هزار و یک شبی هولناک

فیلم تراژدی اولین ساخته آزیتا موگویی این روزها روی پرده سینماهاست و با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شده است. این اثر سینمایی به زندگی شخصی به نام قاسم (با بازی مهدی هاشمی) می‌پردازد که برای احیای آبرو و حیثیت از دست رفته‌اش تصمیم عجیبی می‌گیرد.
کد خبر: ۷۵۸۸۴۵
هزار و یک شبی هولناک

قاسم با نقشه قبلی و با همکاری حبیب (بهرام رادان) خودش را جلوی ماشینی می‌اندازد و هدفش از این کار گرفتن دیه است تا به وسیله آن به مشکلات خود و خانواده‌اش پایان دهد. نقشه قاسم عملی می‌شود، اما آن طور که باید پیش نمی‌رود زیرا حبیب به قاسم کلک می‌زند و با راننده ضارب همدست می‌شود، اما اتفاق‌های بدتری می‌افتد که اتفاق اصلی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

فیلمنامه‌ای کلاسیک و حادثه‌ای هولناک

فیلمنامه «تراژدی» را رضا کریمی نوشته است، اثری که سعی دارد موضوعی هولناک را با رویکردی اجتماعی در یک روند خطی روایت کند و از آدم‌هایی بگوید که قربانی تصمیمی هولناک می‌شوند.

فیلمنامه تراژدی ساختاری کلاسیک دارد و قصه با اتفاقی هولناک (تصادف قاسم) آغاز می‌شود و این در حالی است که مخاطب هنوز در جریان قصه فیلم قرار نگرفته است. در نتیجه تعلیق شکل می‌گیرد و پس از آن در خلال اتفاق‌هایی که در پی تصادف می‌افتد مخاطب با کاراکترهای دیگر قصه به طور ضمنی آشنا می‌شود و ماجرا ادامه پیدا می‌کند.

با این که اتفاق اصلی خود به تنهایی بار دراماتیک قصه را به دوش می‌کشد، اما کریمی با ایجاد گره‌های دیگر سعی کرده مخاطب را تا آخر با قصه همراه کند و بر همین اساس سعی کرده خالق شخصیت‌هایی ملموس باشد تا به این وسیله مخاطب را وادار به همذات‌پنداری کند، اما همین پرداخت بیش از حد شخصیت‌ها باعث شده مخاطب با انبوهی اتفاق دراماتیک روبه‌رو شود که این مواجهه حاصلی ندارد جز سردرگمی گاه به گاه مخاطب!

شاید با این ترفند بتوان مخاطب را تا آخر پای فیلم نشاند، اما کریمی در گره‌گشایی رویدادهای فرعی قصه موفق عمل نکرده و زمان محدود فیلم به او اجازه نداده انبوه آدم‌های قصه‌اش به سرانجام برسند یا متحول شوند!

تحول ناگهانی شخصیت‌ها باورپذیر نیست و پس از دیدن فیلم می‌توان این گونه استنباط کرد که کریمی به ناچار انتهای قصه را عجولانه به پایان رسانده است تا آن همه اتفاق را در قالب یک اثر 90 دقیقه‌ای به مخاطب ارائه دهد. به یاد بیاورید تحول آنی و غیرقابل‌باور حبیب را در آخر فیلم! یا تحول شخصیت مرد ضارب را که با وجود تلاش بسیار برای احقاق حقوقش طی یک تصمیم ناگهانی دارایی پدرش را به زن پدرش (پانته‌آ بهرام) می‌بخشد!

کارگردانی و تأثیر تجربه در عمل

تراژدی اولین ساخته آزیتا موگویی است. هرچند کم تجربگی موگویی در کارگردانی گاه به فیلم ضربه زده و خلق موقعیت‌ها را دچار اشکال کرده است، اما در نهایت فعالیت 30 ساله او در سینما و پشت صحنه به کمک او آمده تا دست‌کم مخاطب شاهد اثری کم‌نقص باشد.

کارگردان در انتخاب بازیگرها تا حدودی و در انتخاب عوامل فیلم کاملا درست عمل کرده است. مهدی هاشمی انتخاب خوبی برای نقش قاسم است و مانند همیشه بازی قابل قبول و تحسین‌برانگیزی ارائه می‌دهد. بهرام رادان سعی دارد نقشی متفاوت ارائه دهد، اما با وجود تلاش‌های نویسنده در پرداخت شخصیت حبیب موفق عمل نکرده است و حبیب را تا حد یک تیپ معمولی تنزل داده است. رویا نونهالی و حسین یاری بازی قابل قبولی ارائه می‌دهند. پانته‌آ بهرام در حد و اندازه نقش ظاهر شده و پیام دهکردی با این‌که حضور پررنگی در فیلم ندارد نقش مردی فرصت‌طلب را در ذهن مخاطب ماندگار می‌کند. پژمان هادوی در نقش راننده ضارب بازی یکدستی ندارد و در بعضی سکانس‌ها بشدت ضعیف عمل کرده است. به یاد بیاوریم صحنه عصبانیت او را زمانی که به نقشه حبیب پی می‌برد. ریتم فیلم یکی از امتیازهای بارز فیلم به شمار می‌رود. ریتم و تمپوی فیلم تراژدی با هم همخوانی دارد و این موفقیت حاصل تلاش نویسنده، کارگردان و تدوینگر اثر است.

فیلمبرداری و دوری از کلیشه‌های مرسوم

درباره شیوه فیلمبرداری اثر نیز باید گفت هومن بهمنش تا حدودی در کارش موفق بوده است، زیرا از کلیشه‌های مرسوم دوری کرده است؛ کلیشه‌هایی مثل دوربین روی دست و تکان‌های به عمد و مرسومی که این روزها باب شده و خاص فیلم‌هایی مانند تراژدی است. شیوه تصویربرداری بهمنش کلاسیک بوده و نورپردازی اثر کم‌نقص است.

لوکیشن‌های غیرهمجنس

ایراد بارزی که در فیلم وجود دارد نوع و جنس لوکیشن‌هاست. با این ‌که سعی شده انتخاب لوکیشن‌های فیلم در خدمت موضوع و مضمون فیلم باشد، اما این اتفاق نیفتاده و مخاطب در همان دقایق اولیه فیلم به این موضوع پی می‌برد.

آن طور که پیداست آدم‌های فیلم در یکی از شهرهای توابع تهران و در جنوبی‌ترین منطقه آن شهر زندگی می‌کنند، اما لوکیشن‌های فیلم نوع خیابان‌بندی، کوچه‌ها و نمای خانه‌های آن حوالی شباهتی به محله‌های پایین شهر ندارد و بیشتر شبیه محله‌ای است قدیمی در بالای شهر محله‌ای مثل تجریش یا دربند با مردمی از طبقه متوسط و بالاتر. کاش گروه تولید در انتخاب لوکیشن‌ها دقت بیشتری می‌کردند و به جای تلاش برای ساختن فیلمی تمیز و شیک، فقر حاکم بر آدم‌های فیلم را در نظر می‌گرفتند.

طراحی لباس و موسیقی

طراحی لباس تا حدودی در خدمت اثر بوده و از سوی مخاطب نمره قبولی می‌گیرد و موسیقی نیز با تلاش آریا عظیمی‌نژاد در اثر تنیده شده است.

در انتها باید گفت با وجود نواقص موجود، فیلم سینمایی تراژدی از آن دسته آثاری است که نمی‌توان از کنار آن به سادگی گذشت. آزیتا موگویی موفق شده با این فیلم تماشاگر را به فکر وادارد که این خود قابل تحسین است؛ و البته نباید فراموش کرد فیلم تراژدی در دوره‌ای ساخته شده است که ضعف فیلمنامه و بدساختی آثار و پرداختن به موضوعات سطحی و زودگذر توسط کارگردانان بیداد می‌کند!

به امید دیدن آثاری بهتر از آزیتا موگویی و رضا کریمی زوج فعال عرصه سینما.

وحید خانه‌ساز‌‌/‌‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها