سطرهای بالا بخشی از وصیتنامه شهید علیرضا عاصمی است که شاید مردم نامش را در مقایسه با دیگر فرماندهان دوران دفاع مقدس کمتر شنیده باشند؛ شهیدی که بمبها و مینهایی را که بر مردم ایران باریده یا کار گذاشته بودند، خنثی میکرد و سرانجام در ساعت 2 بعدازظهر روز دوشنبه سیزدهم دی سال ۶۵ در بیست و چهار سالگی در حال خنثی کردن بمب به شهادت رسید.
او هماکنون در کنار آرامگاه شهید مدرس در جوار مزار برادر شهیدش در شهر کاشمر آرمیده است اما آنچه باعث شد تا امروز از این شهید بزرگوار یادی کنیم، صرفا سالگرد شهادتش نیست بلکه صحبتهای متفاوت و تکاندهندهای است که یکی از همرزمان او یعنی پرویز فتاح (وزیر پیشین نیرو) مطرح کرده است.
او که پنجشنبه شب به فرهنگسرای ابنسینای تهران رفته بود تا در آیین یادبود این شهید بزرگوار شرکت کند، در پایان سخنرانیاش یادداشتی به دستش رسید که در آن خواسته شده بود تا خاطره روز شهادت عاصمی را تعریف کند و فتاح اینگونه سخن گفت: «چطور بگویم وقتی خانوادهاش اینجا نشستهاند؟ همینقدر بگویم که وقتی آن حادثه اتفاق افتاد، برای جمعآوری پیکر شهدا یعنی علی عاصمی و چند همراهش به محل حادثه رفتیم. هوا داشت تاریک میشد. پیکر که چه عرض کنم، کیسه نایلونی بود که تکههای گوشت شهیدان را در آن جمع میکردیم. من در آن میان، چشمم به چیزی افتاد که روی زمین میدرخشید؛ یک قلب بود. آن را از روی زمین برداشتم. هنوز گرم بود و شاید تپش داشت. شاید آن قلب، قلب علی عاصمی بود و پیامش این بود: ما به شما دل دادیم، شما دل از ما نکنید!»
بامداد محمدی - جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد