روزنامه خندان

جرثقیل یک ابزار است

روزنامه خندان

اشتباهات لپی

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۵۷۸۵۳
اشتباهات لپی

اعتماد: اشتباهات لپی

سلام علیکم، خیلی خیلی عذر می خوام که مصدع اوقات شریف می شم. فقط دوتا سوال مختصر می پرسم و رفع زحمت می کنم.
- من خیلی گرفتارم و سرم شلوغه و باید به یک جلسه مهم و سرنوشت ساز برسم. اگه همین طوری سر پایی کارت راه می افته، بپرس. اگه نه زنگ بزن دفترم وقت بگیر...
- نه، نه: همین سر پایی، دو دقیقه هم نمی شه.
- پس زود بپرس که هزارتا کار دارم.
- می خواستم نظرتون رو درباره این «همه پرسی» که اخیرا رییس جمهور مطرح کردن...
- زشته آقا، زشته. هر چی به دهنتون می رسه که نباید بگین. خجالت هم خوب چیزیه. بر فرض هم رییس جمهور یه چیزی گفته باشه، شما چرا تکرارش می کنید؟
- چی رو؟ همه پرسی رو؟
- نگو آقا، نگو. بده، قبیحه، زشته. حالت اشمئزاز به آدم دست می ده. چرا در برابر غرب اینقدر خودباخته می شین. چرا آب به آسیاب دشمن می ریزین؟ چرا از این کلمات دشمن شاد کن توی روزنامه هاتون می نویسین؟
- من شاید منظورم رو بد منتقل کردم. منظورم همه پرسیه ها، رفراندوم.
- دیگه بدتر. من خدا، خدا می کردم منظور از این همه پرسی، رفراندوم نباشه که متاسفانه هست. یعنی اگه الان از غصه دق کنیم کمه. ما به کجا رسیدیم؟ جه بلایی سرمون اومده؟ کجا داریم می ریم؟ دیگه خجالت و رودرواسی رو بذارین کنار هر چی خواستین بگین دیگه.
- من شرمنده ام اما رفراندوم و همه پرسی فکر کنم یک معنی دارن و برای یک منظور به کار می برن.
- من دیگه با شما صحبتی ندارم... نکنه از این تلویزیون های بیگانه و معاند اومدی سراغ من؟
- مممممن غغغلط بکککنم. نه آقا. من مال همین جام اینم کارت من.
- ببینم کارتت رو... سید هم که هستی... خجالت نمی کشی بچه سید دم از رفراندوم می زنی؟ اسمت رو گذاشتی مسلمون و ایرونی، اون وقت دور افتادی «همه پرسی، همه پرسی»؟ بچه کجایی؟
- من... من خودم بچه شابدوالعظیم ام.
- ببین چه بلایی سر بچه های مردم آوردن؟ ببین چجوری رو مختون کار کردن، مغزتون رو شست و شو دادن که صاف صاف تو چشم من نگاه می کنی و اسم رفراندوم کوفتی و زهرماری رو می آری؟ بچه شابدوالعظیم که این باشه وای به حال شهرک غربی ها.
- فکر کنم سوءتفاهم شده. من کاره یی نیستم. این بحث مطرح شده، گفتیم تو روزنامه مون درباره ابعاد این مساله بحث کنیم.
- نگو مساله، بگو فاجعه. بگو زلزله. بگو سرمون رو بذاریم زمین بمیریم. بگو تسلیم شدن و وادادن و رفتن پی کارش. بگو بدبختی. بگو وامصیبتا، بگو وا اسلاما، بگو وا مملکتا.
- خیلی عذر می خوام. اگر اشتباه می کنم شما تصحیح بفرمایین. رفراندوم مگه همون نیست که یک سوالی یا یک موضوعی رو به رای عموم می ذارن؟
- معلوم شد یا ساده یی و سرت حسابی گول مالیدن یا معاندی و خودت رو به شکل خبرنگار و روزنامه نگار درآوردی تا ایجاد تزلزل کنی و جاده استکبار رو هموار کنی... تو روزنامه نگار نیستی، تومنی نگاری. پنج زاری نگاری...
- می خواهید فرهنگ لغت باز کنیم ببینیم معنی رفراندوم چیه؟
- خودت رو درد سر نده. بشنو تا بهت بگم معنی اش چیه. معنی اش اینه که بری تو زمین دشمن بازی کنی و با قواعد اون، بازی کنی و یه روزی به خودت بیایی ببینی که تو مملکت نه کسی حجاب داره، نه از جایی بانگ مسلمانی بلنده، دوباره عرق فروشی ها باز شدن و سینماها فیلمای آنچنانی نمایش می دن و نفتمون رو هم دارن می خورن و مردم هم دسته دسته مسافرت می کنن به آنتالیا و کوش آداسی و ازمیر و ایروان و دوبی و شارجه و... اون کلمه زشت و منحوسی که پرسیدی معنی اش رو تو فرهنگ لغت پیدا نکن، چون اون فرهنگ لغتی ها هم غربزده بودن و بدتر از شماها واداده بودن و تو زمین دشمن بازی کرده بودن. معنی اون کلمه رو از من بپرس که از خود امریکایی ها بهتر بلدم... امیدوارم رییس جمهور منظورش یه چیز دیگه بوده باشه و اشتباهی، این کلمه رو گفته باشه. می ذاریم به حساب اشتباه لپی.
- بله. من هم امیدوارم. ممنونم که وقتتون رو در اختیار ما گذاشتین. با اجازه تون...
- کجا؟ سوالت رو پرسیدی و خداحافظ؟ صبر کن. من حالابا تو کار دارم. الان از تخم چشمت پیداست که قانع نشدی و می خوای فلنگ رو ببندی و بری و همین حرفا رو یه جوری چاپ کنی که تهش من ضایع شم. اما تا صبح یا من تو رو قانع می کنم، یا تو من رو...

کیهان:ماهیچه (گفت و شنود)

گفت: آتشی که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها و عربستان و قطر و ترکیه با راه‌اندازی داعش علیه مردم مظلوم سوریه و عراق برافروخته بودند، به جان خودشان افتاده است.
گفتم: از قدیم و ندیم گفته‌اند «چاه‌کن، همیشه ته چاه است» و «هر که باد می‌کارد، طوفان درو می‌کند».
گفت: تروریست‌های اجاره‌ای داعش که پوزه آنها در عراق و سوریه به خاک مالیده شده، این روزها در فرانسه، عربستان، ترکیه و انگلیس فعال شده و دست به آدمکشی زده‌اند.
گفتم: برخی از رسانه‌ها و اندیشکده‌های آمریکایی و اروپایی هم در تحلیل‌های خود اقدام غربی‌ها در راه‌اندازی داعش را، «خطای بزرگ» نامیده‌اند و کمانه کردن عملیات تروریستی به سوی غرب را نتیجه طبیعی این پروژه دانسته‌اند.
گفت: اما خودمونیم، چی فکر می‌کردند، چی شد؟
گفتم: چه عرض کنم؟! به یارو گفتند با «ماهیچه» جمله بساز، گفت؛ خر پیش ما، هیچه!

آرمان: دگر عضوها را نماند راهی جز فرار!

ما تا چند روز پیش فکر می کردیم تفاوت میان اصولگرایی و غیراصولگرایی را می دانیم، یعنی فکر می کردیم آدم‌ها یا اصولگرا هستند یا تعداد کمی هم غیراصولگرا هستند، اما صحبت‌های چند روز پیش جناب آقای شجونی پرده از سوالات جدیدی در ذهن ما برداشت که امروز سعی می کنیم به آنها بپردازیم.
گفت‌وگوی مرتبط
در همین رابطه پای گفت‌وگو با نظریه پرداز، تئوری پرداز، ایده پرداز این فصل جدید از لغات و اصطلاحات سیاسی نشستیم.
من: کلا چه خبر؟!
آقای شجونی: خبر خاصی که نیست... آهان! آقای احمدی نژاد در طول هشت سال ریاست‌جمهوری هرگز یک کلمه از اصولگرایی حرف نزد!
من: به جاش هشت سال یک تنه به اصولگرایی عمل کرد، مدارکش هم موجوده!
آقای شجونی: خب؟!
من: اصولگرایان عزیز هم هشت سال تمام قد از ایشان حمایت کردند، و همین خودش یک سند است، می دونید چرا؟
آقای شجونی: اگه گفتی چرا؟
من: چون در طول تاریخ اصولگرایان محترم تنها از اصولگرایان حمایت کرده و با آن تعداد محدود غیراصولگرا هم مشکل داشته اند.
آقای شجونی: چه جالب، خب؟!
من: الان بنده مصاحبه گر و شما مصاحبه شونده هستید.
آقای شجونی: آخه حرف‌هات جالب بود، بعد من دیگه حرفی ندارم، ضمن تشکر از شما و ... آهان! احمدی نژاد حتی یکبار نام اصولگرا را بر زبان جاری نکرد و ما چه می‌دانیم که ایشان اصولگراست یا غیراصولگرا؟
من: ایشان همیشه در بخش اجرا فعالیت داشتند و به جای حرف ترجیح می دادند بیشتر عمل کنند. شاید جنابعالی در جریان نیستید، اما بقیه اصولگرایان در جریان هستند، منتهی فعلا صرف در همین ندانستن است، موضوع قرار دادن ایشان در غیراصولگرایان هم کلا منتفی است.
آقای شجونی: خب؟
من: در ضمن اون نمی‌دونه من پسرشم، من که می‌دونم اون پدرمه!
آقا شجونی: چی؟ ولش کن، به هرحال اینطوری‌هاست!
پی نوشت: شما ببینید یک دوره هشت ساله تا چه حد می تواند موفق باشد که هیچکس نتواند خودش را عضوی از آن بداند، اساسا چو عضوی چنین به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند راهی جز فرار!

شرق: زامبی ها در شهر

١- تصویر بالا مناسب کدام گزینه طراحی شده است؟
الف- بفرمایید ایران
ب- حمله زامبی‌ها به شهر
پ- بالماسکه در جاسک
ت- سی و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر
٢- در طراحی این پوستر از چه چیزی الهام گرفته شده است؟
الف- رومیزی چهل تکه
ب- پارچه لباس نامزدی
پ- شکارگاه با مدادشمعی
ت- تتو امیر تتلو
٣- چرا پوستر جشنواره تئاتر ما این شکلی است؟
الف- چون تئاتر ما این شکلی است.
ب- چون ظاهر و باطن ما یکی است.
پ- چون مادررو ببین دختر را بگیر.
ت- چون آش کشک خاله است.
٤- تصویر بالا اثر کدام هنرمند است؟
الف- آقای پی هو تو اس هاپ سی اس از شهر ادوبی
ب- آقای فتوشاپ سی اس از شهر ادوبی
پ- کامبیز هشت‌ساله از تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها