گفت‌وگو با شاهین باباپور، کارگردان

همین که خوابمان نبَرَد خوب است!

سرانجام بعد از مدتی ترکتازی فیلم‌های سراسر تلخ و غم و مصیبت در اکران، سر و کله دو فیلم خنده‌دار (کالسکه و مجرد چهل ساله) پیدا شد، گرچه با بهترین فیلم‌های کمدی تاریخ سینمای ایران فاصله دارند، اما ساخته دو فیلمساز نام‌آشنای سینما و تلویزیون، آرش معیریان و شاهین باباپور هستند و هر کدام دست‌کم روی موضوعات شایعی چون مهاجرت و بالا رفتن سن ازدواج دست‌ می‌گذارند.
کد خبر: ۷۵۵۵۳۵

برای همین سراغ شاهین باباپور کارگردان «مجرد چهل ساله» رفتیم و درباره وضع سینمای کمدی و بی‌اعتنایی سینمای ایران به آن صحبت کردیم. باباپور فیلم سینمایی «حلقه‌های ازدواج» و حدود 20 تله‌فیلم و مجموعه تلویزیونی را در کارنامه دارد.

«مجرد چهل ساله» چه چیزی داشت که ماهایا پطروسیان پس از چند سال دوری از بازیگری قبول کرد با آن به سینما برگردد؟

من و خانم پطروسیان سابقه آشنایی و همکاری هفده ساله‌ای داریم و در زمان دستیاری‌ام در فیلم «کمکم کن» زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور با ایشان کار کرده بودم. بنابراین هم او از من شناخت داشت و هم من به خوبی با سبک بازیگری او آشنا بودم. برای همین وقتی برای این فیلم با او تماس گرفتم، گفت کی بیایم قرارداد ببندم؟ گفتم یعنی فیلمنامه را نمی‌خوانی؟ گفت می‌دانم وسواس خودت از من بیشتر است. وقتی آمد 40 صفحه از فیلمنامه‌ای را که نوشته شده بود به او دادم، او هم رفت و نقطه‌نظراتش را درباره متن نوشت و ما براساس اظهارات او روی کاراکتر کار کردیم. او با این نگاه که من قصد ساخت فیلم هنری را ندارم و فقط به دنبال گیشه هستم، بازی در این فیلم را پذیرفت. من دنبال ساخت فیلم کمدی‌ای بودم که به لمپنیسم گرایش پیدا نکند.

شما فیلم را با تماشاگران هم دیده‌اید؟

چند شب پیش ساعت یک شب فیلم را در سینما آزادی و همراه مردم دیدم. خوشبختانه سالن هم پر بود. بعد از دیدن فیلم با تعدادی از تماشاگران صحبت کردم و نظرشان را درباره آن جویا شدم. بی‌تفاوت‌ترینشان بی‌آنکه بداند من کارگردان فیلم هستم گفت همین که خوابم نبرد، خوب بود! بقیه هم فیلم را دوست داشتند و گفتند که خندیدیم.

با وجود زبان کمدی، فیلم دست روی موضوع بالا رفتن سن ازدواج در ایران می‌گذارد. فکر می‌کنید چند درصد مخاطبان با مضمون فیلم درگیر باشند؟

این موضوع فقط مربوط به ایران نیست و خیلی از جوامع پیشرفته دنیا از جمله ژاپن هم با آن درگیر هستند. تک فرزندی و کمبود نیروی جوان بسیاری از کشورها را با مشکل جدی مواجه کرده است و باعث شده جوامع پیشرفته‌تر به فکر ازدیاد نسل و تقویت نیروهای جوان بیفتند. در ایران هم در مقطعی به دلیل مسائل اقتصادی و اجتماعی تک فرزندی باب شد. معضلی که به خاطر مشکلاتی چون هزینه بالای زندگی و مسکن امروز تشدید هم شده و باعث شده پسرها از ازدواج طفره بروند و دخترها هم به خاطر ایده‌آل‌هایشان از ازدواج فاصله بگیرند. من در «مجرد چهل ساله» قشری را نشان می‌دهم که فقط دنبال ایده‌آل‌ها می‌گردد و مردهایی را نشان می‌دهم که مورد مناسب ازدواجشان را در ترکیبی از آنجلینا جولی، الیزابت تیلور و سوفیا لورن می‌بینند و بجز آن دنبال این هستند که پدر دختره هم ثروتمند و دم مرگ باشد! خانم‌ها هم دنبال مردانی هستند که مدرک دکتری، خانه و ماشین شاسی‌بلند داشته باشند. هر روز هم به این وسواس ادامه می‌دهند و توقعشان از شریک آینده زندگی‌شان بالاتر می‌رود.

چرا بین فیلم اول و دومتان چند سالی فاصله افتاد؟ فیلمسازی سخت است یا فیلمنامه مناسب پیدا نکردید؟

نه، اصلا فیلمسازی کار سختی نیست. چون اگر سخت بود بعد از «حلقه‌های ازدواج» 20 تله‌فیلم و یک سریال کار نمی‌کردم. اما مشکل جای دیگری است؛ من چند سال در فیلم‌های جنگی و کودک و اجتماعی دستیار کارگردان‌هایی چون ملاقلی‌پور، برومند و درخشنده بودم. ولی در فیلم گیشه و کمدی دستیار هیچ کس نبودم. وقتی برای دریافت پروانه ساخت اولین فیلمم در ژانرهای جنگی و کودک به دفاتر فیلمسازی رفتم باوجود تعریف و تمجید از فیلمنامه، از هیچ حمایتی برای ساخت برخوردار نشدم. این مساله دست به دست هم داد تا برای اولین فیلم سراغ کمدی بروم. منتها قبلش سراغ حدود 15 نفر از کارگردانان و تهیه‌کننده‌هایی که دراین زمینه کار کرده بودند، رفتم و درباره معیارها و مولفه‌های سینمای کمدی تحقیق کردم. برای همین هم وقتی «حلقه‌های ازدواج» در سال 89 سه میلیارد و 750 میلیون تومان فروش کرد، همه با تعجب گفتند مگر باباپور از این فیلم‌ها هم بلد بود بسازد؟! اما نکته جالب برایم این بود که پس از موفقیت این فیلم همان تهیه‌کننده‌هایی که وقتی برای یک چای خوردن با من نداشتند، مرا به شام و ناهار دعوت می‌کردند و می‌گفتند شاهین جان کجایی؟ و بعد از این فروش بالا بود که یک دوجین فیلمنامه با عنوان‌های نازل برای ساخت به من پیشنهاد شد.

چرا سینمای ما الان بیشتر در اختیار فیلم‌های تلخ و جای کمدی خوب خالی؟

متاسفانه سینمای ایران هیچ وقت اعتنایی به فیلم‌های کمدی نداشته است و بیشتر به فیلم‌های تلخ و سیاه بها می‌دهد. همین مساله باعث شده مردم ما در سینما همیشه تشنه خنده باشند. از سوی دیگر هنر، اقتصاد و سرگرمی به عنوان سه مقوله اصلی سینما کمتر در فیلم‌های ما بطور یکجا جمع می‌شود. جشنواره فیلم فجر ما تبدیل به ویترین و محلی برای خودنمایی آدم‌ها تبدیل شده، در صورتی که به نظرم اگر این جشنواره نباشد ساختار کیفی فیلم‌های ما 50 درصد رشد می‌کند. چون همه فیلمسازان می‌خواهند دقیقه 90 ساخت فیلمشان را بدون تحقیق شروع کنند که نتیجه اش هم از اول معلوم است.

علی رستگار‌/‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها