حالا تبهکاران علاوه بر سرکسیه کردن و کلاهبرداری از فروشندگان یا خریداران زمین، خانه و خودرو، راه جنایت هم در پیش گرفتهاند؛ جنایتهایی با نقشه قبلی. این جنایتها در کوچه پسکوچههای شهر آنقدر ساده و غافلگیرانه اتفاق میافتد که هرگز تصور نمیکنی شاید روزی تو قربانیاش باشی. همه چیز از قصد خرید یا فروش شروع میشود. خریدار یا فروشنده فرقی ندارد، بوی پول که به مشامشان رسید، جانی شدند و حالا پشت میلههای زندان در انتظار مجازاتند. جنایتکاران در ابتدا تصور میکنند ردپایی برجای نگذاشتهاند، اما وقتی دستگیر میشوند و در بازجوییها لب به اعتراف میگشایند، روایتشان روایت هولناکی است. مقتول را نمیشناسند و تنها به طمع پول، حق زندگی کردن را از او گرفتهاند. پشت معاملهشان، جایی که پول حرف اول و آخر را میزند حکایتِ قتل پایان یک مراوده اجتماعی است.
در راهروهای دادسرای جنایی تهران و در میان انواع پروندههای جنایت، قاتلانی که در اولین قرار با یک غریبه، او را به قتل رساندهاند، روایت عجیبتری دارند. ماهیت پروندههای اینچنینی انسانیت را زیر سوال میبرد و فقط از آن دو واژه به جا میماند؛ معامله با زندگی.
نقطه مشترک همه نقشآفرینان این سناریوهای خیالی، پول است. طعمههایشان را از بین صدها فروشنده یا خریدار انتخاب میکنند و در فرصتی مناسب جرم سرقت را با قتل پیوند میزنند. زندگی در دنیای معاملات همانقدر که پرسود است به همان اندازه هم خطرناک به نظر میرسد، با این حال همه ما ناگزیر از دنیای خرید و فروش و ارتباطات باید تنها ذرهای حواسمان را به دنیای اطرافمان جمع کنیم، مطمئن قدم برداریم و بیجا اعتماد نکنیم.
خریدار سوناتا قاتل از آب درآمد
جنجالیترین خبری که در این دسته از معاملات جنایی قرار گرفت، نقشه هولناک مردی بود که در پوشش خریدار خودروی سوناتا، خلبان ایرانایر و همسرش را به قتل رساند. شامگاه شانزدهم اسفند سال 91 وقتی پسر نوجوان خانواده به خانهشان رفت، هرگز تصور نمیکرد با جسد خونین پدر و مادرش روبهرو شود. با اعلام این خبر به مأموران کلانتری ۱۴۰ باغفیض، بلافاصله تیمی از کارآگاهان بررسی صحنه جرم به همراه قاضی کشیک قتل راهی خانهای در غرب پایتخت شدند. در بررسیهای اولیه مشخص شد که مقتول به نام منصور شهرکی یکی از خلبانهای باسابقه شرکت ایرانایر و همسر وکیلش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدهاند.
تحقیقات کارآگاهان برای رازگشایی از این جنایت هولناک آغاز شد و همزمان با چهلمین روز قتل منصور شهرکی سی و نه ساله و همسرش سارا جوان شهرکی سی و هشت ساله، کارآگاهان پلیس آگاهی عامل این جنایت را دستگیر کردند. با آغاز بازجویی از متهم این پرونده جنایی راز عجیبی برملا شد، قاتل به نام مرتضی در بازجوییهایش گفت، مقتول را نمیشناخته و فقط وقتی با آگهی فروش خودروی سوناتای این خانواده روبهرو شده به قصد سرقت به آنجا رفته است؛ سرقتی که پس از بازدید خودرو و به بهانه تنظیم قولنامه، جنایت مرگباری را رقم زد.
وقتی او به داخل خانه مرد خلبان رفت با اجرایی کردن نقشهای از پیش تعیین شده دست و پای قربانیانش را بست و با تهدید سلاح، اموالشان را به سرقت برد. از خانه خارج شد، اما انگار این پایان ماجرا نبود و مرد سارق برای اینکه از سوی مالک خودرو و همسرش شناسایی نشود، دوباره به صحنه جرم برگشت؛ مرد خلبان و همسرش را به قتل رساند و با حذف کردن آنها تصور کرد که هرگز به دام نخواهد افتاد. اما خیلی زود در بنبست قانون قرار گرفت و اینگونه، پروندهای دیگر به معاملات جنایی افزوده شد.
قاتلانی که اسپورتیج دوست داشتند
بیست و نهم مهرماه امسال، همزمان با آگهی فروش خودروی اسپورتیج، دو مرد جنایتکار سناریوی مرگباری را به اجرا گذاشتند. خودشان را خریدار معرفی کردند و در حالی برای معامله راهی خانه پسر جوانی به نام بهنام شدند که نقشه قتلش را طراحی کرده بودند. 60 قرص خوابآور را در آبمیوهای که از قبل آماده کرده بودند ریختند، معامله را با تنظیم قولنامه انجام دادند و برای پرداخت 130 میلیون پول خودرو همراه با فروشنده راهی دفترخانه شدند. در راه اما اتفاق دیگری افتاد؛ اتفاقی پنهان که خریداران مرموز خودرو بارها با یکدیگر مرورش کرده بودند. ماسک خریداران پوشالی همزمان با آبمیوه مسمومی که بهنام را در یک قدمی مرگ قرار داده بود، کنار رفت. بهنام هر لحظه پلکهایش سنگینتر میشد که دو مرد مرموز فقط برای سرقت خودرواش او را خفه کردند و سپس جسدش را در بیابانهای جاده گرمسار به آتش کشیدند. این جنایت هولناک که با شکایت خانواده بهنام مبنی بر ناپدید شدن پسرشان در قرار با خریداران اسپورتیج رازگشایی شد، خیلی زود کارآگاهان را به مخفیگاه دو مرد جنایتکار کشاند. وقتی دو مرد متهم لب به اعتراف گشودند هیچ کس باور نداشت طعمهشان تنها قربانی زیادهخواهی آنها شده و به قتل رسیده است. قاتلان گفته بودند برای خودنمایی جلوی بچه محلهایشان میخواستند با خودروی شاسی بلند تردد کنند و پُز بدهند. انگیزه این جنایت آنقدر هولناک است که شاید کسی باور نکند روزی میشود اینگونه قربانی شد.
قرار داد آتشین خانه سعادتآباد
این پرونده مرموز در حالی در دادسرای جنایی مراحل بازپرسی را میگذراند که قاتل همچنان بر بیگناهیاش اصرار میکند. وقتی جسد مجهولالهویه مرد میانسال در استخرباغی در کرج کشف شد، هیچکس تصور نمیکرد او زندگیاش را پای یک معامله باخته است. ادعای پسری جوان مبنی بر ناپدید شدن پدر میانسالش به نام سلمان که در کار خرید و فروش ملک بود، کافی بود تا راز جنایتی آتشین برملا شود. همزمان با تحقیقات پلیسی مشخص شد سلمان آخرین بار با مردی به نام شهروز قرار معامله برای فروش یک قطعه زمین در سعادتآباد را داشته است. وقتی شهروز به دادسرا احضار شد با صحبتهای ضد و نقیض خود راز پرونده را آشکار کرد. دستپاچه شده بود و در حالی که عرق سرد روی پیشانیاش نشست، ادعا کرد مدتی قبل با سلمان آشنا شده و وقتی فهمیده او قصد فروش قطعه زمین بزرگی را در منطقه سعادتآباد دارد، از سلمان خواسته تا زمین را به او بفروشد. معامله این زمین پنج میلیارد تومانی سر آغاز جنایت بود و وقتی سلمان و شهروز برای بازدید زمین راهی سعادتآباد شدند، ورق ماجرا برگشت. قولنامه را تنظیم کردند و چک ضمانتی به مبلغ پنج میلیارد تومان تحویل فروشنده شد. در راه بازگشت، اما ناگهان حال سلمان منقلب شد. بدنش یخ زد و وقتی در خودروی شهروز نشسته بود، بیهوش شد و کمکم جان سپرد. وقتی مرد خریدار با جسد فروشنده روبهرو شد اما، به جای کمک به او جنایتی آتشین را رقم زد. جسد سلمان را به باغی در کرج برد، آتش زد و خونسرد به خانهاش برگشت. اما ادعاهای شهروز برای بازپرس پرونده قانعکننده نبود و فرضیههای پرونده بوی جنایت میداد. شهروز که سعی میکرد خونسردیاش را حفظ کند، در مقابل بازپرس پرونده دست به داستانسرایی زده بود و ادعا داشت وقتی با سلمان در خودرو بودند او شربتی را از جیبش درآورد و نوشید، بعد از خوردن آن شربت بود که مرد میانسال جان سپرد.
فرار از مخمصه جنایت
این پرونده که متفاوت با پروندههای قبلی است، این بار به دلیل ناکام ماندن تبهکاران در اجرایی کردن نقشه جنایت، به شعبههای ویژه قتل ارجاع نشد و مردی که قرار بود مقتول باشد با معجزه زنده ماند. در این پرونده هم قربانی خریدار خودرویی بود که در بیست و هشتم آذر برای معامله با فروشندگان خودور قرار گذاشت؛ اما وقتی دو برادر که وانمود میکردند فروشنده خودرو هستند، خریدار را به قصد رفتن به دفترخانه سوار خودروشان کردند، نقشهای هولناک را به اجرا گذاشتند. با اصرارهای یکی از برادرها، خریدار در صندلی جلو نشست و بعد از مدت زمانی که خیابان خلوت شد، سرنشین عقب ناگهان سیمی را دور گردنش انداخت و محکم کشید. خریدار در حال دست پنجه نرم کردن با مرگ، تصمیم گرفت تا برای نجات جانش از خودرو بیرون بپرد، در را باز کرد و در حالی که خودروی مردان تبهکار با سرعت سرسامآوری میتاخت به خیابان پرید؛ اما مردان جانی جنایتشان تمامی نداشت و انگار برای کشتن طعمهشان مصمم بودند. به همین دلیل یکی از آنها با سلاح از خودرو خارج شد و به سمت قربانی شلیک کرد؛ شلیکی که باعث شد او ده روز را در کما به سر ببرد. همزمان با بهبود یافتن مرد قربانی، کارآگاهان تحقیقات خود را برای شناسایی این باند مسلح آغاز کردند تا اینکه با شناسایی مالک خودرو، دو بردار تبهکار دستگیر شدند.
مبایعهنامه مرگ
در همه پروندههای جنایی اما فقط فروشندگان قربانی نیستند، بلکه گاهی خریداران هم میتوانند طعمه مرگ شوند. یازدهم مرداد ماه امسال هم اینگونه رقم خورد و جسد مردی جوان روی پل عابر پیاده دماوند کشف شد. با شناسایی هویت مقتول، کارآگاهان جنایی تهران وارد عمل شدند.
وقتی خانواده مقتول در جریان ماجرا قرار گرفتند، مشخص شد روز حادثه مرد جوان به نام رضا برای پرداخت پول با مردی بهنام مجید در یک بنگاه مسکن قرار داشته است. وقتی تحقیقات مقدماتی پلیس نشان داد روز جنایت 43 میلیون تومان پول، مبایعهنامه و سند سه برگی مقتول به سرقت رفته است، فرضیه قاتل بودن مرد بنگاهدار قوت گرفت. با دستگیری مجید هم راز این جنایت برملا شد.
مرد بنگاهدار گفت که قصدشان کلاهبرداری بوده و مدتی قبل دوستش را به عنوان فروشنده خانه به رضا معرفی کرده و در ازای تنظیم مبایعهنامهای،20 میلیون تومان پول از او گرفتهاند؛ بعد از مدتی رضا که متوجه این معامله خیالی شده بود، برای باز پس گرفتن پولش سراغ مرد بنگاهدار رفته، اما آنها با قرار گذاشتن روی پل عابر پیاده دماوند وعده تنظیم قرارداد دادند.
وقتی رضا به آنجا رفت، اما این پرونده ساده کلاهبرداری هم با قتل پیوند خورد. مرد بنگاهدار با همدستی پسرخالهاش سر قرار رفت، به قصد سرقت مبایعهنامه و پولهای خریدار، او را با چوب زدند و از مهلکه گریختند. پرونده این جنایت هم چند هفته پیش در دادگاه بررسی شد و متهمان در آخرین دفاعیاتشان گفتند بدون قصد جنایت، مرتکب قتل شدهاند.
نگاه کارشناس1
حساسیت در مقابل پیشنهادهای سخاوتمندانه
قاضی مجتبی حسینپور، بازپرس ویژه قتل تهران: در جامعه امروزی که آسیبهای اجتماعی بیشترین فراوانی را دارد، باید در مقابل پیشنهادهای سخاوتمندانه، حساس بود. آگاه نبودن از مناسبتهای اجتماعی یک جامعه مدرن، اصلیترین علت قربانی شدن است؛ در حالی که عقلانیت هشدار میدهد که همه قراردادها باید بر مبنای چارچوب قانونی منعقد شود، اما برخی دوست دارند قانون را دور بزنند. در واقع براساس یک اصل عقلی اگر ما در مسیر قانون حرکت نکنیم، قانون هم به همین نسبت کمترین حمایت را از ما خواهد داشت. در حالی که بنگاهها و دفترخانهها با ثبت اطلاعات شخصی طرفین معامله، اطمینان خاطر را در خریداران و فروشندگان ایجاد میکنند، اما خیلیها با تصور دست و پا گیر بودن قانون، شخصا قانون وضع میکنند.جامعه مدنی در هر کجای دنیا برای اداره خودش قواعد و قوانینی دارد، نهادهای مختلف مانند اصناف و اتحادیهها علاوه بر منبع اقتصادی وظیفه حمایت از طرفین معاملات را دارند. در بیشتر پروندههای جنایی هم اصل ماجرا بر این منطق استوار نیست، یعنی قربانیان با سازوکار رسمی معاملات آشنایی ندارند و گاهی مال ـ خودرو، ملک و... ـ را قبل از سند زدن یا به طمع پول بیشتر در اختیار طرف مقابلشان قرار میدهند. دور از ذهن نیست که دور زدن بروکراسی اداری گاهی منجر به اقدامی مجرمانه شود. مثل پرونده قتل فروشنده خودروی اسپورتیج که قاتلانش ادعا کردند چند بار برای اجرا کردن نقشه خود با فروشندگان مختلف قرار گذاشتند اما بررسیهایشان نشان داد نقشهشان با آنها عملی نخواهد شد، زیرا آن فروشندگان با رعایت قوانین سختتری قصد معامله داشتند.
نگاه کارشناس2
قتل؛ پاک کردن صورت مساله
دکتر سعید خراطها، جرمشناس و مدرس دانشگاه: به تعداد همه معاملات اقتصادی میتواند تخلف و جرم به وقوع بپیوندد؛ این شیوه از تبهکاری و ارتکاب جرم، شیوه جدیدی نیست. گروههایی از خریداران و فروشندگان سالهاست که قربانی میشوند، قربانی سرقت، کلاهبرداری و نقشههای مجرمانه. وقتی نظارت دقیقی برآگهیهای تبلیغاتی و معاملات وجود نداشته باشد، جرم و جنایت راهش را به محافل خریداران یا فروشندگان باز خواهد کرد. در حواشی یک رخداد مجرمانه، مجموعه همه اتفاقات زنجیرهای از جرم را تشکیل میدهند؛ به این معنی که در بسیاری از جنایتهایی که طرفین معامله قربانی آن میشوند، صرفا قتل انگیزه اصلی متهمان نبوده بلکه در وهله اول انگیزه مالی مطرح میشود. در واقع خیلی از این افراد که یکشبه جنایتکار میشوند نقشه سرقت طراحی کردهاند، اما وقتی در موقعیتهای بحرانی برنامه مجرمانهشان قرار میگیرند به دلایل مختلف قاتل هم میشوند. یکی از دلایل مهم آنها هم شناسایی نشدن از طرف فردی است که از نقشهشان با خبر میشود. بنابراین برای اینکه بعد از آن لو نروند، تصمیم میگیرند که مانع سرراه خود را حذف کنند و اینگونه میشود که ماهیت جرایم سرقت و زورگیری، زنجیروار به قتل و جنایت تبدیل میشود.
نگاه کارشناس3
رعایت 4 اصل معاملاتی
مصطفی قلیخسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک کشور:چهارستون یک اختلاف را بر این اساس گذاشتهاند:
1. طمع کردم
2. رودربایستی کردم
3. نخوانده امضا کردم
4. مشاور متخصص نداشتم.
مبنای مثبت این اصول، اگر در معاملات خرید و فروش رعایت شود بی شک کمترین ضرر را برای طرفین معامله همراه خواهد داشت. معنای دقیق این چهار مورد یعنی برای به دست آوردن پول بیشتر معاملات مشکوک انجام ندهیم، در معاملات رودربایستی را کنار بگذاریم، هر برگه و سندی را قبل از مطالعه امضا نکنیم و در معاملات خود از کمک مشاوران و نیروهای متخصص استفاده کنیم.
جهل به قانون رافع مسئولیت نخواهد بود، پس مشاوره در هر امری به نفع ماست. در هر حال کار را باید ساده کرد، هر معاملهای را که ساده کنیم فساد کمتری خواهد داشت؛ اما این به معنی دور زدن قانون نیست، بلکه بر اساس رعایت قواعد و قوانینی است که راهحلهای ساده را پیش پای خریداران و فروشندگان بگذارد. یکی از مهمترین اصول معاملات رعایت جوانب قانونی آن است؛ یعنی هنگام معامله کارت شناسایی خریدار و فروشنده و همچنین اسناد باید وجود داشته باشند و از صحت مدارک اطمینان کسب کرده و سپس دست به معامله بزنیم. بعد از آن هم تاکید شده در محلهای خلوت و کم تردد که احتمال زورگیری وجود دارد، قرار معامله گذاشته نشود.
بهناز مقدسی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد