برنامه او را خیلیها با نام مسابقه «از کی بپرسم» میشناختند. نوذری در طول اجرا این قدر سوال «از کی بپرسم» را تکرار کرد که این جمله ملکه ذهن بینندگان شد. مسابقه او ساختار سادهای داشت و در آن خبری از دکور آنچنانی نبود.
در این مسابقه اطلاعات عمومی شرکتکنندگان سنجیده میشد و افرادی که محفوظات بیشتری داشتند به مرحلههای بعدی راه پیدا میکردند. پس از مسابقه هفته تهیهکنندگان دیگری پیدا شدند که خواستند با برگزاری مسابقات پرزرق و برق به موفقیت عظیم منوچهر نوذری برسند؛ اما این اتفاق نیفتاد و کسی نتوانست به اندازه مسابقه هفته مخاطب جذب کند.
چراغهایی که روشن و خاموش میشد
ویژگی متمایز این برنامه در مقایسه با دیگر مسابقات تعداد بالای شرکتکنندگانش بود. 15 نفر هر هفته دور هم جمع میشدند و در سه مرحله رقابت میکردند. شرکت در مسابقه شرط خاصی نداشت و همه میتوانستند یکی از شرکتکنندگان باشند. یکی از نکات جذاب برنامه نسبتهای خانوادگی بود که بین تعدادی از شرکتکنندگان وجود داشت. نوذری بارها و بارها در برنامهاش میگفت: «امیدوارم توی این برنامه پدربزرگها با نوههاشون بیان.» بینندهای که در برنامه شرکت میکرد میتوانست خودش را جای یکی از شخصیتها فرض کند و همگام با او به سوالات پاسخ دهد.
در برخی مسابقات تلویزیونی شرکتکننده باید قدرت بدنی و آمادگی جسمانی بالایی داشته باشد. مثلا از روی یک پل باریک عبور کند و داخل رودخانه نیفتد. اینجور مسابقات بهدرد کسانی میخورد که جنب و جوش زیاد داشته باشند. افرادی که علاقهای به کارهای هیجانانگیز ندارند و دنبال فضایی آرام میگردند، نمیتوانند با این مسابقات ارتباط برقرار کنند. مسابقه هفته بیشتر برای گروه دوم مناسب بود. در این مسابقه همه آدمها ساکن بودند و کسی از جایش تکان نمیخورد. کشمکش اصلی در لایههای درونیتر اتفاق میافتاد و همین مساله ماجرا را جذاب میکرد. در این برنامه هر شرکتکننده شمارهای داشت و وقتی به سوالی جواب درست میداد چراغش روشن میشد. چراغهایی که روشن و خاموش میشد تکلیف برنده را مشخص میکرد. نوذری پس از پایان هر مرحله اعلام میکرد که آقای شماره... با... چراغ روشن به مرحله بعدی راه پیدا میکند.
گروه طراح سوال به دنبال مسائلی میرفتند که برای عامه مردم جذاب باشد. سوالات به یک حوزه خاص تعلق نداشت و همه موضوعات از جمله اجتماعی، اقتصادی، ورزشی، علمی و فرهنگی را پوشش میداد. منوچهر نوذری خودش اطلاعات خوبی داشت و گاه درباره پاسخ یک پرسش توضیحات بیشتری را ارائه میکرد. بعضی وقتها هم با مهمان شرکتکننده وارد چالش میشد و به او ثابت میکرد که پاسخ تو درست نیست. او یکی از ضربالمثلهای شیرین فارسی را بیان میکرد و از شرکتکنندهها میخواست که دربارهاش توضیح بدهند. مثلا میگفت ضربالمثل «طرف آب از دستش نمیچکه» کنایه از چیست. البته سوالات آنقدر پیچیده نبود که کسی نتواند به آن جواب بدهد. مثلا پرسیده میشد: «شهرت باباطاهر در سرودن چه نوع شعری است» که جوابش میشد دوبیتی.
همونی که توی فیلم بود
در یکی از بخشهای برنامه قسمتی از یک فیلم را نمایش داده و سوالاتی را درباره دیالوگها، شخصیتها، لوکیشنها، نحوه پوشش آدمها و... مطرح میکردند. شرکتکننده باید فیلم را با دقت تماشا میکرد تا بتواند به سوالات پاسخ بدهد. فیلمهای کلاسیکی که منوچهر نوذری انتخاب میکرد آنقدر جذاب بود که بیننده معمولا محو فیلم میشد و یادش میرفت باید به جزئیات هم دقت کند. تکیه کلام «همونی که توی فیلم بود» از همان زمان بین مردم جاافتاد. شرکتکنندگان برداشت خودشان را از یک موضوع میگفتند و نوذری تاکید میکرد که باید دیالوگهای فیلم عینا منتقل شود.
منوچهر نوذری به روایت مهران مدیری
شوخی که «مهران مدیری» با برنامه «مسابقه هفته» داشت این تکیهکلام را تقویت کرد. مرحوم نوذری هنرمند نقدپذیری بود و از شوخیهایی که با او میشد استقبال میکرد. مهران مدیری در ویژهبرنامه ساعت خوش آیتم طنزی ساخت که فضایش مشابهت زیادی با برنامه «مسابقه هفته» داشت. جملاتی چون «بحث نکن»، «سیزده سالهها راه نیفتن بیان»، «هول نشین، همدیگه رو هم هول ندین» که از زبان مهران مدیری گفته میشد در واقع تقلید اغراقشدهای از تکیهکلامهای منوچهر نوذری بود. یکی از ایدههای طنز برنامه این بود که مهران مدیری در اجرای مسابقه عدالت را رعایت نمیکرد. او به نوجوانهای شرکتکننده بدون دلیل امتیاز میداد و با بقیه لج میکرد و حالشان را میگرفت.
در دهه 70 کتابهایی هم با عناوینی شبیه به «مسابقه هفته» وارد بازار شد که حاوی سوال و جوابهای این برنامه بود. خواندن این کتابها دو فایده داشت؛ یکی این که اطلاعات عمومی مردم را بالا میبرد و دیگر اینکه اگر کسی میخواست در مسابقه هفته شرکت کند با خواندن این کتاب برای رقابت آماده میشد. مسابقه هفته در همان سالهای آغازینش محبوبیت زیادی کسب کرد و افراد زیادی تمایل به حضور در برنامه داشتند. روزنامهها گزارشهایی چاپ کردند که نشان میداد افرادی که میخواهند در این برنامه شرکت کنند باید چند ماه در صف انتظار بمانند. شرکت در مسابقه آنقدر جذابیت داشت که مردم حاضر بودند همه سختیها را تحمل کنند. نوذری در پایان برنامهاش از بینندگان دعوت میکرد تا در مسابقه شرکت کنند. هنوز جمله پایانیاش را به یاد داریم که رو به دوربین میگفت: آدرس ما، تهران، خیابان ولیعصر، جامجم...
احسان رحیمزاده / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
اکبرپور: آزادی استقلال را به جمع ۸ تیم نهایی نخبگان میبرد
در گفتوگوی اختصاصی «جام جم» با رئیس کانون سردفتران و دفتریاران قوه قضاییه عنوان شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه