جهان با ترس به حمله مرگبار به مجله طنز شارلی ابدو واکنش نشان داد. خبرنگار قدیمی نیویورک تایمز، استیون ارلانگر، وضع آنجا را که بسیاری نام 11 سپتامبر فرانسه بر آن نهاده‌اند، این‌گونه توصیف کرد: «روز صداهای پر طنین، بالگردهای به پرواز درآمده، بولتن‌های خبری مهیج، حضور پررنگ پلیس، جمعیت مضطرب و کودکانی که با محافظان امنیتی از مدرسه بدرقه می‌شدند.»
کد خبر: ۷۶۲۱۳۳
عملکرد متناقض رسانه‌های غربی در قبال تروریسم

تعداد کثیری از مردم جهان نسبت به این اتفاق حس همدردی کرده و درباره ریشه‌های عمیق‌تر این فاجعه پرسش می‌کردند. اما روزنامه‌ای چون نیویورک تایمز این‌گونه تیتر خود را انتخاب کرد: «بسیاری، برخورد تمدن‌ها را در این اتفاق دیده‌اند.»

واکنش ترس و نفرت در مورد این جنایت موجه است، همان‌گونه که با حفظ برخی اصول مشخص می‌توان جستجویی برای ریشه‌های عمیق‌تر این فاجعه داشت. ارلانگر صحنه‌های ترور و وحشت را از زبان یکی از روزنامه نگاران بازمانده در این واقعه این‌گونه توصیف می‌کند: «همه چیز شکست. هیچ راه فراری نبود و مردم فریاد می‌زدند. شبیه یک کابوس بود.» این نقل قول‌ها، آنچنان که دیوید پترسون به ما یادآوری می‌کند، متعلق به ژانویه 2015 نیست. بلکه شبیه گزارشی است که ارلانگر در بیست‌وچهارم آوریل 1999 برای صفحه 6 نیویورک تایمز نوشته بود و البته به اندازه حمله به شارلی ابدو اهمیت نیافت. در آن گزارش، ارلانگر به حمله هوایی نیروهای ناتو (یا به عبارت دیگر آمریکا) به مقر تلویزیون دولتی صربستان و در اختیار گرفتن فضای رادیو تلویزیونی آن اشاره می‌کند.

طبق گزارش ارلانگر، دولت یوگسلاوی می‌گفت: «تمام ملت همراه رئیس جمهور اسلوبودان میلوشوویچ هستند.» و سپس ارلانگر با این جمله کنایه‌آمیز می‌افزود: «چطور دولت چیزی به این ناواضحی را با این درجه از قاطعیت و دقت می‌داند و بیان می‌کند.» اما چنین جملات نیشداری را هنگامی که گزارش سوگواری در فرانسه را می‌خوانیم، نمی‌بینیم. همچنین در گزارش مربوط به این روزهای فرانسه، نیازی به ریشه‌یابی عمیق‌تر و به پرسش گرفتن این مساله که چه کسی واقعا متمدنانه رفتار می‌کند و چه کسی با بدویت حس نمی‌شود.

در نتیجه، این گفته که «تروریسم، تروریسم است و تبعیضی برای آن وجود ندارد» اشتباه خواهد بود، زیرا روش‌های گوناگونی برای اعمال آن هست؛ به عنوان مثال به نظر می‌رسد زمانی که ترورها توسط افرادی انجام می‌شود که به واسطه قدرتشان، محق در انجام حمله‌های تروریستی می‌شوند، دیگر تروریسم نیست! همچنان که حتی حمله به کانال تلویزیونی حامی یک حکومت نیز مصداق مخالفت با آزادی بیان محسوب نمی‌شود!

در همین راستاست که می‌توان معنی نظرات وکیل حقوق مدنی، فلوید آبرام را در نیویورک تایمز فهمید، آنجا که در دفاعش از آزادی بیان می‌گوید: «در حافظه زنده ما، حمله به شارلی ابدو به عنوان بزرگ‌ترین تهدید علیه روزنامه نگاری شناخته می‌شود.» البته حق با اوست که از «حافظه زنده» سخن می‌گوید زیرا اقدام «آنها» علیه روزنامه‌نگاری، سراسر وحشت است ولی اقدام آنهایی که خودشان را محق به انجام اقدامات تروریستی می‌دانند ناشی از فضیلت تلقی می‌شود و قابلیت حذف از حافظه زنده‌مان را دارد.

البته آنچه اشاره شد فقط یکی از موارد حمله به آزادی بیان توسط «محقّان» است. مورد دیگر که می‌توان اشاره کرد و براحتی از حافظه زنده حذف شده، مربوط به حمله نیروهای آمریکایی است که در نوامبر 2004 در فلوجه عراق رخ داد. در واقع یکی از بدترین جنایاتی که در جریان تهاجم به عراق اتفاق افتاد مربوط به اشغال بیمارستان عمومی فلوجه بود. اشغال نظامی بیمارستان، جدا از این‌که این عمل چگونه انجام شده است، خود، یک عمل مجرمانه است. با این حال، نیویورک تایمز با خونسردی خاصی گزارش این عمل مجرمانه را به همراه یک عکس از آن واقعه در صفحه اصلی خود به تصویر کشید. در آن گزارش اشاره می‌شد «بیماران و کارکنان بیمارستان به وسیله سربازان مسلح بیرون آورده شدند و در حالی که روی زمین نشسته یا خوابانده شده بودند دست‌هایشان از پشت بسته شده بود» این جرم چنان در این روزنامه منعکس شده بود که گویی عاملان به شایستگی عملی قهرمانانه انجام داده‌اند. تا جایی که اینچنین تاکید می‌کرد: «توهین به سربازان آمریکایی همچون سلاحی تبلیغاتی مورد استفاده قرار می‌گرفت.»

در نهایت این‌که اینچنین آژانس تبلیغاتی نباید به خود اجازه دهد در زمینه تحدید و تهدید آزادی بیان، شعارهای پرطمطراق بدهد و به دیگران فحاشی کند.

منبع: تله سور / مترجم: امین پاکزاد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها