چرا میان فیلم اولتان بشیر با فیلم دومتان حکایت عاشقی، 20 سال فاصله افتاد؟
من سال 73 یک فیلم نیمه بلند به نام بشیر را در مرکز استان هرمزگان ساختم. این فیلم همان زمان به جشنواره فیلم فجر فرستاده شد و مورد پذیرش قرار گرفت. من آن فیلم را با عوامل بومی ساختم و اصلا نگاهی حرفهای نداشتم. بنابراین از اینکه جشنواره فیلم فجر آن را قبول کرد، حیرت زده شدم. فیلم، هم در ایران و هم خارج از کشور موفق به کسب جوایزی شد. بعد از بشیر من سریال «آژانس دوستی» را ساختم و بعد دستیاری آقای مسعود جعفریجوزانی را در آثاری چون «بلوغ» و «در چشم باد» و فرامرز قریبیان در «چشمهایش» بهعهده داشتم. در واقع این کارها را کردم تا برای ساخت نخستین فیلم سینمایی و حرفهایام پختهتر شوم. خودم حکایت عاشقی را به عنوان اولین فیلم بلند و سینمایی خود میدانم. بنابراین اینطور نیست که بین فیلم اول و دومم 20 سال فاصله افتاده باشد. اصلا نگاه من در فیلم بشیر سینمایی نبود. فیلم سینمایی عوامل حرفهای و مختصات خودش را دارد. اما به قانون جشنواره فیلم فجر احترام میگذارم و قبول دارم که قبلا یک بار در جشنواره شرکت کردهام و طبق مقررات، فیلم حکایت عاشقی که ابتدا از سوی هیات انتخاب در بخش نگاه نو پذیرفته شد، به بخش سودای سیمرغ منتقل شد.
از این جابهجایی خشنود هستید یا فکر میکنید در کنار فیلمهای دیگر سودای سیمرغ رقابت سختی دارید؟
بیشتر از همه از این خوشحالم که فیلم بهقدری قوی بوده که توانسته به بخش مسابقه سینمای ایران راه پیدا کند.
حکایت عاشقی درباره جوانه زدن عشق پس از واقعه بمباران شیمیایی حلبچه است. فکر میکنید در واقعیت چقدر جنگها و ویرانیها به عشق راه میدهند؟
خودم دوران دفاع مقدس را از نزدیک لمس کردهام و پدرم یکی از افراد کمپهای هلال احمر در زمان جنگ تحمیلی بود. از طرفی همه آدمهایی که از خاک ایران دفاع کردند، عاشق و دلسوخته بودند. ضمن اینکه قصه حکایت عاشقی را از دل واقعیت گرفتم. یعنی شما هیچ کشوری را پیدا نمیکنید که درگیر جنگ باشد و بمباران شیمیایی شده باشد، اما مردم آن همچنان با آغوش باز پذیرای دیگران باشند. این شکوه و عزت مردم ایران است و چه عشقی از این بالاتر.
آیا با ساخت این فیلم، دین خود را به مردم مظلوم و بیدفاع حلبچه ادا کردهاید؟
فاجعه بزرگتر از این است که با یک فیلم بشود به آن ادای دین کرد. با هر فیلم فقط میتوان گوشهای از ایثار و رشادتهای مردم ما را در هشت سال دفاع مقدس بیان کرد. من با حکایت عاشقی سعی کردهام بخشی از شکوه مردم ایران را به تصویر بکشم و امیدوارم این تلاش به دل مخاطبان فیلم بنشیند.
دلیل انتخاب بهرام رادان برای نقش اصلی فیلم چه بود؟
مهمترین دلیلش این است که رادان تاکنون چنین نقش و فیلمی را بازی نکرده بود. دیگر اینکه قصهها و فیلمهایی در این فضا، حتما باید بازیگران محبوب و نام آشنایی داشته باشد. از سوی دیگر خود رادان هم خیلی دوست داشت این نقش را بازی کند و وقتی هم آمد با جان و دل بازی کرد. او حتی در آخرین ساعت فیلمبرداری هم به اندازه نخستین ساعت حضورش انرژی داشت. با بقیه بازیگران همکاری خوبی داشت و حتی بازی بازیگری که یک دقیقه بازی داشت هم برای او مهم بود. سر این فیلم تجربه خیلی خوبی با رادان داشتم.
به اکران مناسب این فیلم امیدوار هستید؟
بله، امیدوارم. چون من و تهیهکننده (مسعود جعفریجوزانی) امیدوار بودیم که سراغ ساخت این پروژه رفتیم. آقای جوزانی سه سال پای این فیلم ایستاد تا ساخته شود. به نظرم اگر فیلمهای دفاع مقدسی حساب شده ساخته شود، فیلمنامه خوبی داشته باشد و گروهی حرفهای عهدهدار کار باشند، حتما تماشاگر دارد. پس از 70 سال هنوز راجع به جنگ جهانی دوم فیلم ساخته میشود و همچنان تماشاگران زیادی را جذب میکند. این مساله بستگی به نگاه فیلمساز دارد.
علی رستگار/ گروه فرهنگ و هنر
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد