القصه یک دفعه دیدیم که همین رفیق ما که در صدر این مقال و بدون قیل و قال، ذکر خیرش رفت؛ در حالی که روزنامهای در دست گرفته است، دارد بلند بلند میخندد.
ـ میشود بفرمایید چی شده و به چی دارید میخندید؟
ـ خبری را در روزنامه خواندم که خندهام گرفت.
ـ میشود بخوانیش، ما هم کمی بخندیم؟... ما هم دل داریم و به خنده، نیاز مبرم.
شروع میکند به خواندن متن خبر، اما هرچه که گوش جان میسپاریم، یک کلمه خندهدار هم نمییابیم.
شما هم اصل خبر را بخوانید، ببینید کجاش خندهدار است: «در نخستین جشنواره روستاهای دوستدار کتاب و در نخستین دوره انتخاب پایتخت کتاب ایران، که با حضور وزیر ارشاد در محل کتابخانه ملی برگزار شد؛ شهر اهواز به عنوان پایتخت کتاب ایران معرفی شد.»(کماکان به نقل از جراید موثق)
در کمال ناباوری عقلی و ناباروری ذهنی، پا روی غرور علمیام میگذارم و رو میکنم به خودش که:
ـ خب پدرجان؛ این خبر کجاش خنده دارد که نیشت تا بناگوش باز است؟
رفیق شفیق مو از ماست بیرون کش ما هم، بلانسبت، به حالت معروف نگه کردن عاقل اندر سفیه، یک نگاهی به ما میاندازد و به صورت پرسش و پاسخ، سعی میکند ما را از جهالت درآورد:
ـ مگر نه این که بسیاری از همین عزیزان مسئولان فرهنگی و کتابخانهای کشور، کرارا از اوضاع نامناسب کتابخوانی و کاهش میزان کتابخوانها سخن سر دادهاند و آمارها دادهاند؟
ـ خب گیرم که این طوری است که شما میفرمایید؛ این مطلب چه ربطی به انتخاب اهواز به عنوان پایتخت کتاب ایران دارد؟
ـ نگرفتیها!... خب وقتی که کتاب و کتابخانه، حالا به هر دلیلی، با افت مخاطب و مشتاق مواجه است؛ اصطلاحاً در این جور مواقع، میگویند که کتاب یا کتابخانه دارد خاک میخورد!
ـ خب غرض؟....
ـ غرض خاصی در میان نیست. گفتم شاید کارشناسان و خبرگان فرهنگی کشور که با اصل رعایت وجه تسمیه در هر نامگذاری فرهنگی آشنایی کامل دارند؛ دور هم نشستند و دیدند که در وضعیت کنونی گاهی که کتاب و کتابخانهها بعضا دارند گرد و خاک میخورد؛ چه جایی بهتر و بامسمیتر از اهواز برای پایتخت کتاب شدن؟.... این روزها تا دلتان بخواهد اهواز و شهرهای اطراف آن، سرشار از ریزگرد یا به قول خودمان، گرد و خاک است....نیست؟!
رضا رفیع
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد