خیلی زود دستگیر شد و رویایش بر باد رفت. حالا هم به اتهام دو فقره قتل در یک قدمی چوبه دار قرار دارد. خیلی زود به پایان راه رسید و حالا هر شب را با کابوس اعدام می‌خوابد.
کد خبر: ۷۸۸۷۵۱
رویایی که زود بر باد رفت

سکانس اول

رسیدگی به این پرونده از شامگاه شانزدهم اسفند سال 91 همزمان با گزارش این جنایت به پلیس در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت. ماموران با ورود به ساختمان مورد نظر در حوالی محله پونک تهران مشاهده کردند جسد زن و شوهر جوان غرق در خون و در حالی که دست و پاهایشان با پارچه و طناب بسته شده در اتاق‌های خانه افتاده و همه جا به هم ریخته است. بررسی‌های اولیه از همسایه‌ها نشان می‌داد، قربانیان حادثه زن و شوهری به نام‌های سارا و منصور بوده‌اند. همزمان با شروع تحقیقات مشخص شد، مرد خانواده، خلبان شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی بود. همسرش نیز وکیل دادگستری بود که هردوی آنها با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بودند.

در ادامه تحقیقات، کارآگاهان پی بردند باجناق مقتول نخستین فردی بوده که با صحنه جنایت رو به رو شده است. بنابراین با احضار وی به پلیس آگاهی به تحقیق از وی پرداختند که این مرد گفت: قرار بود برای پیگیری موضوعی با منصور تماس بگیرم، اما او و همسرش تلفن‌هایشان را پاسخ ندادند. بنابراین به خانه‌شان رفتم تا موضوع را از آنها پیگیر شوم. زمانی که مقابل مجتمع‌شان رفتم دیدم پسرشان آنجا مانده و هنوز وارد ساختمان نشده و هر چه زنگ می‌زد کسی در را برایش باز نمی‌کرد . بنابراین با کلیدی که از او گرفتم در را باز کردم و با صحنه‌ای هولناک روبه‌رو شدیم. نمی‌دانم چه کسی و با چه انگیزه‌ای آنها را به قتل رسانده است.

در ادامه تحقیقات مشخص شد کارت‌های بانکی مقتولان به سرقت رفته و مبالغی کلان از حساب بانکی آنها برداشت شده و با آن کارت در یک مغازه طلافروشی در افسریه خرید شده است. ماموران برای بررسی موضوع در این طلافروشی حضور یافتند و در بازبینی دوربین‌های مداربسته آنجا چهره مرد میانسالی را به دست آوردند که با کارت بانکی مقتولان طلا و سکه خریده بود. پلیس در جستجوی این مرد بود که معلوم شد او یک متهم سابقه‌دار بوده و نامش مرتضی است. او تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا این‌که سرانجام در روز‌های پایانی فروردین سال 92 مخفیگاه او شناسایی و متهم دستگیر شد. همزمان با دستگیری وی گروهی از کارآگاهان خانه وی را در منطقه استخر مورد بازرسی قرار دادند و توانستند یک قبضه سلاح، کیف مقتول و کارت‌های بانکی مقتولان را آنجا بیابند. متهم در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بازجویی شد و به قتل این زوج تهرانی اعتراف کرد و گفت: دو روز قبل از حادثه زمانی که آگهی فروش یک دستگاه خودروی گرانقیمت را در روزنامه خواندم، با اطمینان از این که فروشنده پولدار است، تصمیم به سرقت گرفتم. با شماره فروشنده تماس گرفتم و روز حادثه برای دیدن خودرو به خانه وی رفتم.

پس از تنظیم قولنامه سلاحی را که همراه داشتم بیرون آورده و هر دو را تهدید کردم. دست و پایشان را بستم و پس از سرقت اموال قیمتی و کارت‌های بانکی‌شان هردو را با ضربات چاقو از پای در آوردم و فرار کردم.

سکانس دوم

با اعتراف متهم و بازسازی صحنه قتل، وی روانه زندان شد. مدتی بعد پرونده وی با صدور کیفرخواست به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران منتقل شد و او سال گذشته در دادگاه محاکمه شد و در دفاع از خود گفت: من همه اتهامات را قبول دارم. از بچگی در خانواده‌ای بزرگ شدم که در آن هیچ وقت محبت ندیدم. همین شرایط باعث شد خیلی زود از خانواده‌ام جدا شده و مستقل شوم.

این شرایط مرا به سمت ازدواج با زنی برد که پس از ده سال به دلیل مشکلاتی که با هم داشتیم از او جدا شده و همسر اولم تمام سرمایه مرا که در این سال‌ها جمع کرده بودم، گرفت.

وی ادامه داد: در حالی که شرایط بدی داشتم زندگی روی خوشش را به من نشان داد و با زنی آشنا شدم که پس از ازدواج با او توانستم خوشبختی را احساس کنم اما این خوشبختی زیاد دوام نیاورد و متوجه بیماری همسرم شدم. او مثل شمع در مقابل چشمانم آب می‌شد و من به دلیل مشکلات مالی نمی‌توانستم کاری برای او انجام دهم به همین خاطر به کرمانشاه رفته و یک قبضه کلت کمری تهیه کردم. تصمیم داشتم از طریق سرقت، پول مورد نیاز جراحی همسرم را تهیه کنم. به بهانه تنظیم قولنامه با قربانیان قرار گذاشته و به خانه‌شان رفتم.

ابتدا با سلاح آنها را تهدید کرده و خواستم 20 میلیون تومان به من بدهند اما قبول نکردند به همین خاطر آنها را به داخل اتاق برده و دست و پایشان را بستم.

سپس کیف منصور را که حاوی مدارک ماشین و عابر بانک بود سرقت کرده و با تهدید رمز عابر بانک را از او گرفتم. وقتی از خانه خارج شدم ناگهان به این فکر افتادم که آنها وقتی آزاد شوند مشخصات مرا به پلیس می‌دهند و دستگیر می‌شوم به همین خاطر به خانه بازگشته و آنها را با ضربات چاقو کشتم.

سکانس پایانی

پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات وارد شور شده و مرتضی را به دو بار قصاص و زندان محکوم کردند. چند روز پیش این حکم به تائید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای اجرا به واحد اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارسال شد و به این ترتیب شماره معکوس برای اعدام متهم به قتل آغاز شد.

نام مرتضی در لیست اعدامی‌ها قرار گرفته و او بزودی به سزای جنایت خود خواهد رسید.

هشدار کارشناس

قاضی حسین اصغرزاده، قاضی جنایی تهران در این زمینه هشدار می‌دهد: این پرونده از چند جهت قابل بررسی است. موضوع اول بحث جرم‌زا بودن برخی آگهی‌هاست. ما شاهد هستیم برخی مجرمان بخصوص کلاهبرداران در آگهی روزنامه‌ها به دنبال طعمه می‌گردند و برخی افراد برای معاملات به جای این‌که به مراکز رسمی مراجعه کنند با درج آگهی خود را در دام مجرمان گرفتار می‌کنند.

به هموطنان توصیه می‌کنم به هیچ عنوان برای معاملات خود با افراد ناشناس آنها را به داخل خانه یا محل کار خود دعوت نکنید و به‌تنهایی با آنها وارد معامله نشوید. در سال‌های اخیر اتفاقات تلخی در این حوزه رخ داده که مهم‌ترین آن قتل‌های سریالی زنان خانه‌دار در تهران بود که قاتلان در پوشش خریدار خانه طعمه‌های خود را شکار می‌کردند.

نکته دیگر در این ماجرا، دیدگاه قاتل است. او تصور می‌کرد، می‌تواند با ارتکاب جرم ره صد ساله را یکشبه برود که نه تنها به هدفش نرسید بلکه خود را هم در یک قدمی مرگ قرار داد. همیشه بزرگان اعلام کرده‌اند بار کج به منزل نمی‌رسد و این فرد به جای این‌که برای جنایت خود به دنبال دلیل باشد می‌توانست از راه‌های قانونی مشکل خود را حل کند. زمانی که هموطنان تصور کنند از طریق دور زدن قانون می‌توانند سریع‌تر به هدف خود برسند، ما با نوعی هرج و مرج و بی‌قانونی رو به رو خواهیم شد.

امیر علی حقیقت طلب / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها