پرونده پردست​انداز تاکسی​ها

واکاوی امورات عالم در چند وجب جا

تاکسی چه قراضه باشد، چه تازه از کمپانی آمده، چه پیکان نارنجی باشد، چه پراید، سمند و پژو سبز و زرد، جایی است برای تخلیه احساسات. اینجا که می‌رسی اگر از آن آدم‌های ذاتا کم‌حرف نباشی نطقت باز می‌شود و از هر دری می‌گویی؛ از گرما، سرما، هوای آلوده، خودروی بی‌کیفیت وطنی، گرانی، مواد مخدر و کلا جفای روزگار.
کد خبر: ۷۶۲۹۱۵
واکاوی امورات عالم در چند وجب جا

سیاست خارجی پای ثابت بحث‌های درون تاکسی است، این که مذاکرات چه شد، ظریف چه ظرافت‌ها کرد و کدام سیاستمدار اشتباه می‌کند. بعضی راننده‌ها متخصص باز کردن سرحرف‌ بوده، با یک نیم نگاه به مسافر بغل‌دستی و چشم انداختن به تصویر مسافران از آینه جلو، گوش‌های شنوا و فک‌زن‌های حرفه‌ای را تشخیص می‌دهند. اگر همان موقع تاکسی بیفتد درون چاله از خیابان‌های چال و چول می‌گویند، اگر قسط تاکسی عقب افتاده باشد از دنده صدتا یک غاز گله می‌کنند و از درآمد اندک، اگر هوا گرم باشد از گرمی هوا، اگر باران نبارد از بخل آسمان، اگر ناهار نخورده باشند از گرسنگی که درد بدی است و اگر متاهل باشند از اهل و عیال. اما پای ثابت تاکسی سواری، بحث میان مذکرها و مونث‌هاست، دعوا بر سر راحت نشستن آقایان و اذیت شدن خانم‌ها. تقریبا هیچ مردی این اتهام را قبول ندارد، حتی اگر سر صحنه جرم و در بزنگاه مچش باز شده باشد، چیزی را گردن نمی‌گیرد. زن، اول خودش را جمع می‌کند، باز هم جمع‌تر می‌کند تا می‌شود اندازه یک مشت، آن وقت صدایش را بلند می‌کند و این مشت را می‌گیرد سمت مرد. مرد اما طفره می‌رود، آبروی در خطر افتاده‌اش را در لفافه انکار‌ پنهان می‌کند و اگر بتواند وصله‌ای هم به زن می‌چسباند و تمام. این بحث برای اعصاب خردی یک روز کافی است، راننده هم حتی اعصابش خرد می‌شود، ولی معمولا وارد این قبیل بحث‌ها نمی‌شوند تا از این ماجرا به سلامت بیرون بکشند. در تاکسی، سکوت هست، دعوا هست، تحلیل مسائل روز هست، عشق و عاشقی و خواستگاری هم هست. دلباختگی مسافران به هم در تاکسی سابقه دارد، عروس و داماد اول شماره رد و بدل می‌کنند و بعد ماجرا را تا خانه‌بخت ادامه می‌دهند. گاهی پدر داماد، راننده تاکسی است، همان تاکسی که درونش نشسته‌ای، از توی آیینه نگاهت می‌کند و صدبار برای مطمئن شدن این نگاه‌ها را تکرار می‌کند تا برسد سر اصل ماجرا، به پسر مثل شاخ شمشادش.

خلاصه مسافران و راننده‌ها در این چند وجب جا هر طور شده با هم کنار می‌آیند و راضی یا ناراضی، می‌رسند به مقصد. ممکن است در یک روز بیشتر از صدنفر سوار یک تاکسی شوند و شاید علت این که بعضی از تاکسیران‌ها می‌گویند تاکسی، دانشگاه است؛ همین حضور مداوم آدم‌های رنگارنگ و حرف‌ها و اتفاقات جورواجور باشد. از نظر جمعیت با کمی اغماض می‌شود تاکسی را دانشگاه دانست، اما نمی‌دانم مدرک این دانشگاه تا چه اندازه معتبر است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها