بعد از بازی در این فیلم سینمایی شانس و اقبال به او رو کرد و بعد از آن ایفاگر نقشهای محوری و متفاوت در سریال تلویزیونی در چشم باد، مختارنامه، نردبان آسمان و کلاه پهلوی شد، اما این نقشها باعث نشد خلیلی در تلویزیون اسیر نقشهای کلیشهای شود. او در انتخاب نقشهایش خیلی حساس است و ترجیح میدهد به جای پر کاری، نقشهایی را بپذیرد که حرفی برای گفتن داشته باشد. خلیلی در آثار سینمایی همچون تله، سن پترزبورگ و پرونده هاوانا نیز به ایفای نقش پرداخته است.
خلیلی در سریال تلویزیونی گذر از رنجها به نویسندگی و کارگردانی فریدون حسنپور نقش عروس خان به نام کتایون را بازی میکند، زنی که عاشقانه همسرش هدایت را دوست دارد و به خاطر او حاضر شده تا از شهر به روستا نقل مکان کند. با وجود اینکه او عروس خان است، اما برخورد ارباب و رعیتی با زیردستان ندارد و سعی میکند با آنها به مهربانی برخورد کند. او در این سریال سه مقطع زندگی کتایون را بازی میکند.
خلیلی معتقد است در بازیگری خیلی خوششانس بوده، چون هرگز فکر نمیکرد بتواند در سریالهای تاریخی نقشهای متنوعی از زنان خاص را بازی کند، نقشهایی که از سیمسون دیپلمات انگلیسی در کلاه پهلوی تا زن عرب سیهچرده در مختارنامه و حالا در سریال گذر از رنجها نقش عروس خان را تجربه میکند.
در سریال گذر از رنجها نقش عروس خان را بازی میکنید، این نقش با توجه به ویژگیهایی که دارد چگونه تجربهای برایتان بود؟
اجرای هر نقشی شیرینی خودش را دارد. وقتی فیلمنامه و دیالوگهای کتایون با همسرش هدایت و مرجان را خواندم به این نتیجه رسیدم که کتایون عاشقپیشه است.
کتایون یک فرد تحصیلکرده است که در آن سالها حقوق خوانده و خانواده درست و حسابی دارد. پدر و مادرش تحصیلکرده هستند. او اطلاعات زیادی از زندگی در خارج ایران دارد و با اصطلاحاتی مانند بورژوازی و مدرنیته آشناست. ضمن اینکه او لهجه ندارد و نشان میدهد که دختر شهری است و از تهران به روستا آمده و حالا در کنار کارخانه چای زندگی میکند. او همه این کارها را به عشق هدایت انجام داده است. گرچه هدایت حق خودش میداند که دختری مثل کتایون زنش باشد، اما کتایون به خاطر علاقهاش به هدایت با همه این شرایط کنار آمده است.
بنابراین به خاطر سبک زندگی خانوادگیاش میداند چطور با زیر دستانش برخورد کند و با آنها مهربان باشد یا زمانی که به ییلاق میرود، حاضر نمیشود زنان روستا دست او را ببوسند. او میداند باید چگونه با مادر شوهر، پدرشوهر، همسر و بچههایش برخورد کند. با همه اینها او نگران است که اگر فرزند سومش دختر شود، تکلیفاش چه میشود!
وقتی کتایون در ییلاق با دختران روستا روبهرو میشود، خطاب به همسرش میگوید حیف است که این دخترها سواد ندارند! ولی معمولا کسانی که در آن دوره با خان زندگی میکردند به زیردستهایشان نگاه بالا به پایین داشتند. فکر نمیکنید این رفتارها دور از واقعیت است؟
همه آدمها مثل هم نیستند و هر کس ویژگیهای رفتاری خودش را دارد. قرار نیست همه به یک شکل رفتار کنند. با جلو رفتن قصه شخصیتها بیشتر جان میگیرند و مشخص میشود که چرا رفتارهای کتایون با زیر دستانش ارباب و رعیتی نیست. پدر کتایون تحصیلکرده بوده، بنابراین کتایون اعتقادی به زور گفتن و فلک کردن کسی ندارد. از طرف دیگر شما رفتارهای مرجان را میبینید که چطور با دنیا حرف میزند و به او میگوید که باید هر روز همه کارهای خانه را انجام بدهد و حق هم ندارد برای دیدن خانوادهاش به روستا برود، اما بر عکس کتایون به خدمتکارش سوگل میگوید که به هدایت میگویم تا پدرت را به اینجا بیاورد تا او را ببینی. رفتارهای کتایون به این دلیل است که خودش هم از پدر و مادرش دور است و درک میکند ندیدن خانواده چقدر سخت است. البته او دختر تحصیلکردهای است و به هیچ وجه خامی نکرده و به سرنوشت تکیه نمیکند.
ارزیابی خودتان از شخصیت کتایون چگونه بود؟
شخصا نقشهای چالشی و پیچیده را دوست دارم. وقتی قرار است در یک سریال تاریخی بازی کنم که روایتگر دوران خاصی از تاریخ است، مسلما باید تحقیق و مطالعه کنم و هر چه درباره نقش بیشتر بررسی میکنم، برایم لذتبخشتر است.
من در پنج سریال تاریخی بازی کردهام و در چشم باد، مختارنامه، کلاه پهلوی، نردبام آسمان و حالا گذر از رنجها نقشهای متفاوت از زن ایرانی گرفته تا انگلیسی و عرب را به نمایش گذاشتهام و هر کدام از این سریالها تصویرگر مقطعی از تاریخ هستند.
بعد از بازی در چهارمین سریال تاریخی با خودم گفتم دین خودم را به نقشهای تاریخی ادا کردم، اما وقتی نقش کتایون را در فیلمنامه گذر از رنجها خواندم، متوجه شدم که خیلی نقش خاص است و احساس کردم تاکنون تاریخ را از این منظر ندیده بودم. دوست داشتم نقش کتایون را طوری بازی کنم که بینندگان وسوسه شوند تا درباره زنان آن دوره تحقیق کنند، آنها را بیشتر بشناسند و درک کنند.
گرایشهای فمینیستی دارید؟
نه! فمینیست به معنای خاص آن نیستم. این طوری هم شعار نمیدهم، بلکه زنانی که در تاریخ نامشان ثبت شده و تغییراتی را در زمینههای مختلف ایجاد کردند دوست دارم. الان هم وقتی خانمی را میبینم که تخصص ویژهای دارد یا شاهد فعالیت کارگردانان زن هستم، خیلی لذت میبرم و برایشان احترام زیادی قائل هستم و احساس غرور میکنم که زن هستم.
چالشی که برای ایفای نقش کتایون داشتید، به همان میزانی بود که برای نقش یک دختر عرب در سریال مختارنامه و یک زن دیپلمات انگلیسی در سریال کلاه پهلوی داشتید؟
هر کدام از سریالهای تاریخی در یک مقطع زمانی بوده و نقشهایی که در آنها بازی کردهام با یکدیگر فرق داشتند. زمانی که در سریال چشم باد بازی کردم، تازه به ایران آمده بودم و درک درستی از زنان ایران نداشتم. در این سریال نقش یک مادر مهربان را بازی میکردم که شرایط مختلفی را تجربه میکند به همین دلیل باید خیلی بیشتر میخواندم تا در قالب نقش قرار بگیریم، ولی الان نسبت به ده سال پیش خیلی پختهتر شدم. در واقع با زندگی در ایران، شناختم نسبت به زنان ایرانی بیشتر شده است. بنابراین طبیعی است که این شناخت خیلی در اجرای نقش به من کمک میکند.
کتایون و مرجان لباسهای خیلی شیک و خارجی میپوشند که شباهت زیادی به لباس زنان اروپایی دارد. آیا با این طراحی موافق هستید و فکر میکنید به لباس زنان ارباب آن دوره نزدیک است؟
من با هر چیزی که جدید باشد، موافق هستم و برایم جذابیت دارد. لباس و گریم خیلی به بازیگر کمک میکند تا به نقش نزدیک شود. در مجموع از عواملی که دست به دست هم میدهد تا نقشم را بهتر ایفا کنم، استقبال میکنم. من چند تا عکس از زنان این دوره دیدهام، اما تعداد این عکسها خیلی کم است.
در زمان پیشتولید سریال با شوق زیادی برای تست لباس میرفتم. از آنجا که در سریال گذر از رنجها نقش عروس خان را بازی میکنم، باید در صحنههای مختلف لباسهای متفاوت میپوشیدم، به همین دلیل لباسهای متنوعی هم برایم طراحی شد. من تحت تاثیر پارچههایی بودم که برایم دوخته و آماده میشود. راستش آنقدر زیبا بودند که به وجد میآمدم، حتی بیشتر زمانم را در خیاطخانه میگذراندم.
طراح لباس مجموعه گذر از رنجها خیلی با دقت و وسواس لباسها را طراحی میکرد تا متناسب با روحیات کتایون در هر صحنه باشد. در واقع همه چیز فکر شده بود و وقتی در صحنهای میخواستیم احساسات کتایون را بیشتر نشان بدهیم، طراح لباس از رنگهای شاد مثل قرمز و صورتی برای لباسهای کتایون استفاده میکرد تا این حس برای مخاطب پررنگتر شود و من هم از لباسها لذت میبردم.
در قشنگ بودن لباسها بحثی نیست، اما مدلش خیلی خارجی است!
از دورهای که قصه گذر از رنجها در آن رخ میدهد خیلی عکس و مدرک به جا نمانده است. از دوران قاجار عکس زیاد است. از سوی دیگر سازنده یک اثر نمایشی در ساخت اثرش سعی میکند تصویر زیبایی به مخاطب ارائه بدهد و همین باعث میشود گاهی کاملا به تاریخ وفادار نباشد.
بله، اما لباسها خیلی از واقعیت دور است. مثلا دخترهای روستایی آن دوره لباسهای رنگ و رو رفته میپوشند، اما در این سریال همه لباسهای نو و پر از رنگ به تن دارند.
به هر حال وقتی صحبت از تصویر میشود باید تا حدودی هم غلو کرد. من در سریال مختارنامه نقش یک دختر اشرافی عرب را بازی میکردم که لباسهایش سنگدوزی بود. بدون تردید در عالم واقعیت این طور نبوده، اما برای اینکه تصویر جذاب شود زرق و برق لباسهای او زیاد بود.
قرار نیست ما یک اثر مستند ببینیم. بنابراین اغراق در کار داستانی ایرادی ندارد و ما سریال تلویزیونی گذر از رنجها را هم از نگاه آقای حسنپور میبینیم. او غیر از کارگردانی، نویسنده سریال هم بود و علاقهمند است که به تاریخ آن دوره این گونه نگاه کند. بازخوردهای مثبت مردم در کوچه و خیابان نشان میدهد که بینندگان از دیدن این سریال لذت میبرند.
اشاره کردید در زمان پیشتولید خیلی علاقهمند بودید ببینید چه لباسهایی برایتان دوخته میشود، آیا خودتان هم برای طراحی لباسهایتان به طراح پیشنهاد میدادید؟
نه، هیچ وقت نظر نمیدادم. برای خودم قوانینی دارم و تا زمانی که نظر من را نپرسند، حرفی نمیزنم. فرقی نمیکند در سینما بازی کنم یا تلویزیون، حتما این قانون را اجرا میکنم. در واقع این گوشزدهای مادربزرگم بود که از روز اول ورودم به سینما به من تذکر داد.
بنابراین در طراحی لباسهایم هم دخالت نمیکردم. چون معتقدم افراد حرفهای که در حوزه طراحی لباس فعالیت میکنند حتما نظر بازیگر را میپرسند تا زمانی که بازیگر لباس را میپوشد با آن احساس راحتی کند.
در این سریال سه دوره از زندگی کتایون (جوانی، میانسالی و پیری) را بازی میکنید. چگونه این سه مقطع را تحلیل و بازی کردید؟
البته این تجربه را در سریالهای مختارنامه، در چشم باد و کلاه پهلوی هم داشتم. گریم نقش مهمی در کار ما دارد. در سریال در چشم باد از بیست و چهار سالگی تا شصت و هشت سالگی گلنسا را بازی کردم. در مختارنامه ایفاگر نقش زنی از هفده سالگی تا زمانی که پنج فرزند به دنیا میآورد، بودم. در کلاه پهلوی هم تا زمان میانسالی سیمسون را بازی کردم.
از گریم سریال گذر از رنجها خیلی لذت بردم. این اولین کار تاریخیام است که با گریم شبیه خودم هستم، چون در کارهای قبلیام شبیه خودم نبودم. مثلا در گریم مختارنامه رنگ پوستم را تغییر داده بودند یا در کلاه پهلوی موهایم بلوند، چشمانم آبی و صورتم کک و مک داشت، به همین دلیل شبیه خودم نبودم.
حالا این شبیه بودن را دوست دارید؟
هنگام بازی که خودمان را در آیینه نگاه نمیکنیم! ولی الان که سریال را میبینم، برایم جالب است که نقش شبیه خودم است. مردم هم بیشتر با کتایون ارتباط برقرار کردهاند.
به نظر میآید شما از آن دست بازیگرانی هستید که برای ایفای نقش از گریمهای سنگین واهمه ندارید.
وقتی به من نقشی پیشنهاد میشود، در مرحله اول سناریو برایم اهمیت دارد و بعد نقشی که بازی میکنم. وقتی نقش را میپذیرم هر آنچه برای رسیدن به نقش لازم باشد به جان میخرم. راستش هیجان زیاد هم برای نقشهای متفاوت دارم و همیشه از آنها استقبال میکنم. بتازگی در فیلمی، نقش یک زن باردار را بازی کردم که سرطان دارد. در این فیلم گریمام خیلی عجیب و غریب است. اتفاقا از ایدههای متفاوت طراحان گریم استقبال میکنم و برایم محترم است. ما در حوزه هنر کار میکنیم و از کارمان هم لذت میبریم. بنابراین نباید از گریم سنگین واهمه داشته باشیم.
شما معمولا در سریالهای تاریخی بازی میکنید، دوست ندارید در سریالهای اجتماعی روز هم حضور داشته باشید؟
خیلی گونه سریال برایم فرقی ندارد. اتفاقا دوست دارم در سریالهای اجتماعی هم بازی کنم، حتی برخی کارها تا مرحله قرارداد هم جلو رفت، اما متاسفانه بنا به دلایلی نشد که بازی کنم و من منتظر موقعیتی هستم تا در یک سریال اجتماعی روز بازی کنم. البته در سینما بیشتر در فیلمهای اجتماعی بازی کردهام.
در بیشتر مواقع بازیگران زن در آثار نمایشی درگیر کلیشه میشوند، اما شما در سریالهای تاریخی نقش زنان قدرتمند و متفاوت را بازی کردهاید. این رنگآمیزی نقش تا چه میزان حاصل دقت شما در انتخاب فیلمنامه و نقش خوب بوده و چقدر شانس در این کار دخالت داشته است؟
هر بازیگری علاقهمند به ایفای نقشهای متفاوت و مختلف است و این مساله در من هم صدق میکند. همیشه دوست دارم نقشهای متفاوت را تجربه کنم و تصویرگر زنانی باشم که هر کدام بنا به جایگاهی که دارند، فعالیتشان منحصربهفرد است.
با توجه به روحیهام ایفای چنین نقشهایی را میپذیرم و به سمتش حرکت میکنم. به سمت نقشهایی که حرفی برای گفتن ندارد و من را درگیر کلیشه میکند، نمیروم.
خداوند هم مرا را یاری کرده تا این اتفاق خوب برایم بیفتد و در این جهت نقشهای متنوعی را بازی کردهام. بازی در سریال تاریخی برایم لذت خاص خودش را دارد. بهعنوان مثال در سریال مختارنامه نقش خواهر مختار و یک زن عرب را بازی کردم که دنبال اجرایی کردن نقشههای شوم و تحریک همسرش برای کسب قدرت بیشتر بود یا در سریال در چشم باد نقش یک زن ایرانی معاصر را بازی کردم.
در سریال کلاه پهلوی هم این فرصت برایم مهیا شد تا نقش زن دیپلمات انگلیسی را تجربه کنم. شاید شانس و اقبال در ایفای این نقشهای متفاوت تاثیر داشته، اما باید قبول کنید از میان پیشنهادها این نقشها را انتخاب کردهام. یعنی در نهایت انتخاب خودم موثر بوده است. خدا را شاکرم که با ایفای نقشهای متفاوت توانستهام زبانها و گویشهای مختلف را هم تجربه کنم. گرچه کارم را سختتر میکند، اما این سختی شیرین است.
طبیعی است شانس سهم زیادی در این رابطه دارد، اما از پیشنهادهای متعددی که به من میشود و فیلمنامههای مختلفی که میخوانم، فقط نقشهایی را میپذیرم که جای کار برایم داشته باشد و بتوانم درباره آن تفکری را به نمایش بگذارم نه اینکه نقشهای سر دستی را انتخاب کنم.
زمانی که به ایران آمدم در فیلم چشمان سیاه آقای قادری بازی کردم. بعد از بازی در این فیلم میخواستم به انگلستان بروم، اما قبل از رفتن به دفتر آقای جوزانی رفتم تا از دکتر کریمی نویسنده فیلمنامه چشمان سیاه خداحافظی کنم. او در آن زمان مشغول بازنویسی فیلمنامه سریال در چشم باد بود. در آنجا آقای جوزانی من را دید. ایشان فیلم من را ندیده بود و فکر نمیکرد که بازیگر باشم، اما بعد از اینکه متوجه شد در فیلم چشمان سیاه بازی کردهام پیشنهاد ایفای نقش گلنسا را به من داد و گفت که این نقش خیلی شبیه به من نوشته شده است، حتی به من تابلویی را نشان داد که عکس یک زن شمالی بود. کاملا این زن شبیه من بود و حتی خودم هم از این همه شباهت به وجد آمدم. تا اینکه سریال کلید خورد، اما بعد از ده ماه کار خوابید و من به انگلستان برگشتم، وقتی به ایران آمدم بازی در سریال مختارنامه پیشنهاد شد.
همزمان با این سریال تولید مجموعه در چشم باد دوباره آغاز شد و من کارم را در آن ادامه دادم و بعد از آن سریال کلاه پهلوی به من پیشنهاد شد که باید در آن با لهجه قدیمی انگلیسی صحبت میکردم و چون در انگلستان بازیگری تئاتر خواندم و چنین واحدی را پاس کرده بودم، این کار را انجام دادم.
و این شانس را داشتید که در تلویزیون هم با کارگردانان خوب کار کنید؟
بله، خوشبختانه این اتفاق برایم پیش آمد. همه اینها را مدیون لطف خدا هستم که این قدر من را دوست دارد و برایم موقعیتهای خیلی خوب فراهم میکند تا نقشهایی بازی کنم که ماندگار میشود.
محرم امسال برای چندمین بار سریال مختارنامه از شبکههای مختلف تلویزیون پخش شد یا هنوز مردم از صحنههای مختلف سریال در چشم باد میگویند و درباره آن حرف میزنند و همه اینها به من قوت قلب میدهد و باعث میشود من هم همیشه با جان و دل نقشهایم را بازی کنم.
چرا در سینما کم کار شدید؟
نه، اتفاقا کار میکنم، اما گاهی مجوزهای اکران عقب میافتد.
ولی قبول دارید ماهچهره خلیلی از طریق سریالهای تاریخی بیشتر به مردم معرفی شد؟
بله، با اینکه از سینما شروع کردم، اما مردم من را با سریالهای تلویزیون میشناسند. شاید به این دلیل است که در تلویزیون نقشهای خاص بازی کردم. امیدوارم این اتفاق در سینما هم بیفتد. خوشبختانه با اینکه قسمتهای کمی از سریال گذر از رنجها پخش شده، اما بازخوردهای مردم خیلی خوب است و سریال را دوست دارند و دنبال میکنند.
فاطمه عودباشی / گروه رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم: