رژه ورزشکاران کشورهای مختلف جهان در ورزشگاه المپیک مونیخ در سال 1972 و یک نمای باز از محوطه ورزشگاه که در آن رنگین‌کمان بادی عظیمی در محوطه‌ای وسیع برافراشته شده است؛ این تصویری است که در ورودی موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش گذاشته شده است.
کد خبر: ۷۸۴۱۴۳
رنگین‌کمان المپیک مونیخ در تهران

وقتی داخل موزه می‌شوید، فیلم مربوط به برافراشتن این رنگین‌کمان حجم مانند، به نمایش گذاشته شده است. مراحل مختلف و طاقت‌فرسایی که در آن کارگران و نیروهای نظامی آلمان تلاش می‌کنند المپیکی شکوهمند را برگزار کنند تا قدری از نفرت جهانی پس از جنگ جهانی دوم، فرو کاهند، اما این رنگین‌کمان بادی عظیم، کار کسی نیست جز هنرمند شهیر آلمانی، اتوپینه. کسی که این روزها موزه هنرهای معاصر تهران، میزبان نمایشگاهی از آثارش شده است.

وقتی حدودا یک سال پیش اتو پینه، این هنرمند آلمانی از موزه هنرهای معاصر تهران نامه‌ای دریافت کرد و مطلع شد قرار است در ایران نمایشگاهی از آثار برپا شود، خوشحال شد، اما او در 17 جولای سال 2014 در سن هشتاد و شش سالگی درگذشت و دست تقدیر مانع از آن شد که این هنرمند خلاق بتواند شاهد برخورد مخاطبان ایرانی با آثارش باشد. با این حال نمایشگاه آثار پینه در موزه از اوایل اسفند برپا شده و خیل هنردوستان به تماشای آثار او آمده‌اند.

در ورودی نمایشگاه، کنار همان عکس معروفی که در بالا از آن سخن گفته شد، روی یک دیوار پهناور، سالشمار زندگی اتو پینه همراه با تصاویر و بیوگرافی و کارنامه هنری او قرار گرفته است، اما آنچه بیش از هر چیزی در بدو ورود به نمایشگاه از محل دالان شیبدار موزه هنرهای معاصر تهران جلب توجه می‌کند، افراشته شدن حجم‌های بادی پینه به شکل گل در رنگ‌های هفتگانه است. گل‌هایی که با رنگ‌های سبز، آبی، زرد، سیاه، بنفش، نارنجی و قرمز خبر از نمایشگاه متفاوتی می‌دهند.

با وجود این رنگ‌های شاد، تالار اول اما به کلی تاریک و سیاه است. در این تالار حجم‌های بادی و چیدمان نور با عنوان «گل‌های شرارت» قرار دارند. هر 5 دقیقه یک بار این حجم‌های بادی، زیر نور فلش زن، روشن می‌شوند و آثار به شکل نوعی پرفورمنس ارائه می‌شود.

در تالار بعدی، رنگین‌کمان‌ها را از جنس سفال می‌بینیم. این آثار برای آخرین سال زندگی هنرمند است. در کنار آن رنگین‌کمال زرین به شکل یک تابلوی سه لته نمایش داده شده است.

اتو پینه در تالار بعدی موزه هنرهای معاصر برای مخاطبان یک سورپرایز دارد. اثری با عنوان «دیتایونگ» که هولوگرام پینه است. در این اثر که متعلق به سال 2014 است، تکه‌ای شیشه روی یک پایه سفیدرنگ نصب شده است که از دور شبیه هولوگرام است. در این شیشه وقتی مخاطب با فاصله می‌نگرد، انبوه تصاویر با چرخش زاویه قرارگیری دیده می‌شود. تصاویری که از پرتره هنرمند تا تاریخ قرن بیستم در آن به چشم می‌خورد.

در تالار بعدی سیلک اسکرین‌های هنرمند روی دیوار نصب شده است. این کارها شاید تنها آثار پینه است که سعی شده در بوم جای بگیرند. سیلک اسکرین‌ها بیشتر متعلق به دهه 70 میلادی است. البته بعدها اتو پینه تلاش کرد، هنرهای تجسمی را از محدود شدن در قاب بوم، برهاند.

دیگر آثاری هم که در این نمایشگاه به نمایش درآمده، خود بیانگر تجربه پینه در عرصه‌های مختلف تجسمی مانند کارهای پرفورمنس یا حجم است. در همین تالار چند چاپ سیلک و چاپ برجسته نیز نصب شده است.

یکی از بخش‌های جذاب نمایشگاه، تالاری بزرگ است که در آن اوج استفاده پینه از نور دیده می‌شود. در این نمایش پرفورمنس، پینه «جلو آمدن خورشید» را به نمایش گذاشته است. این اثر در گالری برلین نیز اجرا شده است. در این اجرا، نورها به کره‌ای حجیم و بزرگ به رنگ سفید می‌تابند و تصاویری روی پرده‌های تعبیه شده در دیوارها نقش می‌بندد. در واقع مخاطب هم بازی نور پشت کره را که یادآور خسوف و کسوف است می‌بیند و هم روی پرده‌ها تصاویری توهم‌زا تماشا می‌کند. تصاویری شبیه رقص نورهای ویندوز مدیا پلیر. توجه داشته باشید که اینها آثار پیرمردی است که در سال 1928 متولد شده و چهارده ساله بوده که در جنگ جهانی دوم به عنوان سرباز در آلمان حضور داشته و در پانزده سالگی زندانی شده است. پس او در آن سال‌ها مجبور بوده به خاطر محافظت خود از بمب‌ها، چراغ‌های محل زندگی‌اش را خاموش کند و وقتی جنگ تمام شد نور به عنوان سمبلی از صلح و زندگی برای او تبدیل شد. حالا خودتان قضاوت کنید آثار پینه که امروز رقص نورهای مدیا پلیر را به ذهن متبادر می‌کند، چقدر پیشرو بوده است.

در تالار بعدی، باز هم بازی‌های این هنرمند با نور را می‌بینیم. دو مکعب از جنس برنز روی دو دیوار مقابل هم. در مکعب‌ها سوراخ‌هایی تعبیه شده که به صورت چشمک زن و به صورت غیرمنظم، نورهای زرد از آن به بیرون می‌تراود. در واقع هنرمند در سیر این نمایشگاه و نور بازی‌های پینه، از رنگ سیاه به سفید و سپس به رنگ طلایی می‌رسد.

کارهای مدرن‌تر و جدیدتر هنرمند که سرامیک‌های زرین اوست، در تالار بعدی است. در این سالن، یک اثر حجم مانند شیشه‌ای هم به معرض تماشا گذاشته شده که «نصف خورشید» نام دارد. یک سالن هم به رقص نور او روی برنج که حکاکی ترام‌های نور است، اختصاص دارد.

در تالار بعدی نمایشگاه، در یک سو باز هم چاپ سیلک‌های پینه در ابعاد بزرگ‌تر این بار به نمایش درآمده است. در سوی دیگر، اما گواش آتش‌ها به تماشا گذاشته شده است. در دو سوی این تالار دو تابلوی گواش از او دیده می‌شود. درباره آتش در گواش‌های پینه باید گفت هنری است که پینه استادش است و حتی در چند عکس از خود هنرمند که در جای جای نمایشگاه قرار گرفته، حتی در کاتالوگ و کتاب نمایشگاه، تصاویر زیادی از پینه نقش بسته که در آن او در حال کار روی بوم‌هایی است که شعله‌های آتش از آن زبانه کشیده. در واقع در سیر دیدن آثار پینه می‌توان دریافت که او از عناصر اربعه یعنی هوا، خاک، آتش و آب بخوبی بهره جسته است. نمونه‌اش آن که هوا را به شکل باد در حجم‌هایش به کار برده، آتش روی بوم‌هاست، خاک در سرامیک‌هایش متجلی است و نور در پرفورمنس‌هایش نقش‌آفرین است. حتی بسیاری از چاپ‌های او طرح‌هایی از آب و اقیانوس دارد.

رایموند اشتکر منتقد هنری، در نقدی که بر کتاب نمایشگاه پینه در ایران نوشته، به استفاده این هنرمند از نور اشاره کرده و چنین نوشته است: «در این نور ـ فضاها، مخروط‌های نور در امتداد مرزهای مکانی که در آن قرار دارند حرکت می‌کنند، در امتداد دیوارها، فراز سقف‌ها و کف‌ها. نقطه‌های نور در مسیرهای خودشان می‌رقصند. شهاب‌واره‌هایی نورانی در ترکیب‌بندی‌های متغیر تابش و بازتابش نورها رد می‌شوند. نقطه‌های نور تبدیل می‌شوند به دایره‌های نور، بیضی‌های نور، مخروط‌های نور، گم می‌شوند و دوباره به صورت نقطه‌های نور برمی‌گردند... اتو پینه خود را وقف دو عنصر نور و آتش کرده بود و تلاش داشت تا مجاورت هنری بی‌واسطه‌ای با آنها به دست آورد. برای او بوم، قلم‌مو و رنگ یگانه واسطه و مدیوم هنر نبودند بلکه آتش و نور اساسی‌ترین و ابتدایی‌ترین واسطه‌ها بودند. پینه در اواخر دوره حیات و خلاقیتش ـ این هر دو تا آخرین ساعت زندگی او واحدی تفکیک‌ناپذیر بودند ـ به سرامیک‌هایش رسید. این سرامیک‌ها منتج و مشتق آتش، نور و خاک‌اند. خاک می‌سوزد و سرامیک می‌شود. لعاب‌ها هم می‌سوزند و پرده‌های گوناگون از خاک را ارائه می‌دهند و روی سطح این لعاب‌هاست که نور بازی می‌کند و تمام این روند هم، تحت سلطه آتش به انجام می‌رسد.»

اتو پینه یک هدیه هم در این نمایشگاه برای مخاطبان ایرانی‌اش دارد. اثری با عنوان «اصفهان نور درونی» که در آن روشنایی مجسمه‌های شیشه‌ای به رنگ فیروزه‌ای تداعی‌کننده کاشیکاری مسجد شیخ لطف‌الله اصفهان است.

چسب رنگ (تمپرا)، چاپ سیلک‌ها در سالن دیگر و همچنین تابلوی برخی از صفحات کتاب او از دیگر بخش‌های نمایشگاه پینه هستند.

اما در تالار پایانی، روی پرده با ویدئو پروژکشن یک فیلم در حال نمایش است. فیلمی که حالا می‌توان بهتر درباره‌اش نظر داد و مخاطب بیشتر به دیدنش تشنه و راغب شده است. فیلم مراحل آماده‌سازی حجم بادی برای افراشتن رنگین‌کمانی بر فراز ورزشگاه المپیک مونیخ. فیلمی که کارگران زیر باران پارچه‌های رنگین‌کمان را حمل می‌کنند. فیلمی که در آن برگزارکنندگان المپیک با دقت تمام همه مراحل را از طریق بی‌سیم چک می‌کنند. در این فیلم می‌توان یک نگاه نوستالژیک هم به اثر اتو پینه افکند. نگاهی که در آن از عزم ژرمن‌ها برای کاهش نفرت جهانی و برای اثبات ساختن المپیکی از صلح، خبر می‌دهد. فیلمی که نشان می‌دهد چگونه هنر می‌تواند یک ملت را سرافراز کند.

سجاد روشنی / گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها