گفت‌وگو با پرویز بیگی حبیب‌آبادی درباره «زنده‌یاد مشفق کاشانی»

مشفق؛ گنجینه 6 دهه تاریخ ادبیات ایران

40 روز بدون مشفق

همه ما یک روز به دنیا می‌آییم و یک روز هم با دنیا خداحافظی می‌کنیم. روزی چشم باز می‌کنیم و روزی هم چشم می‌بندیم. در واقع هر روز انسان‌های بی‌شماری به دنیا می‌آیند و انسان‌های بی‌شماری هم با دنیا خداحافظی می‌کنند. در میان این بی‌شمار آمد و شد انسان‌ها افراد معدودی هم هستند که هر چند مانند دیگر انسان‌ها روزی چشم گشوده‌اند و به تماشای هستی نشسته‌اند، اما زیستن، نگریستن و رفتنشان با دیگران متفاوت بوده است.
کد خبر: ۷۷۴۷۵۳
40 روز بدون مشفق

این انسان‌های متفاوت بخواهند و نخواهند، بدرخشند و ندرخشند نامشان در ذهن‌ها می‌ماند، چرا که درخشش خاصیت ستاره‌هاست و خواه‌ناخواه نورشان چشم‌ها را خیره می‌کند.

یکی از این انسان‌های بزرگ، مهربان و دوست‌داشتنی که 39 روز پیش از میان ما رفت، استاد مشفق‌کاشانی بود.

مردی که شاعرانه زیست، شاعرانه سرود و شاعرانه هم با دنیا خداحافظی کرد. او وقتی روی صحنه نشسته بود تا شعری را قرائت کند ناگهان لبخند زد و قلبش برای همیشه ایستاد.

این شاعر کاشانی از پیشکسوتان شعر انقلاب اسلامی محسوب می‌شد و به گفته دیگر شاعران تاریخ شفاهی شعر معاصر بود و گنجینه 6 دهه تاریخ ادبیات ایران را در سینه داشت.

زنده‌یاد مشفق‌کاشانی تا روزهای پایانی عمرش غزل می‌سرود و بسیار گشاده دست بود. تا جایی که شاعران زیادی لطف‌های او را در شرایطی که دچار مضیقه بوده‌اند، فراموش نخواهند کرد.

در بزرگی‌اش همین بس که با رفتنش همه داغدار شدند، هر شاعری با هر طیف فکری و مرام و مسلکی دوستش داشت و با نبودش غم بزرگی را در دل خود احساس کرد. فردا خانواده این شاعر در خانه‌اش چهلمین روز درگذشت او را به سوگ می‌نشینند تا یاد و خاطره‌اش را گرامی بدارند.

زینب مرتضایی‌فرد ‌- گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها