الگوی اهل ادب

من آفتاب بر لب بامم به من مگیر / شاید غروب کردم و سر برنداشتم.(استاد مشفق کاشانی). ... چند روز پیش حضرت استاد مشفق ـ رضوان خدا بر او باد ـ جلد سوم «خلوت انس» را به بنده دادند و فرمودند: در نظر دارم چاپ دوم آن را منتشر کنم. این را با حوصله بخوان و اگر اشکالی به نظرت می‌رسد مخصوصا در ماشین‌نویسی، در حاشیه کتاب یادداشت کن و به من بده تا در چاپ دوم اصلاح کنم.
کد خبر: ۷۶۱۵۷۴
الگوی اهل ادب

کتاب را خواندم و آنچه را که به نظر می‌رسید یادداشت کردم و روز شنبه بیست‌وهفتم دی‌ماه تحویل دادم. فرمودند تحویل استاد محمدعلی بهمنی بدهید تا زندگی‌‌نامه خود را بازخوانی و اگر نیاز به اصلاح دارد، انجام دهد.

مجموعه را به استاد بهمنی تحویل دادم و ایشان یکشنبه صبح بیست‌وهشتم دی‌ماه مجموعه را به شورای شعر وزارت ارشاد آوردند تا تحویل جناب مشفق شود که استاد به علت کسالت تشریف نیاورده بودند.

مجموعه را در کشوی میز ایشان قرار دادم، اما ساعت 10 شب حضرت آقای اوجبی، ضایعه درگذشت استاد را در غروب همان روز در خانه شاعران و در حین خواندن شعر، به اینجانب اطلاع دادند. انا لله و انا الیه راجعون.

تمام خاطرات سی و چند ساله که در محضر شریف ایشان زانوی ادب زده و تلمذ کرده بودم و ایامی که با حضور ایشان به مناطق جنگی برای شعرخوانی می‌رفتیم یا در مراسم شعرخوانی در شهرهای مختلف حضور پیدا می‌کردیم، مانند فیلم از مقابل چشمانم گذشت.

آن ایامی که سالم و سرحال بودند و جدا از راهنمایی‌های شعری، رفتار و منش انسانی ایشان برای شاگردانی چون من حقیر آموزنده بود و پیش از من و امثال من، چتر حمایت ایشان بر سر خیلی از شاعران جوان آن روزگار از جمله مرحوم سهراب سپهری گسترده بود و خلوت و دوستی‌شان با بسیاری از شاعران و نامداران عرصه شعر شنیدنی و دلنشین بود و اخوانیه‌هایی که ایشان به شاعران و شاعران به ایشان داشتند، خواندنی است و یاد غزل معروف مرحوم اخوان ثالث خطاب به استاد مشفق و بیت برجسته آن افتادم که گفته بود:

«امید» این غم، مگر «مشفق» دهد تسکین که می‌بینم

همین از غم نه تنها چشم خون پالای من گرید

در پنجم آبان امسال شعری جدید خدمت استاد تقدیم کرده بودم که یکبار دیگر با هم آن را می‌خوانیم و از خداوند بزرگ صبر و شکیبایی برای خانواده و بازماندگان محترم ایشان و جامعه فرهنگی و رضوان خدا و آرامش جاویدان برای روح آن بزرگوار مسالت دارم. آمین!

موج اگر خواهی بیا از پهنه دریا طلب

اوج را از رد بال حضرت عنقا طلب

آتش اشراق را در رمز و راز معرفت

از درخت شعله‌ور در سینه سینا طلب

شعر اگر خواهی بیا از دفتر «مشفق» بجوی

شور اگر خواهی بیا از جام این صهبا طلب

خلق اگر خواهی، بیا از مطلع حسنش بخواه

رنگ و بو خواهی اگر از نکهت گل‌ها طلب

گر شکوه عشق خواهی، دفتر او را بخوان

شور مستی بایدت، از نشوه مینا طلب

از جوانمردی اگر خواهی نشان پایدار

خط به خط از پهلوانان صف هیجا طلب

گمان می‌کنم فتوت و جوانمردی، بزرگی و بزرگواری، گشاده‌دستی و گره‌گشایی، دوستی و صداقت، صمیمیت و رفتارهای انسانی او در ذهن و زبان همه ما خواهد بود و الگوی اهل ادب خواهد ماند. و اینها از سجایای اخلاقی و یادگارهای جاویدان آن زنده‌یاد است.

حسین اسرافیلی - شاعر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها