چرا ماهواره باعث بلوغ زودرس کودکان می شود؟

تاثیرهای روحی و روانی ماهواره بر کودکان

سبک زندگی اسلامی - ایرانی

الگوهای شناختی، عاطفی و رفتاری خانواده اسلامی

سبک زندگی اسلامی ـ ‌‌ایرانی دارای ابعاد و ساحت‌های مختلف است که دست‌کم در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری برای تحقق آن موانعی وجود دارد که ‌باید رفع شود.
کد خبر: ۷۸۷۱۱۲
الگوهای شناختی، عاطفی و رفتاری خانواده اسلامی

ابوالفضل ساجدی با بیان این‌ مطلب به تشریح ابعاد و موانع تحقق سبک زندگی بومی پرداخت. حجت‌الاسلام ساجدی، عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و مدیر قطب فلسفه دین ایران و سردبیر مجلات «معرفت» و «معرفت کلامی» است. زمینه‌های فعالیت علمی وی شامل حوزه‌های کلام و فلسفه دین، روان‌شناسی اسلامی و تربیت اسلامی است و در این زمینه‌ها تاکنون آثاری همچون دین در نگاهی نوین ،‌ دین‌گریزی چرا؟ دین‌گرایی چه سان؟ ،‌ روان‌شناسی رشد با نگاهی به منابع اسلامی و زبان دین و قرآن از او به چاپ رسیده است. وی کتاب‌های فرهنگ‌سازی نماز ، تربیت اعتقادی ، شاخص‌های تربیت سیاسی اجتماعی و شاخص‌های تـربیت خـلاقیت را در دست چاپ دارد.

برای سبک زندگی تعاریف مختلفی ارائه شده است برای شروع بفرمایید تعریف شما از سبک زندگی و سبک زندگی اسلامی چیست؟

به عقیده من بهتر آن است که ما سبک زندگی را به هندسه حاکم بر زندگی و به عبارت دیگر هندسه حاکم بر رفتارهای فردی و اجتماعی افراد تعریف کنیم. بر همین اساس سبک زندگی اسلامی هندسه اسلامی حاکم بر رفتار فردی و اجتماعی و در واقع نظام‌‌واره‌ای است که بیانگر هندسه بیرونی رفتار اسلامی در حوزه‌های مختلف زندگی است.

ما در حوزه مباحث سنتی خودمان مفهوم ادب را داریم که با بحث سبک زندگی پیوند می‌خورد. برای ادب در هر یک از بخش‌های مختلف زندگی آدابی بیان شده است و اگر به مجموع این آداب توجه شود، هندسه حاکم بر مجموع رفتارها، این آداب را تبدیل به سبک زندگی می‌کند.

با توجه به این که خود مقوله سبک زندگی نیز مقوله‌ای مرکب از درون و بیرون و ظاهر و باطن است، می‌توان از این منظر هم به یک نقطه تأکید اسلام بر سبک زندگی رسید. اسلام می‌گوید انسان باید نوعی هماهنگی میان ظاهر و باطن خود داشته باشد و رفتار ظاهری او برخاسته از نیت پاک باطن و سلامت نفس باطنی باشد و از طرفی هم باطن پاک باید منجر به رفتارهای متناسب با آن شود. این نکته می‌تواند تعبیر و بیانی از یک ضرورت آسیب‌شناسانه در توجه به مقوله سبک زندگی باشد.

با توجه به تعریف شما و اغلب تعاریفی که از سبک زندگی مطرح است، این مقوله دامنه‌ای به گستره همه بخش‌های زندگی انسان را در برمی‌گیرد. با توجه به چنین گستردگی‌ای چگونه باید به سبک زندگی اسلامی نزدیک شویم؟

همچنان که اشاره کردید حوزه سبک زندگی بر اساس گستره ارتباطات انسان، از خانواده و مدرسه تا دیگر نهادهای مؤثر در اجتماع، تا نهاد رسانه، نهاد سیاست و حتی عرصه روابط بین‌الملل را در بر می‌گیرد و برای نزدیک شدن به سبک زندگی اسلامی طبعاً باید پیشنهادهای اسلام در هر کدام از این بخش‌ها را مورد توجه قرار داد.

اما برای ایجاد تغییرات و تحولات لازم به نحوی که خود مقوله سبک زندگی اقتضای آن را دارد و نزدیک شدن به سبک زندگی اسلامی، حداقل در سه ساحت شناختی، عاطفی و رفتاری (که شامل رفتارهای موقتی و عادات به‌عنوان رفتارهای ثابت می‌شود)، باید در سطح جامعه کار شود. در هر یک از این بخش‌ها ممکن است موانعی وجود داشته باشد که باید ابتدا این موانع برطرف شود تا بعد از آن به تحقق سبک زندگی اسلامی برسیم.

سه ساحتی که فرمودید، یعنی ساحت‌های شناختی، عاطفی و رفتاری در واقع لایه‌های سازنده سبک زندگی هستند. به نظر شما در هر کدام از این لایه‌ها چه اتفاقاتی باید بیفتد وبه طور مشخص چه کارهایی باید انجام شود تا سبک زندگی اسلامی یا زمینه‌های آن محقق شود؟

همچنان که اشاره کردم یک بخش از کاری که در این ساحت‌ها باید انجام شود، رفع موانع است. برای مثال موانعی که در بخش شناختی ممکن است وجود داشته باشد، پرسش‌ها و شبهات دینی است. این رفع موانع در حقیقت خودش یک کار ایجابی است. در بخش شناختی، به عبارت دیگر و در یک سطح دیگر ما باید شناخت‌های سطحی مردم و جوانان و نسل نو را به باورهای عمیق اسلامی تبدیل کنیم.

در همین رابطه‌ای که شما می‌فرمایید، به نظر می‌رسد یکی از آسیب‌ها و موانع سبک زندگی اسلامی، باورهای التقاطی و متضاد دینی است که افراد دارای چنین باورهایی را همواره در یک آمد و شد و تعارض در سبک زندگی قرار می‌دهد؟

بله بر همین اساس است که من عرض می‌کنم شناخت‌های اولیه و سطحی باید به باور تبدیل شود. این یک ضرورت برای رسیدن به سبک زندگی اسلامی است.

یکی دیگر از مواردی که می‌تواند در حوزه شناختی به عنوان مانع تحقق سبک زندگی اسلامی مطرح باشد عقل‌گرایی افراطی به معنای عقل‌گرایی خودبنیادی است که وحی و ارزش‌های الهی را نفی می‌کند. اسلام به عقل احترام می‌گذارد و تأکید ویژه‌ای بر عقل دارد اما عقل مورد نظر اسلام عقل خودبنیاد نیست. برای تحقق سبک زندگی اسلامی باید با چنین عقل‌گرایی‌ای مبارزه و مقابله شود تا به عقل‌گرایی اعتدالی برسیم؛ عقل‌گرایی‌ای که ما را به تعالی نزدیک می‌کند.

در برخی موارد افراد درون خانواده بینش را در تحلیل و تبیین امور اشاعه می‌دهند که به شکل ناخوادآگاه حس‌گرایی و ظاهرگرایی را تقویت می‌کنند. این نگرش چه تاثیری در مسیر تحقق سبک زندگی دینی خواهد داشت؟

بله. حس‌گرایی افراطی به این معنا که هر چه را فراتر از حس باشد نفی کنیم، هم یک مانع است. طبیعتا اگر چنین رویکردی در یک خانواده، در یک فرهنگ و در یک جامعه وجود داشته باشد، مانع تحقق باوری می‌شود که پشتوانه سبک زندگی اسلامی است. ما برای این که به سبک زندگی اسلامی نزدیک شویم باید با حس‌گرایی هم مبارزه کنیم یعنی باید آن را درمان کنیم.

ظاهرگرایی هم با حس‌گرایی ارتباط دارد. متأسفانه در جامعه ما عواملی باعث تقویت حس‌گرایی و ظاهرگرایی می‌شود. این عوامل باعث می‌شود ‌افراد فراتر از محسوسات و ظواهر را نبینند و از غیب بی‌خبر و غافل باشند. بنابراین همچنان که اشاره کردید عبور از حس‌گرایی و تقویت غیب‌گرایی‌ یا به تعبیر دیگر تقویت حضور خدا مقدمه سبک زندگی اسلامی است.

به نظر می‌رسد بحث غیب‌گرایی تا حدی جنبه‌های انگیزشی و رفتاری هم پیدا می‌کند یعنی می‌تواند واسطه‌ای باشد که ساحت‌های سه‌گانه‌ای را که شما فرمودید همزمان پوشش دهد. در ساحت عاطفی چه اتفاقاتی باید بیفتد که معنای آن رفتن به سمت سبک زندگی اسلامی خواهد بود؟

آنچه در بخش عاطفی باید روی دهد، این است که گرایش‌های الهی بر گرایش‌های مادی مقدم شود. باید عواطف الهی بر عواطف دیگر و عشق‌های الهی بر عشق‌های مادی مقدم شود. البته اسلام عشق مادی را در روابط اجتماعی نفی نمی‌کند ولی می‌گوید اولویت باید با عشق الهی باشد. بنابراین مقدم ساختن حب الهی و عشق الهی بر دیگر انواع عشق‌ها و گرایش‌ها اصل شکل یافتن ساحت عاطفی برای سبک زندگی اسلامی است و اگر بخواهیم به این نقطه برسیم، باید چنین تغییری را در سطوح مختلف شاهد باشیم.

طبیعتا در ساحت رفتار موارد جزئی زیادی را می‌توان برشمرد که به عنوان عناصر تشکیل‌دهنده سبک زندگی اسلامی هستند. اما آیا شما اصول خاصی را برای ایجاد تغییرات لازم در این حوزه مد نظر دارید؟

یکی از اصول اساسی در این زمینه که البته جنبه شناختی هم پیدا می‌کند، تغییر اولویت‌های زندگی است. افراد در جامعه اسلامی و در رفتار فردی و اجتماعی، همیشه آنچه را مهم است مقدم می‌کنند. البته اولویت‌های زندگی اسلامی متفاوت با اولویت‌های یک زندگی مادی است. طبیعتا در زندگی اسلامی اولویت‌بندی‌ها براساس معیارهای الهی انجام می‌شود؛‌ بخصوص در موارد تعارض میان خواست خداوند و غیر او. الان در زندگی‌های مردم اگر کسی پولی را گم کند بیشتر ناراحت می‌شود تا این که گناهی را مرتکب شود یا گاهی اوقات یک خانواده اگر غیبت کند یا دل مهمان یا بستگانش را بشکند، آن‌قدر ناراحت نمی‌شود که اگر پولی را گم کند؛ حتی ممکن است خوشحال هم بشود و اصلا اینها ابزار شادی او باشند.

براساس آموزه‌های اسلامی توجه به حقوق دیگران، رعایت احترام متقابل و مهم تلقی کردن شخصیت و آبروی دیگران، ملاک بودن تقوا و نه ثروت یا قومیت یا طبقه در ارزش‌گذاری افراد نزد خود،‌ اولویت‌ها و امور مهم در روابط اجتماعی است.

این اتفاق چگونه باید بیفتد؟ برای مثال شما ساحت رفتاری را به دو بخش رفتارهای موقتی و عادات به‌عنوان رفتارهای ثابت تقسیم کردید. آنچه در سبک زندگی فعلی اهمیت یافته طبعا با شرطی‌سازی‌های بعدی، عادت‌های ذهنی و رفتاری را به دنبال خود آورده است. به نظر شما با این عادت‌ها و برای تغییر آنها چگونه باید برخورد شود؟

بخشی از اقدامات همچنان که اشاره شد باید در سطوح شناختی و عاطفی انجام شود و در مورد رفتارها هم باید نظامی اسلامی از اولویت‌ها بر رفتارها حاکم شود تا عادات نامناسب جای خود را به عادات و رفتارهای مورد نظر ما بدهند.

آنچه در اینجا اهمیت دارد توجه به نهادهایی است که در آنجا رفتار و عادات فرد شکل می‌گیرد و ساخته می‌شود. طبیعتا در هیچ نهادی به اندازه خانواده این اتفاق نمی‌افتد و بعد از ‌آن هم نهاد مدرسه است که بیشترین تأثیرگذاری را دارد. اساسا مهم‌ترین پایگاه اصلاح سبک زندگی، خانواده است. برای تغییر سبک زندگی هم مهم‌ترین چیزی که باید اصلاح شود خانواده است. از آنجاست که سبک زندگی آغاز و رفتارها در فرزندان درونی می‌شود و بعد به جامعه سرایت می‌کند. لذا اگر در کشور ما قرار باشد سبک زندگی اسلامی بر جامعه حاکم باشد باید به خانواده‌ها آموزش‌های لازم داده شود تا در مراحل بعد عادات رفتاری مناسب و اسلامی در ساحت‌های مختلف زندگی تثبیت شود. اصلاح خانواده‌ها هم کار بسیار مشکلی است؛ چرا که عوامل مختلفی در آن دخیل هستند.

بله، امروزه گروه زیادی از خانواده‌ها از ناتوانی خود در کنترل و هدایت فرزندان‌شان به مسیرهای بهنجار شکایت دارند و به این مساله معترفند. در این شرایط آیا باز هم معتقدید خانواده‌ها مهم‌ترین نقش را در شکل‌گیری عادات رفتاری و سبک زندگی دارند؟

درست است. امروزه شبکه‌های تلویزیونی با برنامه‌های متعدد، ‌شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و فضای مجازی آسیب‌های متعددی دارند و در مواردی باعث از هم پاشیدن خانواده‌ها می‌شوند. اما در هر صورت خانواده‌ها باید سعی کنند این مسائل را به‌خاطر خودشان هم که شده مدیریت کنند. فراتر از این باید برنامه‌هایی برای مدیریت خانواده‌ها بر استفاده مثبت فرزندان از رسانه‌ها و ابزارهای ارتباطی جدید به‌منظور تحقق سبک زندگی اسلامی وجود داشته باشد. با همه مسائلی که وجود دارد همچنان من فکر می‌کنم مهم‌ترین پایگاه شکل گرفتن سبک زندگی اسلامی خانواده است و بعد از آن هم مهم‌ترین پایگاه مدرسه است و رسانه هم بعد از مدرسه مطرح است. اگر این سه نهاد وظایف‌شان را در ابعاد سه‌گانه شناختی، عاطفی و رفتاری بدرستی انجام دهند و نوعی هماهنگی را بین این سه ساحت برقرار کنند، جامعه را می‌توانند به سبک زندگی اسلامی نزدیک کنند.

حس‌گرایی در بسیاری از خانواده‌ها باعث شده خیلی از باورهای ریشه‌ای نفی شود. امروزه شبهات زیادی از طرق مختلف طرح می‌شود که این مسائل را تشدید می‌کند. امروزه توجه لازم به حضور خداوند در زندگی‌ها وجود ندارد. برای حل این مشکلات باید به پرسش‌ها پاسخ داده شود و شناخت‌ها عمیق‌تر شود. در بعد عاطفی هم در خانواده و هم در هر یک از نهادهایی که اشاره شد،‌ باید به سمت تقویت گرایشات معنوی حرکت کنیم. در بخش رفتاری مواردی همچون تجمل‌گرایی و مصرف‌گرایی که گاه تلویزیون هم در آن سهیم می‌شود باید به‌طور جدی مورد توجه قرار بگیرد و با آن مقابله شود. در الگوهای ارتباطی در سطح خانواده و جامعه و در عرصه‌های مختلف مانند اقتصاد و سیاست باید عادات منفی کنار گذاشته شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها