جام جم:بهار فصل انتقام از طبیعت نیست
«بهار فصل انتقام از طبیعت نیست» عنوان یادداشت روز روزنامه جام جم به قلم دکتر اصغر محمدی فاضل است که در میخوانید؛یک ـ در فیلمی کوتاه که در شبکههای مجازی دست بهدست میچرخد، موتورسواری که روی کلاهش دوربین نصب کرده و چهرهاش را نمیبینیم به محض اینکه کسی از داخل خودرویی زباله به بیرون پرتاب کند آنرا برداشته، تعقیبش کرده و زباله را به داخل همان خودرو پرتاب میکند!... این واکنش سریع به عادیترین مثال قانونستیزانه، اغلب عصبانیت راننده را موجب میشود. آنها انگار فقط خودروی خودشان را «محیطزیستن» میدانند و پرتاب زباله به خیابان و آلودن «محیطزیستن» دیگران را عیب و گناه و خلاف نمیدانند.
دو ـ از مهمترین ایرادهای کارشناسان حوزههای مختلف ازجمله محیطزیست پیدا نکردن زبان عامهپسند است. استفاده از ادبیاتی ناهموار و سرشار از واژگان پیچیده در لباس تخصص، در ارتباط مانعآفرینی و مردم را سردرگم میکند، تا جایی که مخاطب عام ترجیح دهد روزنامه تورق کند یا شبکه تلویزیونی را عوض کرده یا وبگردی کند. با تجربه سه دهه مطالعه و تدریس با اطمینان میگویم که اگر میخواهیم حرف و نگاه محیطزیستی ما در جامعه مخاطب پیدا کند و اثرگذار باشد، باید به دنبال رفع لکنتهای ارتباطی خود باشیم. همان موانعی که در انتقال پیام، نقش پارازیت را ایفا میکند، هم مخاطب را آزار داده و هم پیام را دچار اغتشاش میکند.
سه ـ وقتی مقام معظم رهبری در روز فراموشنشدنی هفدهم اسفند 1393 که به احیای گفتمان «محیطزیست» کشور منجر شد، بر مقوله «آموزش» و «فرهنگسازی» اصرار ورزیدند، یعنی باید به سادهترین زبان فرهنگسازی کرد. اینکه انتظار داشته باشیم با چند یادداشت و همایش و نمایش در کوتاه مدت آنچنان تغییر اجتماعی ایجاد کنیم که افرادی که عموما از روی سهلانگاری دست به تخریب طبیعت میزنند در عملکرد خود تجدیدنظر کنند، دور از انتظار است. برای ترمیم خانه زخمخورده و نااستوار محیطزیست باید علاوه بر «نقش ایوان» به «پای بست» هم توجه کرد. تکرار تجربههای ساده را نباید دستکم گرفت. در میان انبوهی از توصیههایی که بر سر مسافران نوروزی میریزیم اگر همین ماجرای ساده «پرتاب نکردن زباله از خودرو» رعایت شود، حداقل در پایان تعطیلات از انبوه کیسههای پلاستیکی که دامن طبیعت کشور را آلوده میکنند، کاسته خواهد شد. در این روزگار خشک، خودنمایی این همه کیسه سرگردان در دشتها دردناک است. چرا باید جای گلهای چشمنواز دشتها را این مهاجم دیرتجزیهپذیر بگیرد؟ چرا سهم طبیعت از نوروز فقط کیسه پلاستیکی، بطری نوشابه و آب معدنی و پاکتهای تنقلات است؟
چهار ـ نوروز عید زایش و سرزندگی است. در این فرصت اگر نمیتوانیم برای حفاظت از طبیعت گامی برداریم،حداقل زایش را به مرگ تبدیل نکنیم. ستیزه با طبیعت و محیطزیست نه جایی در تعالیم اسلامی دارد و نه در فرهنگ ملی و باستانی ایرانیان. یک ایرانی مسلمان چون نیاکانش از هر وجب خاک این کهن بوم و بر حفاظت میکند.
کیهان:ای دریغ از ما اگرکامی نگیریم از بهار
«ای دریغ از ما اگرکامی نگیریم از بهار» عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار! بوی باران و بهاران را باید از خاک تفتیده و گیاه سوختهای شنید که قد میکشد آن هنگام که روح باران در جان او میدود؛ اگر نه شورهزار را چه نسبت با بهار؟ خاک که قابل نباشد، مبارکترین باران و بهاران در او کمترین برکت و حرکتی برنمیانگیزد. باران که در لطافت طبعش خلاف نیست، در باغ لاله روید و در شورهزار خس. بسا آدمی که فراوان بهار دید و تکان نخورد. شگفتا از آدمی که هزار سال و بیشتر، بهار را گم کرد و در فرو بستگیها گرفتار آمد اما به رسم مشتاقی و مهجوری عمل نکرد. نو نشد تا روزگار او تازه شود. نشد تا بشود. هزار سال و بیشتر است که آن اتفاق مهم نیفتاده است. اتفاقی بزرگ باید در عالم بیفتد که معطل اتفاقی در ظرف جان ماست. بشر، این چنین هزارها سال راه آمده اما رنج، گریبان او را رها نکرده است.
حقیقت شور انگیزی است کلام پیامبر خدا(ص) که فرمود «مثال آن چه که خداوند مرا از هدایت و علم برانگیخت، مثال باران فراوان است که به زمین رسد. بخشی از زمین، پاکیزه و نرم و مستعد است، پس آب را میپذیرد و انواع فراوان گیاه و سبزه را میرویاند. و بخشی از زمین سنگ و سخت است که آب را نگاه میدارد و مردم از آن مینوشند و آبیاری و زراعت میکنند. و پارهای از باران به زمین شورهزار [و بیاستعداد] میرسد؛ نه آب را نگاه میدارد و نه گیاه میرویاند. این مثال کسی است که در دین خدا تعمق کند و خداوند او را به آنچه مرا مبعوث کرده منتفع سازد، پس او بیاموزد و بیاموزاند. و باز، مثال کسی است که سرش را بالا بگیرد و هدایتی را که خداوند مرا به خاطر آن فرستاده، نپذیرد.» بیچاره آن که باران و بهاران بیاید و او هیچ تکانی نخورد. قرآن حکیم تعبیر عجیبی دارد. «ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجارهًْ او اشد قسوهًْ... سپس (پس از تذکر آیات الهی) دلهای شما سخت همچون سنگ شد یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد و از آن نهرها جاری میشود. و پارهای از آنها شکاف برمیدارد و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خشیت الهی (از فراز کوه) فرو میافتد. و خداوند از اعمال شما غافل نیست.» (بقره- 147)
زمین را با مرغوبیت و حاصلخیزی آن قیمت میگذارند.
آدمی را چگونه باید قیمت گذاشت؟ سینه امیرمؤمنان(ع) لبالب معجونی از غم و اشتیاق بود که دست کمیلبن زیاد را گرفت و تا بیرون شهر برد، سپس آه بلندی از عمق جان کشید و فرمود «یا کمیلبن زیاد! ان هذه القلوب اوعیهًْ فخیرها اوعاها... ای کمیل این دلها چونان ظرف است و ارزندهترین آنها پر گنجایشترین آنهاست... ای کمیل در این سینه دانشی است انباشته اگر حاملانی برای آن مییافتم. آری یافتم شخص باهوشی را که امانتدار نبود... و یافتم آن را که فرمانبردار حاملان حق بود بدون بصیرتی و با اولین شبهه، شک در دلش سر میکشید... خداوندا آری زمین از حجت خدا خالی نماند؛ در میان مردم ظاهر و مشهور باشد یا در وضعیت بیم و پنهان تا حجتهای الهی نابود نگردد. اینان چندند و کجا هستند؟ آنان به خدا سوگند شمارشان کم، و قدر و قیمتشان نزد خداوند از همه بزرگتر است.
خداوند با آنها حجتها و دلایل خود را حفظ میکند تا آنها را به امثال خود بسپارند و در دلهای نظیران خود بکارند. علم با حقیقت بصیرت به آنان رو آورده و با روح یقین همنشینند. آسان میشمارند آنچه را مترفان مشکل میدانند. آنان جانشینان خداوند در زمین و دعوت کننده به دین او هستند. آه... آه که چهقدر مشتاق دیدارشان هستم! برگرد ای کمیل، هرگاه که خواستی» (کلمه قصار 147 نهجالبلاغه). آنها که یادشان شوق در جان مولای متقیان برمیانگیزد، دارای نشانههایی هستند از جمله پاکدلانی که «عقلوا الدین عقل وعایهًْ و رعایهًْ، لا عقل سماع و روایهًْ . در دین اندیشیدند، عقل به جان خریدن و رعایت کردن و نه عقل شنیدن و باز گفتن؛ که روایتکنندگان علم فراوانند و رعایتکنندگان آن اندک». (خطبه 239)
بهار، ماجرای ظرفیت یافتن برای تازه و زنده شدن است. بهار، قاعده الهام بخش زندگی و روح امید است. یعنی که میتوان روزگار را تغییر داد و تازه کرد. میتوان از عهده رنجها و مشکلات و سنگاندازیهای خصم برآمد اگر که خود را تغییر داده باشیم. از سنگ گیاه نمیروید. خاک باید که نرم باشد تا آب و دانه و ساقه در او جای گیرد و از دل همین خاک نرم است که درختان تناور و محکم سربر میآورد. دلها که به ذکر الهی ذوب شد و در قالب حقیقت ریخت، آنگاه میشود «زبر الحدید، پاره فولاد». میشود همان که امام صادق علیهالسلام فرمود: «مؤمن از پارههای آهن محکمتر است. پاره آهن چون داخل آتش شود، دگرگون شود و همانا مؤمن اگر کشته شود سپس برانگیخته شود، قلب او دگرگون نمیشود». میشوند یاران وعده داده شده امام زمان(عج) که اولیای دین درباره تواناییشان فرمودند: «به هر یک از آنها قدرت چهل نفر داده شده و قلب هر یک از آنها محکمتر از پارهآهن است. اگر بر کوه بگذرند، فرو پاشد. شمشیر در غلاف نمیکنند مگر اینکه خدای عزوجل راضی و خشنود شود» و «مردمانی هستند که گویا دلهای آنان پارهای از آهن است، شک در آن راه ندارد، در امر الهی استوارتر از سنگ سخت هستند» با بودن چنین استوانههای استقامتی است که یک ملت دگرگون شده و انقلاب کرده میتواند به مطالبه خصم برای تغییر- عقبنشینی و ارتجاع و تسلیم- نه بگوید و به سینه او دست رد بزند. یک ملت برای اینکه بتواند دست رد به سینه شیاطین و مستکبران و طوغیت بزند، باید که خود را بسازد و دگرگون کند و قدرتمندتر شود؛ اگر نه در بیراههای مدیریت میشود که شیاطین بزرگ و کوچک در عالم به او تحمیل میکنند.
قرآنکریم تعابیر دقیق و رسایی دراینباره دارد. یک جا در آیه 37 سوره زخرف میفرماید «شیطان و قبیل او شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید». این، بیان نوعی استیلا و رصد اطلاعاتی خوفانگیز است اما بلافاصله تصریح میکند«انا جعلنا الشیاطین اولیاء للذین لایومنون». ما شیطانها را برای آنان که ایمان نمیآورند، ولی و سرپرست قرار میدهیم. چیرگی شیاطین منحصرا بر بیایمانهاست. ارعاب شیطان مخصوص آنانی است که رشته ایمان را بریدهاند. آیه 175 سوره آلعمران بیان روشنی دارد. «همانا شیطان فقط اولیا و دوستان خود را میترساند پس، از آنها نهراسید و از من پروا کنید اگر که ایمان دارید». منحصرا مردمانی از شیاطین مستکبر میترسند که بیپشتوانه و بیرگ و ریشه باشند. آنها که «وعنده مفاتحالغیب.
کلیدهای غیب نزد خداوند است» را باور دارند، گشایشها و رونقها و شکوفاییها را نیز از حضرت حق طلب میکنند؛ که یقین دارند گردن کج کردن نزد اربابان تباهی عالم جز مذلت و مسکنت و حقارت به همراه ندارد. انقلاب اسلامی با همین منطق تکوین پیدا کرد و نامعادله قدرت میان مستضعفان و مستکبران را به هم ریخت. دفاع مقدس که شرافت و عزت و سیادت را ارزانی مردم ما کرد و مقدمه جاری شدن منطق مقاومت و بیداری اسلامی در غرب آسیا شد، از همین منطق غنیساز و شکوفنده هویت گرفت.
آن روز که ملت ما انقلاب اسلامی را با همه دشواریهایش آغاز کرد و آن روزگار که با دست خالی در برابر جبهه بزرگ حامیان رژیم بعث ایستاد، چشمش به دست عنایت الهی بود و بس. در همین تراز خود را تغییر داد و بازسازی کرد. جنگ نظامی و تحریم اقتصادی و جولان گروهکها در عمق حاکمیت دست به دست هم داده بود تا ریشه ملت ایران را از جا بکند اما از متن این تهدید بزرگ و چند لایه، اقتدار و ابتکار و خلاقیت جوشید. تازه بخش کوچکی از ظرفیتهای ما معلوم شد و پای کار عزت و اقتدار ملی آمد. آزمون ما «میتوانیم شکوفا شویم» - آن هم در متن تهدید و محاصره و جنگ- از این واقعیتر؟!
برای بهاری شدن و شکفتن باید قالبشکنی کرد. ذات انقلاب اسلامی همین شالودهشکنی است. برای چنگ انداختن به ریسمان محکم الهی لاجرم باید در زمره «فمن یکفر بالطاغوت و یومن بالله» درآمد. اگر باور داریم که «ذلّت لقدرتک الصعاب و تسببت بلطفک الاسباب» و اگر یقین کردهایم که سختیها به قدرت الهی نرم میشود و اسباب و علل به لطف الهی موثر واقع میشوند، باید به لوازم آن نیز پایبند بمانیم. امید به خصم بستن و از او طمع گشایش داشتن، نقض غرض و ستیزهجویی با خرد است. مسیری را که در این یکی دو سال پیمودیم با همه فراز و نشیبهایش ثابت کرد دشمنی دشمن را جز با استقامت و شجاعت و تدبیر و مجاهدت نمیتوان کم کرد. دست تعدی دشمنان در این مدت علیه ملتهای منطقه از لیبی و مصر و تا سوریه و فلسطین (جنگ 51 روزه غزه) و عراق و یمن گشوده بود و جز با استواری مردمانی از جنس پارههای پولاد - و البته تقدیم جانهای گرامی- کوتاه نشد.
بهار آمدنی است. این سنت جاری الهی است. آن اتفاق بزرگ بیتردید خواهد افتاد. بهار طبیعت، بشارت ماجرای بزرگی است که غریب و شگفت مینماید اما پدید خواهد آمد؛ نظیر فرعونشکنی حضرت موسی در آن اختناق بزرگ و مانند کار کارستان حضرت روحالله با طاغوت و استکبار. «و نُرِیَ فرعون و هامان و جنودهما ما کانوا یحذرون. و به فرعون و هامان و لشکریان آن دو نشان دادیم چیزی را که از آن میترسیدند». ظرفیت چنان بهاری را باید مهیا کرد. قابلیت قابل لازمه فاعلیت فاعل است. باید بهار را خواست و ظرف پذیرای آن شد؛ مانند خاک تفتیدهای که باران را جرعه جرعه سر میکشد و گیاه تشنهای که قد میکشد، آن هنگام که روح باران در جان او میدمد.
در آستانه بهاری دیگر، لب به خنده و چشم به گریه - همچون خود بهار- عرض میکنیم:
چون شاخههای خسته و خشکیم در غبار
ما را پر از شکوفه کن ای حضرت بهار
السلام علی ربیعالانام و نضرهًْ الایام. سلام بر بهار جانها و طراوت روزگاران.
خراسان:سهم نوروزی ما از جانبازان
«سهم نوروزی ما از جانبازان» عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعی است که در آن میخوانید؛دید و بازدیدهای نوروزی در طلیعه بهار و در حالی که طبق طبق شکوفه بر شاخه های درختان طنازی و جلوه گری می کند، پسندیده ترین آیین نوروز باستانی ایرانیان برشمرده می شود چرا که همزمان با نو شدن سال و سبز شدن درختان و طراوت هوا، دل ها نیز به نشاط و طراوت بهاری تازه می شود و میل و رغبت به نو کردن دیدارها و دید و بازدیدها پدیدار می شود. دور هم نشستن های بهاری، گپ و گفت های فامیلی - حتی در این عصر تسلط فضای مجازی بر بسیاری از خانه ها و ذهن ها - رونق می گیرد و چه نیکو رسم و آیینی است به دیدار دوست و فامیل و آشنا شتافتن، به دست بوسی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و پدران و مادران رفتن، طرفه این که این بزرگترها را و پا به سن گذاشته های پرتجربه را ما برکت زندگی خود می دانیم، این دید و بازدیدها و با هم نشستن و گفتن و شنفتن ها، هم محبت ها را بیشتر می کند هم کدورت های احتمالی را از دل می زداید، هم آینده را روشن تر می نماید. و چه زیباتر است آن گاه که این دید و بازدیدها رنگ و بوی تشکر و قدردانی و پاسداشت و بزرگداشت پیدا می کند.
قطعاً به دیدار و ملاقات معلمان، بزرگان، پیشکسوتان و حق داران شتافتن هم محبت افزاست و هم در لباس زیبای بزرگداشت و قدردانی جلوه می کند و کیست که نداند و در عمق دل به این حقیقت غیرقابل کتمان باور نداشته باشد که شهیدان، جانبازان، آزادگان و ایثارگران این اسطوره های جوانمردی و دلاوری و پیش تازان عرصه دفاع از دین و استقلال میهن و مدافعان پاکباز مام میهن و سلحشوران و بزرگمردان دفاع از حیثیت و ناموس ایرانیان از جمله شایسته ترین بزرگمردان و حق دارانی هستند که باید به بهترین شکل از ایشان تجلیل و قدرشناسی شود و به پاس جانفشانی ها و دلاورمردی هایشان نه تنها برای همیشه در دل ها عزیز داشته شوند بلکه در تمامی مجالس و نشست ها بر صدر نشانده شوند و شمع محفل ها باشند که اینان نور چراغ جانشان را و تمام هستی و سلامت و داشته هایشان را به پای دین و میهن و استقلال و امنیت و سرافرازی ایرانیان و در اهتزاز ماندن پرچم پرافتخار میهن نثار کردند. پس حال که متأسفانه برخی مسئولان بر صندلی ریاست تکیه زده، از یاد برده اند که عزت، استقلال، امنیت این کشور و صندلی های ریاست این آقایان به خاطر جان فشانی رزمندگان، شهیدان و جانبازان پابرجاست.
لااقل ما مردم با همت و وفاداری مان طرحی نو دراندازیم و دید و بازدید از خانواده شهیدان و نشستن دور شمع وجود جانبازان سرافرازمان را جزو برنامه ها و اولویت های دید و بازدیدهای نوروزی خود قرار دهیم و لااقل هر کدام از ما به ملاقات و دیدار تنی چند از خانواده بزرگ و عظیم الشأن بیش از ۵۴۸ هزار نفری جانبازان، این اسطوره های خداباوری و جوانمردی بشتابیم و اگر امروز از زیارت و ملاقات ظاهری شهیدان وطن محرومیم اما هنوز برخی پدران و مادران این عزیزان و مایه های برکت این سامان گر چه سالخورده و زمین گیر شدهاند اما هنوز عطر نفس هایشان به مشام می رسد و هنوز تعداد زیادی از جانبازان عزیزمان که بیش از ۵ هزار نفرشان میهمان تخت و ویلچرند و بیش از ۲۱۰۰ نفر از این دلاورمردان قطع نخاع و حدود ۱۱ هزار نفرشان دچار قطع عضوند همچنان استوار، شکیبا، خداباور، متوکل و به میثاق شهادت و جانبازی وفادار در بین ما عزت مندانه نفس می کشند و شمیم نفس هایشان و یک دنیا غیرت و دلاورمردی هایشان ما را که استقلال، امنیت و حیثیت کشورمان را مدیون آنان هستیم به خود می خوانند و چه نیکوست در محضر جوانمردانی چنین خداباور، پاکباز، بلند همت، نشستن و از ایشان و از همسران و خانواده های صبور و گرانقدرشان درس های فراوان گرفتن، درس وفاداری، صبر، توکل، مهربانی، درس خود را وقف همسر جانباز کردن، درس تحمل بیدار خوابی های طولانی و همدم لحظه لحظه درد کشیدن های همیشگی رادمردان و یادگاران عرصه جهاد و شهادت. فقط باید همسر و یا فرزند یک جانباز آن هم جانباز قطع نخاع باشی تا با همه وجود حس کنی همسر جانباز قطع نخاع بودن یعنی چه، همسر جانبازی که به تمام داروهای عالم حساسیت پیدا کرده و حالا بدنش حتی تحمل یک استامینوفن و مسکن ساده را ندارد و لحظه لحظه عمرش با درد همراه و همدم است.
چه بزرگوارند خانواده و خصوصاً همسران فرشته خوی جانبازان، این بزرگوار زنان حتماً عطری از وجود فاطمه زهرا(س) و زینب کبری در جان و وجودشان هست که چنین بزرگوار و متوکل و صبورند و چه درس آموز است برای هر یک از ما در محضر جانبازان و خانواده های این عزیزان بودن، و چه زیبا و لازم است درس گرفتن از این اسطوره های زمان و الگو گرفتن از همسران فرشته خوی شان.
نوروز فاطمی بر همه ایرانیان و جانبازان سرافراز وطن عزیزمان فرخنده باد.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی سال
«تحلیل سیاسی سال» عنوان یادداشت روز روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛سال 1393 که اکنون روزهای پایانی آن را پشت سر میگذاریم، سال رشد افراطگرائی در سطح منطقه خاورمیانه و نشیب و فرازهای سیاسی تهدیدآمیز برای سایر نقاط جهان به ویژه غرب بود.
گروه تروریستی داعش که خود را حاکم عراق و شام و حکومت خود را «اسلامی» معرفی میکند بعد از آنکه در منطقه «رقه» بخش شمال شرقی سوریه و نزدیک مرز عراق استقرار یافت و توانست تشکیلات حکومتی خود را فعال کند، در خرداد ماه سال جاری به شمال غرب عراق حمله کرد و استانهای الانبار، موصل و صلاح الدین را به اشغال خود در آورد. اطلاعات منتشر شده نشان داد در این مناطق، سران ارتش عراق و مهرههای باقیمانده از حزب بعث با داعش همکاری کردند و همین امر موجب شد این گروه تروریستی بتواند این استانها را اشغال کند. این واقعه، دولت عراق را دچار مشکل کرد و نوری المالکی نخستوزیر این کشور با اینکه در انتخابات مجلس توانسته بود بیشترین کرسیها را به دست بیاورد مجبور به کنارهگیری شد و حیدرالعبادی جای او را گرفت.
از آنجا که داعش یک تهدید جدی برای حاکمیت عراق و به ویژه عتبات عالیات محسوب میشد، آیتالله سیستانی مرجع عالی شیعیان در عراق با انتشار بیانیهای مردم را به دفاع از کشور فرا خواند و همین اقدام موجب شکلگیری بسیج مردمی در عراق شد که توانست با همراهی ارتش مانع پیشروی داعش شود و به تدریج این گروه تروریستی را وادار به عقبنشینی از اکثر مناطق تحت اشغال نماید. روند مقابله ارتش و نیروهای مردمی عراق با داعش اکنون نشان میدهد این گروه تروریستی درحال زوال است و تمام استانهای اشغال شده عراق در آیندهای نه چندان دور از اشغال آن خارج خواهد شد.
نکته مهم در این میان اینست که دولت آمریکا، که خود پایهگذار داعش و سایر گروههای تروریستی است، در شهریور ماه امسال اعلام کرد با تشکیل یک ائتلاف جهانی درصدد مقابله با داعش در عراق و سوریه است ولی گذشت زمان نشان داد این ائتلاف نه تنها علیه این گروه تروریستی اقدامی نکرد، بلکه از یک طرف به آن کمکهای تسلیحاتی نمود و از طرف دیگر اقدام به بمباران نظامیان عراقی و سوری و ویران ساختن زیرساختهای این دو کشور کرد. آنچه داعش را در عراق و سوریه زمین گیر کرد، اولاً برخوردهای ضدانسانی این گروه با مردم در قالب کشتارهای دستجمعی، سر بریدن، سوزاندن و از ارتفاع به پائین پرت کردن بود که شیوه متداول این گروه تروریستی است و ثانیاً عزم جزم جمهوری اسلامی ایران به حمایت همه جانبه از ملتهای عراق و سوریه بود که بسیار موثر واقع شد و مسئولین این دو کشور نیز بارها بر آن تاکید کردهاند. اکنون شرایط بگونهای تغییر کرده که دولتمردان آمریکائی اعتراف میکنند چارهای غیر از مذاکره با بشار اسد ندارند و در عراق نیز برای مقابله با داعش نیازی به آنها نیست.
گروه تروریستی داعش متاسفانه در شمال آفریقا از جمله لیبی نیز اقدام به جنایت کرده و در آفریقای مرکزی نیز از طریق همبستگی با گروه تروریستی «بوکوحرام» اقدامات ضدانسانی خود را گسترش داده است. این اقدامات، بیش از هر چیز به اسلام لطمه وارد میکند زیرا این گروه تروریستی و سایر همدستان آن تمام جنایات خود را به نام اسلام انجام میدهند. به همین دلیل است که علمای اسلام و نخبگان جهان اسلام باید برای این تهدید که متوجه اصل اسلام است، اقدامات اساسی نمایند تا وقایعی از قبیل آنچه تحت عنوان «شارلی ابدو» در پاریس رخ داد تکرار نشود و دشمنان اسلام به بهانه تروریسمی که هیچ ربطی به اسلام ندارد ولی به نام اسلام انجام میشود، مقدسات اسلامی را هدف تهاجم خود قرار ندهند.
درگیریهای غرب، شامل اروپا و آمریکا، با روسیه بر سر اوکراین که ناشی از دخالت غرب در ساختار سیاسی این کشور همسایه روسیه بود، روابط غرب با روسیه را تیره کرد و سال 1393 را به سال کشمکشهای سیاسی میان روسیه و کشورهای غربی تبدیل نمود. این کشمکشها که از یکطرف به جنگ و خون ریزی میان مردم شرق اوکراین و دولت غربگرای این کشور مربوط میشود و از طرف دیگر به تحریمهای آمریکا و اروپا علیه روسیه مرتبط است، شرایط را بگونهای پیش برد که سال جاری، سال اوج گیری مجدد جنگ سرد میان غرب و روسیه شد و اگر اقدامات میانجیگرایانه سران فرانسه و آلمان نبود چه بسا به جنگ گرم نیز میرسید.
اکنون هر چند این کشمکشها تا حدودی فروکش کرده، ولی هنوز نمیتوان به دوام یافتن این وضعیت اطمینان داشت. ناظران معتقدند اکنون آتشی که شعلهور شده بود به زیرخاکستر رفته و چه بسا در آیندهای نزدیک بار دیگر شعلهور شود. به نظر میرسد روسیه نمیتواند حضور نظامی و سیاسی غرب در مجاورت مرزهای خود را تحمل کند کما اینکه غرب و اوکراین نیز ضمیمه شدن «کریمه» به روسیه در جریان جدالهای مربوط به اوکراین را قابل تحمل نمیدانند. بدین ترتیب، شرایط در غرب نیز ملتهب است و هنوز مشخص نیست در سال 1394 چه سرنوشتی در انتظار ملتهای اروپا و آمریکا خواهد بود کما اینکه سیاهپوستان آمریکائی نیز از بیعدالتی دستگاه قضائی این کشور و قساوت پلیس بشدت عصبانی هستند. آنها میگویند کشتار سیاهپوستان در فرگوسن و سایر شهرها توسط نیروهای پلیس آمریکا و تبرئه قاتلان، یک تبعیض آشکار است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. به همین دلیل، اعتراضات مردمی سیاهپوستان ادامه دارد که جامعه آمریکا را در آستانه تحولی غیرقابل پیشبینی قرار داده است.
وجود بیعدالتی و تبعیض در آمریکا مسبوق به سابقه و امری جاری است که نمونهای از آن را در برخورد دولت این کشور با فعالیتهای هستهای ایران میتوان مشاهده کرد.
دولت آمریکا، و البته هم مسلکان اروپائی آن، با اینکه خود دارای زرادخانههای بزرگ اتمی هستند و هم پیمانان خود در سراسر جهان را نیز مجاز به داشتن زرادخانه اتمی میدانند که نمونهای از آن رژیم صهیونیستی است، برای ایران حتی برخورداری از انرژی صلح آمیز اتمی را نیز روا نمیدانند! اکنون 12 سال است که بر سر این موضوع کشمکش وجود دارد و ایران در سالهای اخیر تحریمهای ظالمانهای را تحمل کرده ولی حاضر نشده از خطوط قرمز مورد نظر خود صرفنظر کند.
در روزهای پایانی سال 1393 مرحله نهائی مذاکرات ایران و آمریکا بر سر مسائل هستهای در جریان است که در روز 29 اسفند به پایان خواهد رسید. گروه مذاکره کننده ایرانی، که امین و قوی است، توانسته با تکیه بر منطق قانونی، میان حاکمیت آمریکا شکاف ایجاد کند و حتی روابط دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی را که بشدت مخالف رسیدن به توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 میباشد تیره نماید. این موفقیت، میتواند به نتایج مثبتی منجر شود البته اگر مزاحمان داخلی ایران و آمریکا و رژیم صهیونیستی بگذارند و اگر دولت آمریکا دست از زیادهخواهی بردارد.
موضوع موافقت نامه هستهای، بر مسائل داخلی ایران نیز سایه افکنده و علاوه بر اینکه وقت زیادی از رئیسجمهور و گروه مذاکره کننده گرفته، وزارت خارجه را نیز از حضور کافی وزیر محروم ساخته است. به همین جهت، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سال 1393 از فعالیت و نظارت کافی محروم بوده و نواقصی در بخشهای منطقهای و جهانی سیاست خارجی کشور مشاهده شده است. شاید تجدیدنظر در مورد نیروهای باقیمانده از دولت گذشته و ایجاد تحولی در برنامههای بخشهای یاد شده بتواند تا حدودی این نواقص را برطرف کند هر چند ضرورت حضور بیشتر شخص وزیر خارجه در وزارتخانه برای حل و فصل نهائی این مشکلات را نمیتوان انکار کرد.
در مورد سیاست داخلی، با اینکه وجود دولت یازدهم موجب آرامش قابل ملاحظهای در فضای کشور شده، ولی ضعف بعضی وزارتخانهها به ویژه وزارت کشور و استانداریها زمینه را برای زیادهخواهیهائی از ناحیه عناصر افراطی فراهم ساخته که بروز و ظهور آن را میتوان در ضرب و شتم دکتر علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی در شیراز که هفته گذشته رخ داد مشاهده کرد، واقعهای که با وعدههای رئیسجمهور روحانی در زمینه تامین آزادیهای مشروع و صیانت از حقوق شهروندی در تضاد بود.
این واقعه تلخ نشان داد عناصر افراطی از انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد 92 درس لازم را نگرفتهاند و منتظر زمینهای برای انتقامگیری از رقیب بوده و هستند. چنین وضعیتی میتواند انتخابات مجلس شورای اسلامی که قرار است در اسفند سال 1394 برگزار شود را تحت الشعاع خود قرار دهد و دست افراطیون را برای انجام هر کاری جهت تسخیر مجلس دهم باز بگذارد و قانون گریزی را رواج دهد. بنابر این، دولت باید فکری به حال وزارت کشور و استانداری کند تا مطمئن شود که آنها میتوانند آرامش لازم را در کشور برقرار کنند، آزادیهای مشروع را تامین نمایند و مقدمات برگزاری یک انتخابات سالم را فراهم نمایند.
در کنار این واقعیتهای نه چندان خوشایند، باید به این واقعیت شیرین نیز اشاره کنیم که رفتار منطقی دولت یازدهم و شخص رئیسجمهور روحانی در سیاست خارجی موجب تحسین جهانیان و نگاه مثبت آنها به جمهوری اسلامی ایران شده است، کما اینکه گروه مذاکره کننده هستهای نیز با عملکرد هوشمندانه خود، تحسین همگان را برانگیخته بگونهای که رهبر معظم انقلاب آنان را «خوب، امین، مورد قبول و دلسوز» دانستند و از کار و تلاش آنها اظهار رضایت نمودند. انتظار اینست که دولت و ملت ایران، به برکت فرهنگ فاطمی که سال 1393 با نام و یاد صاحب آن پایان مییابد و سال 1394 با آن آغاز میشود، در جهت ارتقاء وحدت و برادری تلاش نمایند و ایران اسلامی را به صورت همهجانبه بسوی رشد و کمال به پیش ببرند. یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال.
جوان:پرهیز از غفلتها
«پرهیز از غفلتها» عنوان یادداشت روز روزنامه جوان به قلم حسن رشوند است که در آن میخوانید؛سال که به پایان میرسد ناخودآگاه این سؤال در ذهن نقش میبندد که در طول یک سال فعالیت در راستای اهداف و برنامههای پیشبینی شده، چه اقدامی انجام شده و تا چه میزان توفیق حاصل گردیده است.
به تعبیر دیگر، پرونده یک سال تلاش یا بالعکس قصورها در پیش چشم رقم میخورد و از اعمال و رفتارهای مثبت احساس غرور و رضایت و از اقدامات ناصوابی که برآیند آن خسران و عقبماندگی در عرصه فردی و اجتماعی است، احساس سرافکندگی میکنیم.
سال 93 که بر اساس سنت حسنه سنوات گذشته توسط رهبر معظم انقلاب به یک عنوان اختصاص داده شد، به جهت اهمیت دو موضوع اساسی «اقتصاد و فرهنگ» و توصیف این واژگان با مفاهیم کلیدی و ارزشی «عزم ملی و مدیریت جهادی»، بارقهای از امید را در دل دلسوزان نظام و انقلاب ایجاد کرد. آنگونه که همگان را تصور بر آن بود در سالی که گذشت همت همه مسئولان مصروف نهادینه کردن این مفاهیم در جامعه خواهد شد. امروز که همه اعم از مسئولان و تکتک کسانی که دستی بر این دو موضوع اساسی در کشور دارند، وقتی عملکرد یک ساله خویش را مرور میکنند، باید از خود این سوال را بپرسند که آیا توانستهاند چنین انتظار بحقی را پاسخ دهند؟
تصور کنیم امروز روز واپسین است و پرونده اعمال هر یک از ما در دستمان است و باید به پیشگاه الهی گزارش بدهیم؛ تا چه میزان امیدوار به عمل خویش هستیم؟ در صورت مشاهده غفلتها چه حسرتی خواهیم خورد از افعال نیکی که میتوانستیم انجام دهیم ولی انجام ندادیم؟
کدام عزم ملی و مدیریت جهادی را به کار گرفتیم تا چالشهای فرهنگی موجود را رفع و تنگناهای اقتصادی را آن هم در شرایطی که با تحریمهای اقتصادی دشمن دست و پنجه نرم میکنیم، مرتفع سازیم؟
بیانصافی است اگر بگوییم در عرصه اقتصادی در طول یک سال گذشته کار نشده است، ولی آیا این حجم کار با توجه به ظرفیت کشوری که در عرصههای مختلف بارها و بارها امتحان خویش را پس داده است، رضایتبخش است؟
کجای کارهای انجام شده همتراز عملکرد گذشته ما در حوزه مدیریت جهادی است؟ برای رفع مشکلات خویش در عرصه فرهنگ و اقتصاد، کدام عزم ملی را به کار گرفتیم که امروز سر بلند کرده و با افتخار بگوییم پیشرفت در فلان بخش کشور حاصل مدیریت جهادی و عزم ملی است؟
تلاشهای مجموعههایی همچون سپاه و بسیج در پیادهسازی اقتصاد مقاومتی و تولید محصولات فرهنگی در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی قابل تقدیر است، اما این تلاشهای بخشی، آیا به مفهوم آن است که ما در رفع مشکلاتمان در اقتصاد و فرهنگ عزم ملی و مدیریت جهادی را در تمام عرصههای کشور و با ظرفیت همه دستگاهها به کار گرفتهایم؟ اما در کنار شعار سال 93، نظام جمهوری اسلامی شیرینیها و تلخیهایی را هم تجربه کرد که تنها به چند نمونه آن اشاره میشود:
1 - در حوزه نرمافزاری فرهنگی شاهد بزرگترین تحول فرهنگی در ماههای پایانی سال بودیم و آن نامه تاریخی مقام معظم رهبری به جوانان غرب بود؛ نامهای که به تعبیر اندیشمندان غربی، تأثیرگذارترین و کمنظیرترین اقدام در سالهای اخیر بود و به تعبیر دیگر، بعد از نامه حضرت امام (ره) به گورباچف، مؤثرترین اقدام نرمی بود که رهبری نظام اسلامی با رویکرد ایجابی و جذب جوانان غرب به فرهنگ و ارزشهای غنی و اصیل دین مبین اسلام انجام دادند؛ اقدامی که آثار پربرکت آن در حوزه فرهنگ در کمتر زمانی قابل رصد کردن خواهد بود.
2 - باز در حوزه داخلی، با وجود موج تبلیغاتی دشمنان در روزهای پایانی سال، شاهد برگزاری انتخابات هیئترئیسه خبرگان رهبری و انتخاب شایسته مجاهدی دیگر از مجاهدان انقلاب و یاری همیشه صدیق برای انقلاب، امام (ره) و رهبری نظام بودیم.
آنچنان که بهت و حیرت دشمنان را این انقلاب برانگیخت و بار دیگر دشمن را در طراحی و اجرای برنامههای خویش ناامید ساخت.
3 - اهتمام دستگاه قضا در پیگیری پرونده مفاسد اقتصادی و اجرای عدالت برای کسانی که همواره تصور میکردند از دایره نظارت، کنترل و برخورد نظام خارج هستند، امید را در سال جاری به بدنه جامعه بازگرداند و مردم دیدند که اراده دستگاه قضا بر آن قرار گرفته است که ناقضان حقوق مردم و دستاندازان به بیتالمال و کسانی که در سایه رانتخواری و آقازادگی به آلاف و الوفی رسیدهاند، از تیغ تیز عدالت و قانون نمیتوانند بگریزند. هر چند تا رسیدن به نقطه ایدهآل فاصله بسیار است، اما بارقههای امید پایان سال، نوید شکوفههای عدالت در سال بعد را میدهد و مردم امیدوار به این روند هستند.
4 - حضور در صحنه مردم در همه عرصهها و اوج و تبلور آن در مراسم سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که ملت ایران به عهدی که با خمینی کبیر (ره) در بهمن 1357 بستند، پایبندند و ذرهای از حمایت آنان نسبت به انقلاب و نظام با وجود تنگناها و مشکلات اقتصادی نکاسته و تحریمهای اقتصادی دشمن آنها را در پیگیری و صیانت از دستاوردها و آرمانهای انقلاب اسلامی، مستحکمتر کرده است.
5 - رقم خوردن تحولات منطقه به نفع جمهوری اسلامی و پیروزیهای چشمگیر ملت عراق و سوریه در مبارزه با جریان تکفیری- وهابی داعش، آنچنان غرورآمیز است که کمتر کسی است که این باور را نداشته باشد که این اراده الهی است که به دست ملتهای مظلوم منطقه علیه حیله و کید دشمنان رقم میخورد. آنچه امروز مقامات امریکایی را وا داشته است که زبان به اعتراف بگشایند که عملکرد غلط آنها باعث بروز و ظهور جریان تروریستی داعش شده است، قطعاً پیروزی برای ملتی است که بدون بهکارگیری از کمکهای خاص، توانسته تنها با تحمیل اراده خود به دشمن و تألیف قلوب در دل برادران مسلمان خویش، امریکا را به تسلیم و اعتراف به عملکردهای غلط گذشته خویش وا دارد و حقانیت تفکر انقلاب اسلامی را به اثبات رساند.
اما در کنار این شیرینیها که بسیارند و اندکی را برشمردیم، سالی که گذشت با برخی تلخکامیها نیز روبهرو بودیم که سختی معیشت مردم در سایه تحریمهای ناجوانمردانه دنیای غرب از مصادیق بارز آن است؛ تلخیهایی از جنس برخی اظهارنظرهای غیرمسئولانه عناصر شاخص سیاسی کشور، متهم کردن نظام به نقض حقوق بشر توسط برخی نیروهای به اصطلاح مسئول نظام و گرا دادن به دشمن، عدم تحمل مخالف و موجسواری عدهای برای تبدیل کردن موضوعات حاشیهای به جای متن و دهها اقدام تلخ دیگر که ذکر آن هم آزاردهنده است، چه رسد به اینکه هر کدام از آنها بازشناسی و تشریح شود.
امید است سال آینده سرشار از شیرینکامیها و به دور از تلخکامیها باشد. انشاءالله
وطن امروز:دیگر زخم زبان تمام شد!
«دیگر زخم زبان تمام شد!» عنوان یادداشت روز روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است که در آن میخوانید؛موسم بهار، بازگشت پرستوها را زیاد دیدهایم اما آن روز که «یوسف گمگشته» بیاید، کدامیک از این شهدا دوباره به زمین برخواهند گشت؟ تا آن روز رویایی، بیا ای دل، دلخوش کنیم به احوال آسمان. نوروز در آسمان خبرهای بهتری است. آسمان همیشه فاطمیه است. برای رزمندهای که در راه دفاع از حرم عقیله بنیهاشم، به کاروان آسمانیان پیوسته، دیگر تهمتها تمام شد! این زمین بود که بچهها زجر میکشیدند! آسمان جای مأجور شدن است! نگاه میکنم به سن و سال بسیجیانی که اجازه ندادند «زینبیه» هم حکایت خانم زینب سلاماللهعلیها به اسارت رود؛ جنگ ندیدهها! تازه به دوران رسیدهها! ترمز بریدهها! خشونتطلبها! افراطیها! تندروها!
ای شهدا! برای شما، دیگر زخم زبان تمام شد! خوش باشید در قهقهه مستانهتان! نوروزتان مبارک! خون سرخ شما، باورم هست که جنگ ندیدههای تمام تاریخ را روسپید کرد! حقا که شهرت، در چنین روزگاری هنر بیشتری میخواهد. باید هم باد کنند این «ویژهنامههای نوروزی» روی دکهها! جز خون مطهر شما، هیچ حرف تازهای وجود ندارد! جریان سازی، از آن خون سرخ شهدای حرم است، همین شماها، همین شهید حی و حاضر، حاج قاسم سلیمانی! اگر به اعتراف پرزیدنت «مؤدب و باهوش»، داعش محصول حمله نظامی آمریکا به عراق است، خود این اعتراف، محصول شهادت شهدای حرم است، همین شماها، همین شهید حی و حاضر، حاج قاسم سلیمانی! ای شهدای حرم! گناه نسل شما... نسل ما... نسل من، جنگ ندیدن بود که آن را هم شهادت شما در روزگاری که علیالظاهر جنگ نیست، پاک کرد! بعد از جنگ، ابتدا نقشه این بود که نسل مرا از «جنگ» بترسانند اما «جنگ کجایی که دلم تنگ توست» آنقدر از زبان نسل من... همین شهدای حرم گفته و شنیده شد که نقش بر آب کرد این نقشه را. آنگاه نقشه طعنه کشیدند و از سن و سال خود بر سر ما چماق بلند کردند.
زخم زبان «جنگ ندیدهها» محصول همین نقشه بود. اینک به سن و سال شهدای حرم بنگرید! مهم نیست شناسنامه آدمی به جنگ بخورد، مهم آن است که وصیتنامه آدمی به شهادت بخورد. مهم آن است که جنگ نباشد و هیچ کجا از خاک کشورت دست دشمن نباشد اما «مهدی نوروزی» به شهادت برسد تا جنگ نشود و هیچ کجا از خاک کشورت دست دشمن نیفتد! حالا باز به بسیجی کف خیابان 88 ما زخم زبان بزنید که «بسیجی واقعی» نبود! مهم نیست! او دیگر این طعنهها را نمیشنود! نوروز در آسمان خبرهای بهتری است! آسمان همیشه فاطمیه است! اینک صلح، بهار، پرستو و... همین زمین بدهکار اسم شهیدی است که تن خود را بیرون مرزها سپر کرد! بیرون مرزها... و پیش از آنکه پای اجنبی، خاک وطن را آلوده کند! در تعریف «شهدای حرم» بسی کاملتر از زخم زبان ناقص «جنگ ندیده» این است که بگوییم؛ «در جستوجوی باده شهادت، زودتر از زود رفتند تا باز هم سایه جنگ بر سر این آبادی سنگینی نکند». عراق مال عراقیها و سوریه از آن سوریهاست لیکن آنچه از مجاهدان کنونی جهان اسلام، شهدایی با ملیتهای مختلف ساخته، آرزوی تمدن واحده و مدینه فاضلهای است که انشاءالله با ظهور مهدی موعود (عج) محقق خواهد شد.
جمهوری اسلامی اگر دنبال امپراتوری بود، کارهای دیگری غیر از نوکری برای حرم آلالله و خدمت بیمزد و منت به همسایگانش انجام میداد. نشان به نشان شهدایش، جمهوری اسلامی در پی آن است که سایه جنگ، حتی از سر کشورهای دیگر برداشته شود. محصول حمله نظامی آمریکا به عراق را زحمت کشید و خود جناب اوباما برایمان گفت! این وسط، بدبخت کسانی هستند که میخواهند این آمریکا را، با وجود این اعترافات، این سناتورها، این همه روسیاهی، بزک کنند! من اما میخواهم از محصول شهادت شیربچههای سپاه خامنهای در مجاورت حرم اهلبیت(ع) سخن بگویم.
به یمن این همه شهادت، «یار» خواهد آمد. آقاجان! عاقبت که میآیی... ای آفتاب بالانشین! ضجههای ماه و ستارهها را نمیشنوی؟ داریم تو را صدا میزنیم، تو را میخوانیم... با خون شهدایمان که «جبهه و جنگ» را ندیدند اما «شهادت» را چرا! «ظهور» را ندیدند اما «تو» را در لحظه شهادت چرا!
آقا جان! سالیان درازی است که «لحظه شهادت روزگار» است. برس به داد بشریت... که گفت: «حول حالنا الی احسن الحال».
قدس:اقتصاد درونزا و برونگرا
«اقتصاد درونزا و برونگرا» عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم دکتر مهدی تقوی است که در آن میخوانید؛بازگرداندن نخبگان اقتصادی می تواند به فرمایشات مقام معظم رهبری در راستای اقتصاد درونزا و برونگرا جامه عمل بپوشاند.
مدیریت جهادی در عرصه اقتصادی امری جدا از سایر مدیریتها نیست، ولی تفاوت اصلی آن با سایر نظامهای مدیریت، پیشفرض ها و مبانی فکری مدیریت اسلامی است. مدیریت جهادی در عرصه اقتصادی با مصرف گرایی، اشرافیگری و شیوه های تکنوکراتی که مولود فرهنگ سرمایه داری است مغایرت داشته و به بیت المال به عنوان امانت می نگرد. مدیریت جهادی در عرصه اقتصاد شاهد رویارویی با گفتمانی جدید در حوزه اقتصادی با عنوان «اقتصاد مقاومتی» است.
به بیان دیگر مدیریت جهادی یکی از مصداقهای بارز اقتصاد مقاومتی است. در واقع پس از اصلاح الگوی مصرف، دومین گام مهم در تحقق اقتصاد مقاومتی، مدیریت جهادی یا همان جهاد اقتصادی است. اکنون اقتصاد کشور هم از فضای جهانی تأثیر می پذیرد و هم به دلیل قدرتی که در حوزه های مختلف علمی، سیاسی و انرژی به دست آورده یا از قبل داشته است، بر آن اثر می گذارد. با توسعه تحریم اقتصادی علیه ایران، یک ضرورت بیش از پیش نمایان شده و آن دستیابی به یک الگوی مقاومتی از اقتصاد است؛ الگویی که در برابر بحرانهای اقتصادی رویکردی فعالانه دارد و می تواند در شرایط بحرانی موانع را برطرف کند که بی شک مدیریت جهادیِ اقتصادی با رویکردی درونزا و برونگرا و با مبنا قرار دادن رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، می تواند تا حد بسیار زیادی مشکلات اقتصادی جامعه را بر طرف نماید از این رو دکتر مهدی تقوی، تحلیلگر مسایل اقتصادی و مدرس دانشگاه این امر را چنین توضیح می دهد.
کشورهای دارای اقتصاد برونگرا بیشتر وارد عرصه بین المللی می شوند
بی شک یک کشور اگر دارای اقتصادی درونگرا باشد، صرفاً باید اتکا به تولید داخل داشت و تأمین تمامی امور را براساس همین اقتصاد پیش ببرد و این را اقتصاد بسته می نامند، اما در اقتصاد برونگرا به مانند چین و ژاپن که تولیدات آنها بسیار گسترده است و رو به سوی صادرات برای سایر کشورها می آورند و بی شک اقتصادهایی که برونگرا و دارای جهت گیری خارجی می باشند، بیشتر وارد عرصه بین المللی می شوند و در پی آن تقسیم کار روی می دهد.
از این رو براساس نظریه های اقتصادی هر کشوری باید کالاهایی را تولید نماید که در تولید آنها دارای مزیت مطلق یا نسبی باشد و مقصود از مزیت مطلق این است که کالای نهایی را با نیروی کار کمتر از کشورهای دیگر تولید شود و در تولید آن تخصص داشته باشد؛ چنانکه تولید فرش ایرانی یک نمونه از آن است. اما باید دقت داشت نظریه های اقتصادی غالب بر این امر استوار است که هر کشوری باید کالاهایی را تولید نماید که در آن دارای تخصص است و سایر امور مورد نیاز را خود به فناوری های تولیدی آن دست یابد یا از سایر کشورها وارد نماید. درواقع مقام معظم رهبری نیز به این امر تکیه داشته اند که باید با توجه به اقتصاد درون نگر به تولید کالاهای تخصصی اقدام نماییم و پس از آن با توجه به اقتصاد برونگرا به صادرات کالاهای خود در عرصه بین المللی بپردازیم.
البته باید دقت داشت که کیفیت کالاهای تولیدی خود را چنان بالا ببریم که با محصولات سایر کشورها رقابت نماید تا بازار خرید آن از سوی کشورهای دیگر فراهم آید، زیرا تجارت بین الملل موجب افزایش درآمد خواهد بود و متقابلاً رشد اقتصادی را در پی خواهد داشت. البته می توان براساس سخنان رهبری این موضوع را نیز مد نظر قرار داد که تولیدکنندگان نباید پیوسته دنبال این موضوع باشند که کپی بردار محض از سایر کشورها و یا در پی واردات کالاهای آنان باشند، زیرا درونزایی در این شرایط بدان معناست که نیروهای فعال داخلی به تولید علم و سپس به دانش تولید آن کالا دست یابند.
البته باید این خرده را به دولت گرفت که متأسفانه مراکز تحقیقات در ایران چندان که شایسته است وجود ندارد. بویژه در عرصه صنعتی ما با ضعف نسبی مواجه هستیم. از این رو باید نخبگان علمی را به خدمت گرفت و از تمامی ظرفیتهای آنان سود جست، زیرا شما اگر در دانشگاه های آمریکا یک بررسی مختصر داشته باشید خواهید فهمید که حجم بسیار زیادی از استادان برجسته مراکز تحقیقاتی آنان را استادان ایرانی تشکیل می دهند و باید مسؤولان به این موضوع توجه ویژه نمایند تا بسترهای لازم را برای نخبگان فراهم نمایند تا ما شاهد سفرهای بیبازگشت این سرمایه های علمی کشور و اقامتهای دایمی آنها در کشورهای اروپایی نباشیم و بیشک حضور این نخبگان در ایران م تواند به فرمایشات مقام معظم رهبری جامه عمل بپوشاند و در عرصه اقتصاد برونزا و درونگرا به شایسته ترین طریق پیشرفت نماییم.
حمایت:اثر تحریم ها در توفیقات اقتصادی
«اثر تحریم ها در توفیقات اقتصادی»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر جعفر قادری است که در آن میخوانید؛تحریم و آثار اقتصادی ناشی از آن، از موضوعات و مباحثی است که نوع نگاه و رویکرد به آن، نقش تعیین کننده ای در آینده اقتصادی کشور دارد. رویکرد مقاوم سازی اقتصاد و یا توجیه فشار تحریم ها برای مقاصد خاص، هر کدام به گونه ای متفاوت، افق پیش رو را ترسیم خواهند نمود.
بدیهی است که در شرایط تحریمی، امکان استفاده از ظرفیت های بین المللی برای ما محدود می گردد. نقل و انتقال پولی و فشارهایی که در حوزه بانکی در این شرایط به وجود می آید، کاهش فروش نفت و متعاقب آن، کاهش درآمدهای ملی، بالا رفتن هزینه تمام شده واردات کالاها اعم از مواد اولیه، فناوری ها، ماشین آلات و تجهیزات از نتایج طبیعی تحریمهاست. اشکالی که در این میان وجود دارد، غفلت ما در شرایط «رخوت» و گرفتاری در «شدّت» است. یعنی در شرایط غیرتحریمی قدر فرصت ها و امکانات موجود دانسته نمی شود؛ بدین ترتیب که هزینهکرد بی محابا و بی برنامه درآمدها،عدم سرمایه گذاری در امور اساسی و زیربنایی، هدر دادن دریافتی های ارزی برای واردات کالاهای مصرفی و پایین نگه داشتن قیمت ارز، پازل بی تدبیری ها را تکمیل کرده و به جای اینکه از این شرایط برای پیشرفت اقتصادی استفاده گردد، در راستای لطمه زدن به تولیدات داخلی، گام برداشته می شود.
تحریم های یکجانبه و غیرقانونی از نگاهی دیگر، به بالفعل شدن و شکوفا گردیدن ظرفیت ها و توانمندی های کشور کمک کرده است. حدود 70 درصد از تجهیزات فاز دوازدهم پارس جنوبی که توسط رئیس جمهور افتتاح گردید، در شرایط تحریم و در داخل کشور تولید گردیده و 30 درصد باقیمانده آن از طریق دور زدن تحریم ها از خارج کشور وارد گردید. اما نکته حائز اهمیت این است که قدرت تحریم ها به گونه ای نیست که امورات اقتصادی را قفل و تعطیل کرده و ما را به تسلیم وادار کند. ظرفیت های علمی و فناوری کشور بحمدالله به گونه ای است که تحریم ها اساساً نمی توانند پیشرفت کشور را از رشد و توسعه اقتصادی باز دارد. بر اساس سیاست های اقتصاد مقاومتی، ما معتقدیم نباید در مذاکرات به دلیل مشکلات ناشی از تحریم ها از اصول و چارچوب ها عدول کرده و به تمام داشته های خود چوب حراج بزنیم تا بدین ترتیب دشمن جرأت تحمیل خواسته های غیرمنصفانه خود را بیابد. ما باید درک صحیحی از جایگاه فعلی کشورمان در جهان و منطقه داشته باشیم و چنانچه از ظرفیت ها در جای خود استفاده شود، دست برتر را در مذاکرات خواهیم داشت.
یکی از شاخصه هایی که می تواند سیاست های اقتصاد مقاومتی را از حوزه شعار به میدان عمل آورد، حل کردن بحث مدیریتی در کشور و به تبع آن، شکوفا شدن اقتصاد است که به ایجاد الگویی جدید مبنی بر تاثیر گذاری اقتصاد توانمند داخلی بر تحریم ها منجر می گردد. اینطور نیست که همیشه تحریم ها بر اقتصاد تاثیرگذار باشند، بلکه رونق تولید داخلی و شکوفا شدن اقتصاد قطعاً بر کمرنگ شدن فشارهای اقتصادی از جمله تحریم ها اثرگذار خواهد بود. تکمیل فاز 12 پارس جنوبی که به گفته رئیس جمهور در شرایط تحریم و فشار محقق شده، این سوال کلیدی را به ذهن متبادر می کند که اگر تحریم ها تا این حد به اقتصاد کشور لطمه زده، پس این بالندگی اقتصادی که دولتمردان آن را اعلام کرده اند، از کجا نشأت گرفته است ؟
چنانچه مسئولین و مقامات تصمیم ساز و اجرایی کشورمان به اقتصاد مقاومتی باور داشته باشند و در جهت اجرایی شدن آن برنامه ریزی و تلاش نمایند، به شکل بهتری می توان از امکانات موجود بهره برداری نمود. دولت فعلی نسبت به دولت های گذشته در مورد کامل کردن فازهای مختلف پارس جنوبی اعتبارات بیشتری نداشته و با تعطیل کردن فازهایی که پیشرفت کمتری داشته اند، هزینه های صرفه جویی شده را در فازهایی که پیشرفت بیشتری داشته اند، صرف نموده است. این روش پسندیده ای است اما مطلوب تر آن بود که فازهای در حال توسعه نیز تعطیل نمی شدند. در شرایط فعلی فراهم نمودن تمهیدات لازم برای استفاده از حوزه های مشترک، از هر سرمایه گذاری و از هر تخصیص ارزی دیگری واجب تر است؛ حتی به قیمت تعطیل شدن طرح ها و پروژه های عمرانی. همین قدر که بدانیم تعلل در کامل کردن میدان های مشترک انرژی به معنی تقدیم نمودن فرصت های طلایی به طرف مقابل برای بهره برداری از منابعی است که سهم ماست و با این دست و آن دست کردن در حال از دست رفتن است، کافی است که تعلل را کنار بگذاریم.
بعضی دولتمردان، در جایی که مصمم هستند به دشمن امتیاز بیشتری واگذار کنند، نقش تحریم ها را پر رنگ می کنند و بالعکس، هنگامی که نوبت ارائه کارنامه توانمندی ها و ظرفیت های اقتصادی می شود، اثر تحریم ها کمرنگ می شود. اگر بخواهیم با عینک واقع بینی به حقایق نگاه کنیم باید گفت که تحریم ها اثر محدودکننده دارد ولی بازدارنده نیست و در مقابل، توانمندی ها و ظرفیت های اقتصادی است که تعیین کننده است.
جایگاه برجسته ایران در معادلات منطقه ای و توفیقات ما در عراق، یمن، سوریه، لبنان و در نقاط دیگر، برگ برنده را به دست ما داده است و توانمندی ما در حوزه های علمی و فناوری های گوناگون روز از جمله نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، هوافضا، صنایع موشکی و دفاعی و حوزه های پزشکی از جمله افق های بلندی است که اقتصاد ما نیز می تواند بدان جایگاه ارتقاء یابد. تحلیل دقیق وضع جاری بین المللی و ارزیابی صحیح از همدلی و همراهی مردم با آرمان های انقلاب، موقعیت ما را در میز مذاکره مستحکم و بهانه را برای گره زدن بحث هسته ای با اقتصاد و معیشت مردم از دست دشمنان و غافلان خارج خواهد کرد.
آفرینش:نوروز 94؛ انتظار ها و امیدها
«نوروز 94؛ انتظار ها و امیدها» عنوان سرمقاله روز روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛بهارمیرسد، مثل هرسال، آری سال نو در راه است و بهارچون شاخه نوری زلال از هزارتوی سرد زمستان سر برمیآورد و لبخندی بی بهانه برلبهای منتظرانش مینشاند. ساعت شنی سال 93 به آخرین لحظات عمر خود نزدیک میشود و همه منتظریم تا سالی جدید با انتظارها و امیدهای فراوان آغاز گردد و به بهانه آغاز برگ دیگری از صفحه عمر، خداوند را شاکر باشیم.
اگر نگاهی اجمالی در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی، علمی و... کشور در سال 93 داشته باشیم، میتوان مدعی شد که همه ما سالی پر مشقت و پر زحمتی را پشت سر گذاشتیم. چرا که پس از روی کار آمدن دولت جدید امور مختلف مورد تغییر و تحول قرار گرفت وزمانی طول کشید تا تناسب میان دستگاههای اجرایی و دیگر قوای کشور کم کم سازوکار خود را پیدا کند. سال 93 را تقریبا میتوان سال خانه تکانی در امورات کشور دانست. سالی که بسیاری از زیباییها و زشتیهایی به وقوع پیوست که غیرقابل پیشبینی بود و هیچکس انتظارش را هم نداشت؛ و مایه ناراحتی و نگرانیها ودرجایی دیگر موجبات امید به آینده را به وجود آورد. قصد تلخ نگاری وقایع گذشته را نداریم، اما برای گذر از این تلخ کامیها باید انتظار و امید داشت که سال 94 را سال تغییر و پویایی بدانیم.
سال 93 مردم امیدهای بسیاری در زمینههای مختلف داشتند، و با صبر و تحمل خود در اجرای برنامهها وسیاستهای اجرایی کشور همراهی غیرقابل وصفی را به نمایش گذاشتند و اوج آن را در سالگرد انقلاب به منصه ظهورگذاشتند. لذا این امیدها در سال 94 به انتظار تبدیل خواهد شد و باید انتظارات مردم محقق شود، چرا که وعدههای داده شده پس از عبور از مرحله بستر سازی باید به عرصه بازدهی وارد شوند. نقطه عطف سال 93 را میتوان در دومقوله بهداشت و درمان و سیاست خارجی مورد بررسی قرار داد. البته تلاشهای دیگر دستگاهها در زمینهها مختلف و خصوصا اقتصادی غیرقابل کتمان است و نمیتوان از کنترل تورم در طی سال گذشته چشم پوشید. هرچند که بیماری اقتصاد درمان نشد، اما جلوی بدخیم شدن زخمهای گذشته گرفته شد. همواره در نوشتار پایانی خود درمورد اوضاع نابسامان بیماران خاص وسرطانی تاکید داشتیم و همچنان بر حل مشکلات آنها تاکید خواهیم داشت. چرا که آنها بیش ازهمه ما قدر و ارزش یک روز زندگی را میدانند. اما باید بر زحمات وزارت بهداشت درتسهیل امور درمان این بیماران و دیگر رویههای پزشکی صحه گذاشت و از این بابت انتظار داشت که سال 94 برای بیماران و اهالی بهداشت و درمان سالی پرامید و راضی کننده باشد.
دربعد سیاست خارجی نیز امیدها تا بخش قابل توجهی درمسیرخواستههای ملت تحقق یافت. مردم ایران خواهان همزیستی مسالمت آمیز و تعامل سازنده با دیگر ملتها میباشند که خوشبختانه تاحد خوبی این خواسته محقق شد و دیپلماسی ایرانی توانست جایگاه ملت را در میان تبلیغات گسترده و ایران هراسی جهانی، ارتقا بخشد. سال 93 را میتوان سال طلایی دیپلماسی هستهای دانست. چرا که ایران در این ایام توانست در مذاکراتی مستقیم و بی واسطه بسیاری از تابوهای دیپلماتیک را از سر راه بردارد و به پشتوانه حمایتهای رهبری و مردم، درمقابل قدرتهای جهانی ایستادگی کند. اما مهمترین وجه امیدهایی که انتظارش را درسال 93 کشیدیم و متاسفانه جامه عمل برآن پوشیده نشد، بحث "اخلاق و وحدت " بود که هزینههای فراوانی را بر ملت و کشورتحمیل کرده است. این انتظار میرود تا درسال 94 امیدهای مردم را به ناامیدی تبدیل نکنیم و بیش از گذشته منافع ملی را بررقابتها و فعالیتهای سیاسی ترجیح دهیم. درسال 94 شاهد انتخابات مجلس خواهیم بود و ضروریست تا سیاسیون مراعات حال مردم و وضعیت کشور را بکنند تا بیش از این هزینههای اضافی برای خود ایجاد نکنیم.
کلام آخر اینکه تا پایان سال93 و فرارسیدن سال جدید دو غروب دیگر بیشتر باقی نمانده است، و باید هدفمان چیزی فراتر از قبل باشد. اگر همه ما از برخی ناملایمات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دلگیر و ناراضی هستیم، دراین مدت باقی مانده باید از کدورتها دل شست و با ابراز مهربانی و لطف به دیگران صحن دل را جلا داد. هنوز فرصت باقی است تا طعم شیرینی سال جدید را به کام دیگران نیز بچشانیم، امید و انتظارهای دیگران را فراموش نکنیم. ماهم به نوبه خود ضمن آرزوی بهروزی برای تمام هموطنان و مخاطبان عزیز، سال جدید را پیشاپیش تبریک و تهنیت عرض میکنیم.
شرق:استقبال از توافق تاریخی
«استقبال از توافق تاریخی» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم صادق زیباکلام است که در آن میخوانید؛سخنی به اغراق نرفته اگر توافق هستهای پیشرو که با ایالاتمتحده و بهتبع آن با اروپا در شرف انعقاد قرار دارد را یک حادثه تاریخی بخوانیم. اگر تسخیر سفارت آمریکا در ١٣آبان٥٨ و شروع جنگ تحمیلی را در ٣١شهریور ٥٩، دونقطهعطف تاریخی انقلاب اسلامی بدانیم، بدون تردید توافق هستهای فروردین ٩٤ یک نقطهعطف دیگر در تاریخ انقلاباسلامی بهشمار خواهد رفت.
اگرچه این توافق حسب ظاهر آن صرفا میان ایران و غرب بر سر بحران یا پرونده هستهای ماست اما واقعیت این است که از منظر سیاسی، توافق پیشرو، خیلی بیشتر از موضوع هستهای اهمیت دارد.
آنچه این توافق احتمالی را تاریخی و نقطهعطفی در تحولات سیاسی ایران پس از انقلاب میکند، این است که ایران و آمریکا برای نخستینبار بعد از ٣٦سال با یکدیگر به مذاکره نشستند؛ امری که دستکم تا قبل از این، بسیار بعید به نظر میرسید اگر نگفته باشیم که از نظر برخی جریانات سیاسی و شخصیتها، حتی غیرممکن نیز بهشمار میرفت.
اعتراض گستردهای که در ایران به قدمزدن محمدجواد ظریف و جان کری صورت گرفت، درحقیقت اعتراض به اصل و نفس مذاکره با آمریکا بود. فراموش نکنیم آخرینبار که مقامات دوکشور در حد نخستوزیر، وزرای خارجه و دفاع با همتایان آمریکایی خود ملاقات کردند، چه توفانی در ایران بهراه افتاد. چگونه سفارت آمریکا تسخیر شد، دولت موقت استعفا داد و ایران وارد عرصه و فضایی شد که تا به امروز هم آثار آن تداوم دارد.
از آنروز یعنی ١٣آبان٥٨ بهبعد، ایران و آمریکا وارد یک وضعیت خصمانه با یکدیگر شدند و باز هم سخنی بهاغراق نرفته اگر گفته شود که تمامی تلاشهایی که در جهت تنشزدایی با آمریکا در طی آن ٣٥سال صورت گرفت، جملگی ناکام ماندند. نهتنها تلاشها به نتیجه نرسید بلکه تلاشگران هم که میگفتند از زاویه منافع ملی وارد این عرصه شدهاند، اتهامات ریزودرشتی دریافت کردند.
اهمیت تاریخی مذاکرات مستقیم میان وزرای خارجه ایران و آمریکا و توافق احتمالی بهدستآمده را میبایستی در پرتو آن ٣٥سال تنش یا همان اصطلاح معروف «دیوار بیاعتمادی» میان دوکشور در نظر گرفت. تا پیش از این، کمتر کسی دستکم در ایران، میتوانست تصور کند که روزی ممکن است مقامات ایرانی و آمریکایی نه بهصورت مخفیانه یا غیرمستقیم بلکه خیلی علنی و مستقیم و در برابر دوربینهای رسانههای جهان، دور یک میز بنشینند و با لبخند و تفاهم با یکدیگر گفتوگو کنند. نهتنها مقامات ایران و آمریکا به مذاکره نشستند بلکه توانستند پیرامون موضوعی که طی ١٠سال، بیشترین حجم اختلافات، دشمنیها و تحریمها را میان دوکشور از زمان انقلاب بهوجود آورده بود، به توافقاتی هم دست یابند.
صدالبته که جزییات این توافق تاریخی، مهم است و هنوز هم کامل نشده. اما آنچه که بیش از جزییات توافق هستهای اهمیت دارد، نفس نگاه جدیدی است که میان مقامات مذاکرهکننده دو کشور ایران و آمریکا برای نخستینبار به وجود آمده است.
برای نخستینبار بعد از انقلاب، مقامات دو کشور حاضر شدهاند سخن هم را بشنوند و به دغدغهها پاسخ دهند. وقتی آمریکاییها میگویند ما نگران برنامههای هستهای ایران هستیم، ایران اعلام میکند چه گامهایی میتواند در جهت اعتمادسازی جهانی بردارد، در عین حال، توان هستهای بومی ایران حفظ شود. متقابلا آمریکاییها هم با علامتهایی که میفرستند نشان دادند نه به دنبال براندازی نظام ایران و نه حتی خواهان تضعیف ایران هستند و نه دعوای بنیادی دیگری با ما دارند. آنها میگویند مشکل آنها واقعا همان نگرانیای است که از جانب توانمندیهای هستهای ایران احساس میکنند. در فضای مثبت جدید به وجود آمده، دو طرف گامبهگام به سمت برداشتن اختلافات و تلاش در جهت حصول توافق میروند.
میماند پرسشی که دیر یا زود و بعد از اعلام رسمی توافق در تهران و واشنگتن به تدریج مطرح خواهد شد؛ اینکه اگر ایران و ایالات متحده بتوانند در جهت اعتمادسازی و در راستای نوعی تنشزدایی حرکت کنند و بر سر موضوع دشوار و پیچیده هستهای به سمت تفاهم بروند، چرا در سایر زمینهها این رویکرد به کار گرفته نشود؟ اتفاقا به واسطه نگرانی از طرح چنین پرسشی است که تمام کسانی که به کمتر از محو جمهوری اسلامی ایران رضایت نمیدهند، به دستوپا افتادهاند تا جلوی توافق تاریخی را بگیرند. ٤٧سناتور آمریکایی، نتانیاهو، جمهوریخواهان تندرو و برخی کشورهای منطقه که امیدوار بودند تقابل هستهای ایران و غرب همچنان ادامه یابند، نگران شدهاند؛ چرا که میدانند این توافق ممکن است سرآغاز فصل جدیدی میان ایران با غرب شود.
مردم سالاری:داستان اقتصاد ایران در شب عید امسال
«داستان اقتصاد ایران در شب عید امسال»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم مجید سلیمیبروجنی است که در آن میخوانید؛چند روزیست که رنگ و بوی عید پا به خانه ایرانیان گذاشته است. خانه تکانی، خرید لباس و کفش، خرید آجیل و شیرینی و البته مهمتر از همه سفرهای با هفت سین پربرکت. این روزها خیابانهای شهر ساعت خلوت ندارند.
پاساژها، مراکز خرید، نمایشگاههای فصلی و... از اول صبح تا نیمههای شب میزبان خیل عظیم افرادی هستندکه به نیت خرید شب عید خانوادههایشان به بازار میآیند. با وجود اینکه بسیاری از مردم در عید برنامه سفر برای خودشان در نظر گرفتهاند، اما تهیه گوشت و مرغ در روزهای پایانی سال همچنان مورد توجه مردم قرار دارد. نمایشگاههای بهاره همیشه حواشی مختص به خودش را به همراه داشته است. متاسفانه نمایشگاه بهاره امسال که در پنج نقطه شهر برگزار گردید، نتوانست رضایت مشتریان را جلب کند و قیمتهایش تفاوتی با قیمتهای بازار نداشت.
این روزها هیاهوی بسیاری را در شهر و بازار شاهدیم، اما به نظر میرسد که در زیر پوست آن، زندگی رنگ و روی دیگری دارد. باید بپذیریم که قدرت خرید مردم ضعیفتر از گذشته شده و بسیاری از خانوادهها ناراضی از بازار به خانههایشان باز میگردند.
در بازار شب عید امسال، کاهش درآمد افراد و افزایش قیمتها به طور طبیعی قدرت خرید مردم را کاهش داده است و واحدهای صنفی مشتری واقعی آنچنانی مثل سالهای گذشته ندارند. یکی از مشکلات مهم سیستم اقتصادی ما اینست که برای لحظهها تصمیم گرفتیم و عمل کردیم و هیچگاه یک برنامه بلند مدت نداشتیم.
اگر دولت?ها برای شب عیدی با دادن عید یا بن به مردم، بخواهد این مشکل را به صورت مقطعی حل کند، نه تنها به سود مردم نیست، بلکه در طولانی مدت به زیان مردم هم هست. از طرف دیگر فرهنگ خرید مردم در جامعه هم باید اصلاح گردد.
هرسال در شب عید، مردم خریدهایی را انجام میدهند که عمدتا حالت اسراف دارد. نمونه آن هم حجم عظیم میوههای خراب و فاسد شدهای است که پس از عید از خانهها دور ریخته میشود. این موضوع خرید افراطی تبدیل به یک فرهنگ اسرافی شده است. متاسفانه در کشور ما توزیع عادلانه ثروت وجود ندارد.
عدهای درآمدهای بسیار زیاد دارند و هر روز افزایش درآمد را تجربه میکنند، اما قشر کم درآمد ما روزبهروز شاهد کاهش درآمد است. زمانیکه در شب عید، یک خانواده راحت باشد و بتواند مایحتاج خود را به راحتی تهیه کند، از تعطیلات عید به نحواحسن استفاده میکند و سال کاری خود را با آسایش خاطر شروع میکند. وقتی نیروی کار با شادابی کار خود را آغاز کند، رونقی در تولید و اقتصاد به وجود میآید اما وقتی این چرخه به دلیل عدم توانایی در خرید شب عید با ناراحتی آغاز شود، نیروی کار با ناراحتی سال جدید را آغاز میکند و طبیعتا به بهرهوری اقتصادی آسیب میزند.
از تمام این مقدمات که بگذریم، آماده کردن سفره هفتسین حال و هوای خاصی را به خانههای ایرانیان میآورد. طبق سنتهای پیشینیان، اکثر خانوادههای ایرانی، اولین غذایشان در سال نو، سبزیپلو با ماهی است. بر طبق قیمتهای موجود در بازار تهیه این غذا برای چهار نفر تقریبا سیوپنج هزار تومان میشود. یکی دیگر از سنتهای قدیمی ایرانیان برای ایام عید بحث کادو دادن به صورت نقدی است. به همین دلیل قرار شده که سیستم بانکی در نیمه دوم اسفندماه به مقدار کافی اسکناس نو در اختیار مردم بگذارد.
دولت یازدهم طی یک سال و نیم گذشته تلاش کرده که هم تورم را کنترل نماید و هم اقتصاد را از رکود خارج نماید.
در همین راستا کنترل تورم رشدزا باید به صورتی انجام شود که به دنبال کاهش نرخی بیکاری، اعمال سیاستهای یکسانسازی توزیع درآمد، گرفتن مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم و پرداخت یارانه به صورت مستقیم و غیرمستقیم باشد. با توجه به این کاهشهای نرخهای تورم، میتوان نتیجه گرفت عزم دولت برای افزایش قدرت خرید مردم و کاهش تورم جدی است و امید آن است که در سال 94 با افزایش قدرت خرید مردم و بازارهای پررونق مواجه شدیم.
ابتکار:زلف گره بزنیم به بهار
«زلف گره بزنیم به بهار»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمد صالح علاء است که در آن میخوانید؛خوشحالم که میگویند آرامش داری در حالی که حس میکنم مثل اسپند روی آتش هستم. اگر بتوانم آرامش را به دیگران منتقل کنم خوشحال میشوم. آرامش مثل سبزینه گیاه است. همانطور که از درختی به درختی و از برگی به برگی انتقال پیدا میکند میتواند از فردی به فرد دیگر منتقل شود. مردم آرام خوشبخت تر از مردم ناآرام هستند.
موضوعی در میان است آن هم اینکه چرا ایرانی ها شبیه ایرانی ها هستند. چرا چینی ها شبیه چینی ها و... هر گلی رنگ و بوی خاکی را دارد که در آن میروید. آدمی تشکیل شده از آبی که مینوشد، گلی که میبوید، جاده ای که در آن قدم میزند، بارانی که زیرش خیس میشود، معشوقی که به او فکر میکند و قطعه موسیقی که میشنود... آدمی از این ها درست میشود.
عقل در آرامش ما مهم است. اگر به سمت دانایی باشیم از آرامش بیشتری برخوردار میشویم. ترس چیز زیبایی است. مثلا نباید از مرگ بترسیم. البته این به آن معنا نیست که بگویم من از زندگی بدم میآید. زندگی را خیلی دوست دارم.
اینکه هر روز روی زیبای هموطنان خود را ببینم. چیزی زیباتر از آن نیست.اما مرگ، پدیده شکرینی است. نقطه اوج آرامش، مرگ است. نباید از مرگ آنقدر بترسیم که برخی خصلت های انسانی را از دست بدهیم.
من روانشناس نیستم ولی همین قدر میدانم که افراد بی فرهنگ و نادان هستند که میگویند ما نمیترسیم. عقل آدمی باید باحیا باشد. آدمی باید بترسد. اگر نترسد سلامتی اش به خطر میافتد. اگر نترسد و لب پرتگاه میرود و میافتد. نه آن ترسی که به حقارت انسان منجر شود.
هیچی در دنیا مهمتر از آدمی آدمیزاد نیست. آدمی به منش انسانی و فرهمندی اش است و باعث کامروایی اش میشود. اصلا نباید از مرگ ترسید. همچنان که آدمی به دنبال جوانی میرود و انتظار معشوق را میکشد و زلفی گره میزند با یار، چه اشکالی دارد به مرگ هم فکر کند؟اگر به این فکر کنم، دیگر نمیخواهم هر چیز رایگانی را بگیرم و در صفی جلوتر از دیگران بروم. «نه گفتن» کار مهمی است. انسان کامل کسی است که چیز رایگان را نپسندد. همانطور که میگویند، نان مفتی نمک ندارد. نباید به زور خودمان را در صف جای دهیم. همه این افتراق ها به خاطر نیازهای بیهوده است. اینقدر نیازمند نیستیم که هر تحقیری را تحمل کنیم.
بی نیازی به آدم آرامش میدهد. ببینید، هستی چقدر گشاده دست است. مثل آفتاب، مثل درختان، مثل پرندگان. اگر گنجشک ها در تالار وحدت کنسرت بگذارند حاضرم هزارها تومان پول بلیت بدهم و بروم به تماشای این کنسرت. مثل آفتاب باشیم تا هیچ کسی از ما نرنجد. برای چیزهای پیش پا افتاده خودمان را آزار ندهیم. هر روز فکر کنیم که روز اولی است که زاده شده ایم. وقتی به درخت و رودخانه و دریا نگاه کنیم، شگفت انگیزی را در آن ببینیم. انسان اگر از همان عقل و اندیشه استفاده کند راه سربلندی را به خوبی مییابد.
بیایید پشت کلمات مان آینه بگذاریم. ترازویی بگذاریم و توزین کنیم اندیشه های مان را. به هستی برگردیم و بپرسیم چرا بهار میشود؟ بهار با ما چه کار دارد؟ آن وقت میتوانیم زلف را به سبزی ها و گل ها گره بزنیم.
دنیای اقتصاد: نقشه سیاستگذاری اقتصادی دولت
«نقشه سیاستگذاری اقتصادی دولت» عنوان سرمقاله روز روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبلعاملی است که در آن میخوانید؛دولت حسن روحانی سال 1393 را نیز پشتسر گذاشت. دولتی که با وعده اقتصادی و حل پرونده هستهای پیروز انتخابات شد تا چه حد به وعدههای خود عمل کرده است؟ آیا آنچه بهدست آمده است میتواند نشاندهنده تعهد دولت اعتدال به قولهایش باشد؟ آیا این امکان وجود داشت که موفقیت دولت در تحقق وعدههایش بیش از این باشد؟
شاخصهای کلان نشاندهنده آن هستند که اقتصاد ایران در دولت فعلی وضعیت به مراتب بهتری نسبت به دولت قبل دارد. نهتنها این احتمال وجود دارد که رشد اقتصادی امسال در سطح 3 درصد باشد، بلکه تورم نیز تا سطح 15 درصد افت داشته است. بنابراین شاخصهای کلان حکایت از وضعیتی بهتر از قبل دارند، اما سیاستهای اقتصادی دولت در بهثمر رسیدن این موفقیت حداقلی چقدر موثر بوده است؟
مقامات اقتصادی دولت از همان آغاز به قدرت رسیدن، به درستی تشخیص دادند که تورم ضروریترین مشکلی است که باید آن را مهار کرد و اتفاقا راحتتر از دیگر مشکلات اقتصادی میتوان آن را به راه آورد. از اینرو دولت همواره تاکید کرده است که اولویت اصلی وی مبارزه با تورم است. تورم میانگین 35 درصدی آنقدر بالا بود که هر عمل مثبت دولت که نشاندهنده پایان روندهای گذشته بود، میتوانست از طریق انتظارات باعث کاهش تورم شود. از اینرو شاید مقامات پولی نیز معترف باشند که رویکردهای سیاسی و بینالمللی دولت، چهبسا تاثیری بههمان اهمیت سیاستهای پولی برای کنترل تورم داشته است. رسیدن تورم به سطوح کنونی برآیند تلاش مقامات اجرایی برای کاهش ریسکهای بینالمللی و البته سیاستهای پولی است، اما افت تورم از این سطح و رساندن آن به تورم تک رقمی تا سال 1395 بیش از هر چیز نیازمند سیاست پولی انقباضی است که تحقق آن برای بسیاری از کارشناسان بسیار سخت است؛ بنابراین تداوم کاهش تورم میتواند یکی از شواهد کارآیی سیاستهای اقتصادی دولت باشد.
اما در حوزه واقعی اقتصاد، اولین گام ملموس دولت، ساختاربندی خروج غیرتورمی از رکود بود. راهکاری که نهتنها دیدی کلان به اقتصاد ایران داشت، بلکه وظیفه هر یک از بخشهای دولت را در راستای هدف خروج از رکود تعیین میکرد؛ اما خیلی زود این طرح از کانون تمرکز دولت خارج شد، علت ساده بود: افت بهای نفت. این طرح که قرار بود در سالهای 1393 و 1394 اجرایی شود، از آنجا که افت بهای نفت پیشبینی نشده بود، گویی از منظر مجریان، طرحی غیرعملی بود. بخشهای مختلف دولت در طول نیمه دوم سال، دغدغه اصلی خود را از رونق بدون تورم به چگونگی اداره کردن دولت با درآمد نفتی پایین تغییر دادند. این در حالی بود که هرچند طرح خروج از رکود، هیچ بحثی از شوک منفی بهای نفت نمیکرد، اما در دل خود راهکاری که ارائه میداد این پیش فرض را در خود داشت؛ زیرا نویسندگان این طرح سناریویی را که کل درآمد نفتی نیز تحریم شود، در ذهن داشتند، اما به هر رو استقبال بخشهای مختلف دولت به گونهای نبود که این طرح به مورد اجرا گذاشته شود. پس رشد اقتصادی حاصل شده نتیجه چه بود؟
نتیجه همان رویکردی که با کاهش ریسک تورم را تقلیل داد. در واقع با کاهش تنشهای بینالمللی و افزایش ثبات بیشتر و البته تضمین فروش محدود نفت و فرآوردههای گازی و پتروشیمی و برداشتن بخشی از موانع توسعه صنایع بهخصوص خودروسازی، اقتصاد ایران توانست تولید ناخالص داخلی بیشتری را نسبت به سال گذشته ثبت کند. بهعبارت دیگر این رشد نه نتیجه سیاستگذاری اقتصادی، بلکه نتیجه تعامل بیشتر با دنیای خارج بود.
از اینرو اگر عادلانه بخواهیم در مورد دستاوردهای اقتصادی دولت نظر دهیم، ضمن پذیرش موفقیتهایی که در آمار اقتصادی مشهود است، باید اذعان کنیم که این موفقیتها بیشتر نتیجه رویکرد دولت در کاهش تنش و افزایش ثبات در سطح کلان اقتصاد سیاسی رخ داده تا سیاستگذاری اقتصادی. البته باید اذعان کرد راه معقول نیز همین بوده که ابتدا باید ریسکها کاهش مییافت و در فضای باثباتتری اجرای سیاستهای اقتصادی دنبال میشد، اما میتوان گفت که ظرفیت اثرگذاری سیاستهای اقتصادی بهخصوص در سال آتی و توافق احتمالی در پرونده هستهای بسی بیش از این است. به نظر میرسد رسیدن به تورم 10 تا 12 درصدی و همزمان رشد 5 تا 6 درصدی در سال آتی میتواند گواه آن باشد که حسن روحانی همچنان متعهد به وعدههایی است که داده و در عین حال سیاستهای اتخاذی دولت وی نیز جواب داده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم: