او در گفتوگویی با سایت گل از مسائل مختلفی صحبت میکند که به طور خلاصه در ادامه آمده است:
لوئیس فن خال، یک مرد بد
از فرانک ریبری ابتدا درباره لوئیس فن خال سرمربی سابق بایرن مونیخ و سرمربی کنونی منچستریونایتد سوال میشود. او در اینباره میگوید: ما با اساس کار فن خال مشکل داشتیم. وقتی او کارش را شروع کرد هیچکس نمیدانست قرار است چه اتفاقی بیفتد. او ابدا به نامها اهمیت نمیداد، در واقع به ستارهها نیازی نداشت و هر بازیکنی باید از اول خودش را به فن خال ثابت میکرد. نخستین ملاقات من با فن خال اصلا خوب نبود. به عنوان یک بازیکن حرفهای اعتمادم را نسبت به او از دست داده بودم و او به عنوان یک مربی تواناییهای زیادی داشت، اما یک مرد بد بود! رابطه ما اصلا خوب نبود.
پیشنهاد از چلسی و منچسترسیتی
ستاره فرانسوی بایرن مونیخ زمانی مورد توجه دو تیم چلسی و منچسترسیتی قرار گرفته بود. او در اینباره میگوید: این پیشنهادها به من تحمیل شد. باشگاههای زیادی سعی میکردند توجه مرا به خودشان جلب کنند؛ رئال مادرید، بارسلونا، یوونتوس، چلسی و منچستر سیتی. من وقتی پیشنهادها میآمد فکر کردن را آغاز میکردم. ذهنم را مشغول این میکردم که چه آیندهای با این باشگاهها خواهم داشت. من در نهایت بهترین تصمیم را برای ماندن در بایرن مونیخ گرفتم.
32 سالگی
ریبری که بتازگی وارد سی و دومین سال زندگی خود شده است، میگوید: من نگران بالا رفتن سن نیستم، اما به هر حال میبینم که روال زندگیام در حال تغییر است. وقتی جوان هستید فعالیت بیشتری دارید. اکنون من به خودم استراحت بیشتری میدهم؛ هر چند تنوع در زندگی را دوست دارم. این بخشی از زندگی من است و اصلا بخشی از شخصیت من به شمار میرود.
خوشحالم در بایرن مونیخ ماندم
ستاره فرانسوی بایرن مونیخ درباره پیشنهاد رئال مادرید هم صحبت میکند: من صحبتهای مشتاقانهای با اولی هوینس رئیس باشگاه درباره ماندن در بایرن مونیخ داشتم و همچنین جلساتی را با کارل هاینس رومنیگه پشت سر گذاشتم. آنها به من گفتند که نباید جایی بروم، چرا که باشگاه به من نیاز دارد و من همان نقشی را برای بایرن مونیخ دارم که لیونل مسی در بارسلونا ایفا میکند. رئال برای جذب من تلاش کرد و سرسختانه مرا میخواست. واقعا نمیدانم اگر این انتقال انجام میشد رئال چقدر بابت این انتقال میپرداخت. به هرحال خوشحالم در بایرن مونیخ ماندم.
مصدومیتهای تلخ
ستاره فرانسوی درباره آیندهاش هم صحبت میکند: هیچ چیز درباره آیندهام نمیدانم. اکنون و در این لحظه در بایرن مونیخ بسیار راحتم؛ هر چند این اواخر آسیبدیدگی اذیتم کرد. شما هرگز درباره شرایط بدنی خود در آینده چیزی نمیدانید. تمام مصدومیتهای من در سالهای اخیر مربوط به زانو و قوزک پا بود. این مصدومیتها خیلی تلخ بود و بارها اتفاق افتاد. البته بعد از بازی با دونتسک در لیگ قهرمانان اروپا در این فصل من دیگر احساس ناراحتی نکردم. اکنون وضع خوبی دارم و امیدوارم بهتر هم شوم.
آرزوی فرانک
فرانک در سی و دو سالگیاش چه آرزویی کرد؟ او میگوید: قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا آرزوی من است. این چیزی است که دوباره میخواهم تجربه کنم. من سال 2013 جام قهرمانی اروپا را بالای سر بردم که واقعا لحظه فوقالعادهای بود. آن سال کسب سهگانه اروپا، بوندسلیگا و جام حذفی با یوپ هاینکس بینظیر بود. هر چیزی که در فوتبال بود ما تجربه کردیم. برای من دوران فوتبالیام، باشگاه و هواداران این موفقیت عظیم رضایتمندی عظیمی را به دنبال داشت. من با مشاهده روند اخیر قانع شدهام که دوباره میتوانیم قهرمان اروپا شویم. ما تیم متحدی هستیم و از پس این کار برمیآییم. در دو ماه آینده بازیهای سرنوشتسازی خواهیم داشت. امیدوارم بازیکنان آماده باشند؛ چرا که ما شانس خوبی برای قهرمانی در اروپا داریم.
خوشبختی در مونیخ
فرانک ریبری عشق و علاقهاش به بایرن مونیخ را اینگونه توصیف میکند:« وقتی به اینجا آمدم، نمیدانستم چطور پیشرفت خواهم کرد. من بلافاصله شروع به پیشرفت کردم. هواداران از اینکه من مهاجم تیمشان بودم رضایت داشتند. من با هواداران و همتیمیهایم ارتباط خوبی داشتم. من با اینکه شخص آرامی هستم، اما برایم مهم است که مدام با دیگران در ارتباط باشم. برایم هم مهم است که مردم چه فکری درباره من میکنند. من در مونیخ واقعا احساس خوشبختی میکنم.»
زندگی در آلمان
ملیپوش سابق فرانسویها درباره زندگی در آلمان هم توضیح میدهد: آلمان جای خاصی است. من ایدهای درباره اینکه مردم در آلمان چگونه زندگی میکنند ندارم، چرا که هنوز چیزی درباره ذهنیت آنها نمیدانم. به هر حال مونیخ شهر زیبایی است و همه چیز سازمانیافته، تمیز و منظم است. ما میتوانیم بدون ترس فرزندانمان را به مدرسه ببریم. آلمانیها به حریم خصوصی من احترام میگذارند.
ملاقات با زیدان
ریبری بتازگی با زینالدین زیدان، اسطوره فوتبال فرانسه ملاقاتی در مونیخ داشت. وی در اینباره میگوید: همیشه از ملاقات با زیدان خوشحال میشوم. او بازیکن فوقالعادهای بود و شخصیت فوقالعادهتری دارد. زمانی که برای نخستین بار در سال 2006 به تیم ملی فرانسه دعوت شدم زیدان کمک زیادی به من کرد. او جامهای زیادی را برده و تجربیاتش هنوز به ما کمک میکند. ما هنوز با هم در ارتباطیم و با یکدیگر صحبت میکنیم. وقتی او به مونیخ آمد با هم شام خوردیم و ساعتها با یکدیگر صحبت کردیم.
مربیگری
ستاره بایرن مونیخ پس از بازنشستگی مربی میشود؟ او در اینباره چنین پاسخ میدهد: صادقانه بگویم در اینباره نظری ندارم . تمرکز من دو سال آینده است. من احساس خوبی در مونیخ دارم و همچنین خانوادهام نیز همین طور هستند. چرا بعد از اتمام قراردادم (قرارداد او با بایرن سال 2017 تمام میشود) در مونیخ نمانم؟ چرا نباید در مونیخ زندگی کنم؟ روسای بایرن مونیخ میتوانند کار را برای من راحتتر کنند. ممکن است در آینده با کمک سران بایرن مونیخ هدایت تیم جوانان را بر عهده بگیرم. من آماده هر چیزی هستم.
من و آرین روبن
ریبری نظرات جالبی هم درباره همتیمی هلندیاش یعنی آرین روبن دارد: من و آرین بازیکنانی هستیم که بایرن مونیخ پیش از این نداشت. ما بازیکنان متفاوتی هستیم. ما مدام در موقعیتهای تک به تک قرار میگیریم، فقط حمله میکنیم و فعالیت زیادی داریم. این ویژگیها فوتبال ما را تثبیت کرده است. صادقانه بگویم وقتی من و آرین نباشیم بایرن مونیخ مجبور است به شکل متفاوتی بازی کند.
فلسفه فوتبالی
ریبری درباره فلسفه فوتبالیاش هم صحبت میکند: فوتبال حرفه من است، اما این سرگرمی من هم به شمار میرود. من از فوتبال لذت میبرم؛حالا فرقی ندارد در تمرینات فوتبال بازی کنم یا در میدان رسمی مسابقه. میدانم زندگی چه سختیهایی دارد، بنابراین وقتی فرصت بازی کردن دارم هر کاری از دستم برمیآید انجام میدهم تا این سختیها به نظر نیاید. دریبل کردن، دویدن، جنگیدن و احساس علاقه به فوتبال من را خوشحال میکند.
منبع: سایت گل / مترجم: هیلدا حسینیخواه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد