آخرین گفت‌وگوی مفصل جام‌جم با مرحوم مشفق کاشانی به حدود پنج سال پیش برمی‌گردد؛ زمانی که براساس انجام سلسله گفت‌و‌گوهایی با بزرگان ادب و هنر و فرهنگ این سرزمین با عنوان «اولین‌ها» سراغ این چهره ماندگار ادب و فرهنگ کشور رفتیم.. بخش‌های کوتاهی از این گفت‌و‌گو را امروز و در حالی که استاد در میان ما نیست، برای شما برگزیده‌ایم. علاقه‌مندان می‌توانند متن کامل این گفت‌و‌گو را در جلد دوم کتاب «اولین باری که دریا موج زد» که توسط انتشارات جام‌جم منتشر شده است، مطالعه کنند.
کد خبر: ۷۶۱۳۲۴

اولین تاثیرپذیری شما در زمینه شعر و هنر شاعری؟

اولین الهام‌بخش من در این زمینه مادرم بود. او سواد فارسی نداشت، اما هنرمند بود و تعداد زیادی از غزل‌های ناب حافظ را در حافظه داشت که آنها را برای سرگرمی من و دیگر بچه‌ها و بویژه هنگام بافتن قالی با لحنی زیبا می‌خواند و زیرلب زمزمه می‌کرد. این زمزمه‌ها و جاذبه‌هایی که در آن وجود داشت، در دل و جان من ریشه کرد و در ذهن من تاثیر فراوانی گذاشت و زمانی که در دبستان و دبیرستان مشغول تحصیل بودم، آثار خود را نشان داد و کم‌کم حال و هوای سرودن در ذهنم شکل گرفت.

و اولین شعری که سرودید؟

یک مثنوی شش بیتی با عنوان و مضمون معلم بود که سال سوم دبستان سرودم. معلم‌مان آقای حسن فریدی، از بچه‌ها خواست تا انشایی درباره معلم بنویسند و من به‌جای انشا یک مثنوی ساختم که بسیار هم مورد توجه ایشان قرار گرفت و مرا بسیار تشویق کرد.

اولین کتاب‌هایی که خواندید؟

دیوان‌های سعدی، حافظ و نظامی اولین کتاب‌هایی بود که در همان دوران دبستان مطالعه آنها را به توصیه‌ آقای فریدی شروع کردم. البته مطالعه آنها در آن سن و سال کمی مشکل بود، اما به هر حال سعی می‌کردم به توصیه‌های او عمل کنم. او از من می‌خواست آنها را بخوانم و اشکالاتم را از او بپرسم.

اولین‌بار که از تخلص «مشفق» استفاده کردید؟

دوره دبستان، من مبصر کلاس بودم. مبصرها کمتر با بچه‌ها کنار می‌آیند و معمولا از شاگردان نزد معلم و ناظم و مدیر مدرسه شکایت می‌کنند، اما من با بچه‌ها بسیار دوست بودم. در حقیقت یار و یاور و رفیق همه آنها بودم. معلمم یعنی همان آقای فریدی که بسیار مشوق من در شاعری بود، این ویژگی را به دفعات در من دیده بود، بنابراین تصمیم گرفت تخلص مشفق را برایم انتخاب کند و گفت: «تو دوست مهربان همه بچه‌هایی و بهتر است از این به بعد در شعرهایت «مشفق» تخلص کنی.» من هم پذیرفتم و شدم مشفق کاشانی.

اولین مجموعه شعرتان که به چاپ رسید؟

«شباهنگ» اولین مجموعه شعری است که در کاشان به چاپ رساندم. «شباهنگ» مثنوی عاشقانه‌ای بود با ماجرایی واقعی.

اولین شعر مذهبی که سرودید؟

تضمین 12 بند محتشم کاشانی.

سرودن این شعر علت و انگیزه خاصی داشت؟

بله، در کاشان که بودم و تقریبا پس از چاپ اولین مجموعه شعرم «شباهنگ» به بیماری مهلکی دچار شدم که تقریبا امیدی به نجات و زنده بودنم نبود، اما سرانجام با نذر پدرم، شفا یافتم. پدرم برای شفای من به حضرت سیدالشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) متوسل شده بود، به همین دلیل پس از گذراندن دوره نقاهت به فکر افتادم که 12 بند محتشم کاشانی را تضمین کنم.

فاطمه مرادزاده / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها