«جسیکا مک کارنتی» که اهل جزیره پالم ایالت فلوریدای آمریکا بوده، مبادرت به قتل دو فرزنش کرده است. او پس از آسیب رساندن به فرزند سومش، قصد خودکشی داشته که پلیس مانع از آن شده است. این زن ۳۳ ساله دقایقی پیش از ساعت ۶ عصر با پلیس تماس میگیرد و میگوید که سه فرزند او مردهاند و او میخواهد هر دو مچ دست خود را قطع کند!
«لیسی مک کارنتی» هفت ساله پیش از رسیدن به بیمارستان درگذشت. «فیلیپ» پسر شش ساله این خانواده هم در راه بیمارستان به خاطر ایست قلبی درگذشت و وضعیت «کریستوفر» پنج ماهه هم بحرانی اعلام شده است.
در گزارش پلیس ابتدا گفته شده که این بچه ها به وسیله چاقوی قصابی مجروح شدهاند؛ اما پس از بررسیهای بعدی پلیس اعلام کرده که نمیداند چگونه این اتفاق افتاده است.
پلیس، جسیکا را ساعت ۶ عصر در حالی که چاقویی در دست داشته در حیاط خانهاش پیدا کرده و به علت عدم همکاری او مجبور به تیراندازی در اطراف وی شده است. این جنایت علاوه بر جسیکا توسط پدر این خانواده هم به پلیس گزارش شده بود.
او وقتی به خانه رسید که بچهها از شدت جراحات بیهوش شده بودند. «کریس» سریع با اورژانس و پلیس تماس برقرار کرد؛ هر چند که دیگر دیر شده بود و این کار باعث نجات جان این کودکان نشد.
پلیس درباره این ماجرا میگوید: «ما جسیکا را در حیاط خانهاش پیدا کردیم؛ در حالی که دستهایش را پشتش پنهان کرده و حاضر نبود آنها را نشان بدهد. بعد از بارها درخواست این کار را انجام داد و ما متوجه شدیم که دستهای او خونی است و یک چاقو در دست دارد. پس از آن، از او درخواست کردیم که چاقویش را زمین بگذارد که او حاضر به انجام این کار نبود و بالاخره پس از بارها شلیک به اطرافش، تسلیم شد.»
به گفته پلیس، این خانم قبلا سوءسابقه داشته است و در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۳ مرتکب جرایمی مثل تخلفات رانندگی شده که با قید عفو مشروط آزاد شده بود. در حال حاضر خانم مک کارنتی به علت جراحتهایی که به خود وارد کرده، تحت درمان قرار گرفته و پلیس هم هنوز در حال بازجویی از وی است تا معلوم شود چه عاملی این مادر را تا این حد سنگدل کرده است!؟(مهر)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: