زوج میانسال، سال‌ها با مراجعه مکرر به دادگاه خانواده خواستار طلاق از یکدیگر بودند

7 سال دعوا در دادگاه خانواده

سال‌هاست به سبب لجبازی با یکدیگر به دادگاه خانواده می‌آیند و از هم شکایت می‌کنند. عبدالله و سیمین هیچ‌کدام راضی به آشتی کردن نمی‌شوند. عبدالله با عصبانیت وارد شعبه 268 دادگاه خانواده می‌شود و برگه‌ای را به دست قاضی می‌دهد. پشت سر او هم زن میانسالی وارد می‌شود و روی نیمکت دادگاه می‌نشیند. قاضی عموزادی با دیدن این زن و مرد می‌پرسد: شما دو نفر قصد آشتی ندارید؟
کد خبر: ۷۶۴۹۵۰
7 سال دعوا در دادگاه خانواده

پیرمرد با عصبانیت می‌گوید: آقای قاضی باور کنید خودم هم از این موضوع خسته شده‌ام. دیگر می‌خواهم از همسرم جدا شوم و این موضوع را برای همیشه تمام کنم. باور کنید دیگر جانم به لبم رسیده است. با این سن و سالم هر هفته باید به دادگاه بیایم و کل وقتم را صرف شکایت کنم. سال‌هاست که هر روز در این دادگاه معطل شده‌ام. من حاضرم همسرم سر زندگی‌اش بیاید و خانه‌اش را ترک نکند، من هم نفقه‌اش را می‌دهم. چرا باید به زنی پول بدهم که در خانه و زندگی‌اش نیست. او در طبقه پایین زندگی‌ می‌کند. همین خانه‌ای که در آن زندگی می‌کند از من دارد. هفت سال است زندگی مرا زهرمار کرده است. حالا باز هم شکایت دارد و می‌گوید که باید نفقه بدهم. من یک قران هم به او پول نمی‌دهم. اگر می‌خواهد طلاق بگیرد من حرفی ندارم ولی هیچ پولی به او نمی‌دهم. اگر می‌خواهد پولی بگیرد باید بیاید سر خانه و زندگی‌اش.

این‌بار زن حرف‌های مرد را قطع می‌کند و می‌گوید: مگر من تو را معطل کرده‌ام. خب نفقه‌ام را بده تا اینقدر هردویمان با این سن و سال سرگردان دادگاه نشویم. طلاقم را بده، مهریه‌ام را نمی‌خواهم، ولی نفقه‌ام را باید بدهی.

این‌بار قاضی دادگاه رشته کلام را در دست می‌گیرد و خطاب به زن می‌گوید: خوب خانم شما چرا نمی‌روی و با همسرت زندگی نمی‌کنی. شما که در یک آپارتمان زندگی می‌کنید و هر روز همدیگر را می‌بینید. الان هفت سال است نه از هم جدا می‌شوید و نه با هم آشتی می‌کنید. چرا اختلافاتتان را حل نمی‌کنید. شما شش فرزند و داماد و عروس دارید. حتی نوه دارید. به آنها فکر کنید و خودتان را به دردسر نیندازید.

بعد از حرف‌های قاضی زن سکوت می‌کند. بعد از چند لحظه سکوت این‌بار مرد پاسخ می‌دهد: آقای قاضی اگر به سر خانه و زندگی‌اش بیاید من حرفی ندارم و حاضرم تمام اختلافاتمان را حل کنم. حاضرم از این به بعد هرچه او بگوید گوش بدهم. فقط به شرطی که دست از این لجبازی‌هایش بردارد و با من دشمنی نکند.

زن میانسال به شوهرش می‌گوید: اگر لجبازی‌های تو نبود من هم هیچ وقت با وجود بچه‌ها و عروس و دامادهایم حاضر نمی‌شدم شکایت کنم. ولی دعوا‌ها را اول تو شروع کردی. الان هم اگر کوتاه بیایی من هم حرفی ندارم.

قاضی عموزادی خطاب به زن می‌گوید: حاضری از شکایتت صرف نظر کنی و به سر خانه و زندگی‌ات بروی؟

زن پاسخ می‌دهد: اگر شوهرم بخواهد بله حاضرم. پیرمرد هم در جواب می‌گوید: من هم هیچ شکایتی ندارم. چون خودم هم خسته شده‌ام و دیگر نمی‌خواهم به دادگاه بیایم.

به این ترتیب زوج میانسال پس از هفت سال جدایی و شکایت و درگیری با هم آشتی کردند.

نگاه کارشناس

طلاق در سن بالا اشتباه است

دکتر قاسم‌زاد ‌/‌ روان‌شناس: معمولا زوج‌هایی که در سنین بالا درخواست طلاق می‌دهند، خیلی‌هایشان به این فکر می‌کنند که حالا بهترین زمان برای جدایی است. خیلی از آنها ازدواج سنتی داشته و در طول سال‌های زندگی مشترک به این نتیجه رسیده اند که نمی‌توانند در کنار هم زندگی کنند. برای همین با خودشان می‌گویند حالا که فرزندانشان سر و سامان گرفته‌اند می‌توانند به جدایی فکر کنند و یک زندگی مستقل و راحتی را برای خودشان فراهم کنند.

آنها تصور می‌کنند پس از جدایی تمام مشکلاتی را که در سال‌های زندگی مشترک تحمل کرد‌ه‌اند، پشت سر گذاشته و به یک زندگی راحت و بدون دردسر دست خواهند یافت. در صورتی که جدایی در سن بالا شاید عواقبی به مراتب بدتر و ناراحت‌کننده‌تر از طلاق در سنین پایین داشته باشد. زوجی که در سنین بالا از هم جدا می‌شوند، به یکباره خود را تنها و بی‌همدم و بی مونس می‌بینند و آن لحظه است که تازه متوجه اشتباه خود می‌شوند. برای همین به نظرم زوجین در سنین بالا اگر بتوانند مشکلاتشان را بین خود حل کنند و به جدایی فکر نکنند هیچ‌وقت پشیمان نخواهند شد.

سیما فراهانی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها