در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عملا تمام آنچه را که ما در باب سکه ساسانی میدانیم، مبتنی برخود سکههاست. این سکهها ظاهرا ادامه سنت اشکانی است و نه کاملا گسیخته از آن. ساسانیان، واحدها و اوزان معیارهایی را که اسلافشان به کار میبردند، پذیرفتند و مانند اشکانیان تصویر شاه را برای روی سکه و نشان امپراتوری را برای پشت حفظ کردند. در این عرصه تاثیر و نفوذ مسکوکات قدیمتر در موطن ساسانیان (پارس) به همان اندازه تاثیرات رقیب در غرب (رومیان) آشکار بوده تغییرات در مقایسه با شیوه قدیمتر در پیکرهنگاری در هر دو طرف سکه و در تعلیقات گوناگونشان در پدیداری عناصر تازه و مشروعیت بخشی تدریجیشان در خط و عنصر کتیبهای و سرانجام در فن و سبک دیده میشود. (تاریخ ایران کمبریج، ج3، 1387 : 211)
سکههای ایرانی را میتوان به دو دوره شاخص پیش از اسلام و پس از اسلام تقسیم کرد. آشنایی ایرانیان با سکه به دوران مادها بازمیگردد و این آشنایی کماکان ادامه مییابد؛ تا اینکه در سال 546 بیش از میلاد در دوره پادشانی کورش، کشور لیدی به تصرف ایرانیان درآمد. بدیهی است در این زمان، ضرابخانه لیدی که بخشی از سرزمین پهناور هخامنشیان شده بود، به کار خود یعنی ضرب سکه ادامه میداد. ضرب سکه در ایران از زمان داریوش که نخستین سکه ایرانی ضرب گردید، تا امروز ادامه یافت و ضرابخانهها پیوسته گسترش و پیشرفت کرده و با گذشت زمان تکنیک ضرب سکه تکامل یافته است.سکههای ساسانی مدارک ارزشمندی از تاریخ، فرهنگ، هنر و مذهب ایران به شمار میآید. سکهها هنر و فرهنگ ساسانی را به شکل موثق نمایان میسازد. سکههای این دوره از جنس طلا، نقره، بزند و آلیاژی از سرب و قلع است. سکههای طلا، دینار و نقره را درهم (دراخم) میگفتند. در زمان ساسانیان بیش از همه سکههای نقره متداول بود و سکههای طلا کمتر است. هر یک از انواع سکهها از واحدهای بزرگتر و کوچکتر تشکیل میشدند، بهعنوان مثال سکههای نقره علاوه بر درهم شامل چهاردرهمی و نیمدرهمی و یکششم درهم که دانگ گفته میشد.(امینی،1389 : مقدمه)
در دوره دوم، یعنی دوران پس از اسلام، نخستین سکه اسلامی که در ایران نیز به کار میرفت، سکه درهم سیمین عبدالملک مروان است که در سال 75 هـ . ق به تقلیدی از درهم ساسانیان ضرب شد و تا این تاریخ در ایران سکههای ساسانی با انگ جدید (سکههای عربی ـ ساسانی) و در دیگر قسمتهای قلمرو اسلامی علاوه بر این سکهها، سکههای رومی نیز متداول بود. یادآوری این نکته ضروری است که سکههای ساسانی تا سالهای بعد یعنی سال 180 هـ . ق نیز در طبرستان به کار میرفت. پس از ضرب سکههای اسلامی، در ایران نیز ضرابخانهها سکهها را بهگونه اسلامی و با همان مشخصات سکههای دیگر سرزمینهای اسلامی ضرب میکردند. بدیهی است در حکومتهای مختلف بنابر مقتضای سیاست و سلیقه فرمانروایان تغییراتی جزئی و کلی در نوشته و دیگر ویژگیهای سکه پدید میآمد.
در عصر ساسانیان تغییر تمثال سکهها مقارن با جلوس یک پادشاه جدید بر تخت اتفاق میافتاد؛ هر چند که معمولا نخستین سکههای یک پادشاه بسیار شبیه به آخرین سکههای قبلی است. (امینی، 1389 : 38)
روی سکهها تمثال نیمتنه شاه در حالی که به سمت راست مینگرد، دیده میشود. اکثر این تمثالها ویژگیهای مخصوص به خود را دارد، از آن جمله میتوان به تاج، زیورآلات و البسه پادشاه اشاره کرد. تعدادی نیز دارای چند نوع تاج مختلف بود و با تیپ مختلف بر سکههایشان نقش شده است. بر پشت سکههای اردشیر اول نقش آتشدانی با سه پایه قابل رویت است، اما از زمان شاپور اول شکل آتشدانی تغییر یافته و به شکل ستون یا سه ستون و پای ستون و شعلههای آتش و در طرفین آتشدان تصویر شاه و ملکه یا شاه و اهورامزدا یا یکی از ایزدان مانند مهر و آناهیتا دیده میشود، اما اواسط دوره ساسانی به بعد در دو سوی آتشدان تصویر دو موبد یا ملازم نقش شده است. در اوایل القاب روی سکهها به صورت کامل ذکر می شد: «مزداپرست خدایگان (نام پادشاه) شاهنشاه ایران و غیرایان، نژادی از ایزدان، (امینی: 1389: مقدمه)
ضرب سکه
الگو و نمونه ضرب سکهها اکنون تا حدودی روشن است. این الگو نشان میدهد که یک سیاست مدیریتی و متمرکز در باب تغییر مستمر در مجموعهها و آمیزههای مربوط به پشت و روی سکهها، آن هم در یک توالی وقایعنگاری وجود داشته است.
ساسانیان پس از دستیابی به قدرت، تمام ضرابخانهها در مناطق نیمه مستقل این امپراتوری را که از زمان اشکانیان سرپا مانده بود، نابود ساختند. اما زمانی که با پیروزی موقت امپراتوری غربی کوشان در زمان شاپور دوم و جانشینان با فصل او ـ از جمله بهرام چهارم ـ ایشان وارد عرصهای از پول رایج بیگانه شده و ناگزیر شدند با آن کنار بیایند. (کمبریج، ج 3، 1382: 229)
ساسانیان سکههای زیر و سیم و مفرغ (برنج) بسیار زدهاند، اما امروز سکههای نقره ایشان بهمراتب بیشتر است و این هم به این علت است که در همان زمانها نقره در ایران رایجتر و فراوانتر بوده و سکه نقره بیشتر زدهاند. وزن و عیار سکههای ساسانی مانند سکههای اشکانی، اما اندازه سکههای ساسانی اندکی بزرگتر است؛ زیرا نازکتر از قالب بیرون آمدهاست. از اردشیر بابکان چند قسم سکه به دست آمده و برخی از آنها را بسیار خوب زدهاند و نقش آنها بسیار استادانه است و سکههای شاپور نیز همین حال را دارد، اما از اواسط سلطنت شاپور دوم معلوم نیست چه شده که دیگر سکهها را خوب نمیزدهاند و نقش آنها اغلب نگرفته است. برخی گفتهاند سبب آن توسعه تجارت ایران بوده است که میبایست سکه بسیار بزنند و به این جهت وقت کافی برای دقت کردن نداشتهاند، اما این دلیل قانعکننده نیست و شاید بهترین دلیل این باشد که پیش از زمان شاپور دوم سکهها را ماموران دولت تحت مراقبت دربار میزده و در آن دقت میکردهاند و پس از آن این کار را مقاطعه داده یا چنان که در دورههای دیگر معمول شده است. ضرابخانه را به کسی اجاره داده و تنها مالالاجاره را از وی گرفتهاند و او برای اینکه کمتر خرج بکند، چندان مراقبتی در نقش سکهها نداشته است. (نفیسی، 1383: 236)از اواخر ساسانیان، سکههای بیشتری به ما رسیده است و شاید دلیل این باشد که سکههای سابق را آب میکرده واز نو سکه میزدهاند؛ چنانکه در دورههای بعد هم در ایران معمول بوده و در هر صورت قطعا در شهرهای مختلف ایران ضرابخانههایی وجود داشته است و شاید در برخی شهرهای بزرگ چند ضرابخانه دایر بوده باشد. چنانکه نوشتهاند خسرو انوشیروان 100 ضرابخانه و خسروپرویز 120 ضرابخانه داشتهاند. (همان: 237)
تصویر روی سکه
تغییر در چهرهنگاری روی سکههای ساسانی از سنت ملی ـ ایرانی نشات میگیرد. چنین تغییراتی طرد سلسله اشکانی را نشان داده و تمامی به معنی یک چالش عمدی با دشمن قدیمی (روم) و یک تمرکز توجه به باورهای دینی ـ ملی تجسم یافته در زردشتیگری بود. تصویر شاه روی سکه برخلاف سنت و شیوه اشکانیان، صورت به جانب راست دارد. تصویر تمام رخ نادر است و تنها روی سکههای یادبود یافت میشود. سنت نوشتن و حکاکی روی سکهها، آن هم نوشتن نام شاه و القاب در نزدیکی حاشیه سکه از روم اقتباس شد. (کمبریج، ج 3، 214)
اواخر دوره ساسانی جزئیات صورت پادشاه را در سکهها رعایت نمیکرده و صورت پادشاه را تنها با چند خط مینمایانیدهاند و سبب آن بیشتر این است که سکهها را نازک میساختهاند و جای آن نبوده که ظریفکاری کنند. از سال 500 م. به بعد باز نقش سکهها پستتر شده است؛ چنانکه پادشاهان مختلف را تنها از شکل تاجهایشان میتوان تشخیص داد و جزئیات سیمای شاه به هیچ وجه معلوم نیست. (نفیسی، 1383: 237)
همانطور که سکهها روشن میسازند، تاجهای خاص آن قدر جدی شد که یک شاه که حکومتش به واسطه یک حادثه ناخواسته یا غیرمترقبه همچون اسارت یا غصب شاهی دچار وقفه میشد، ناگزیر میشد یک تاج جدید را تقبل نماید؛ زیرا تاج خود نمادی از فره یا حال و هوای الهی فرمانروا بود. تاج جدید هم مبتنی بر تاج قدیمی بود و در شکلی بزرگتر آن را به نمایش میگذاشت. (کمبریج، ج 3: 216ـ215)
پشت سکهها نیز همیشه با شعله به تصویر کشیده میشد. در این عرصه، سه گونه اصلی وجود دارد: الف) خود آتشدان؛ ب) آتشدان با چهرهها (یا تصاویر جانبی)؛ ج) پیکره نیمتنه اضافی در میان شعلهها. اردشیر اول، نوع اول را معمول کرد. این نوع شامل یک ستون، گهگاه قاشقیتراش با چند پاسنگ کوتاه میشود. پاسنگ اصلی آتشدان با پنجههای شیر حفاظت میشود که دو تا از آنها قابل رویت است و روی اشیایی تاریخگونه قرار دارد. در اوایل حکومت شاپور اول این شکل آتشدان جای خود را به شکل یا صورت دوم داد و از آن پس این صورت دوم روی سکههایی خاص ظاهر میشود. این نوع رایجترین صورت است. در باب اهمیت و مفهوم این دو شکل همراه و ملازم تاکنون و به طور کامل روشنگری نشده است، بویژه آن که مشخص نیست آیا این تعقیب متقارن به غیر از تزئین صرف، معنا و مفهوم دیگری نیز داشته است. این پیکرهها ابتدا چوبهای بلندی را در دست دارند و آنها رو به سوی آتشدان ندارند اما بعدها رو به جانب آن میکنند. (همان: 219ـ218)
ویژگی مهم سکههای ساسانی، وجود شعاری حلقههای کناری نقطهچین است. این ویژگی نخستینبار به شکل نامنظم در زمان شاپور دوم ظاهر میشود و در زمان خسروپرویز به شکل یک ویژگی در هر دو طرف سکهها درمیآید. پس از این پشت سکه عموما یک حلقه بیشتر از روی سکه دارد. برخی شاهان متاخر به طرح حلقه ساده بازمیگردند. احتمالا این پدیده باید از مفاهیم خاص کیهانشناختی سرچشمه گرفته باشد. (همان: 220)
خط و کتیبه
انگیزههای سیاسی و دینی در حکومت ساسانی نحوه عرضه و تنظیم کتیبههای روی سکه را تعیین میکرد؛ با این همه شکل و صورت این کتیبهها عموما به واسطه گزینش تصویر و اندازه فضای موجود و البته بسته به اندازه واحدهای پولی خاص مشخص میشد. کتیبههای روی سکه به پهلوی ساسانی (فارسیمیانه)اند و در موارد خاص از هنر و ارزش نیز استفاده شده است. روی سکه همیشه نام و لقب شاه را بر خود دارد و حال آن که بعدها و بویژه پس از حکومت بهرام چهارم پشت سکه به عنوان ویژگیهای معیار، هم محل ضرب سکه و هم سال شاهی را ارائه میکند. سکههای خاص برای مناسبتهای خاص، چه به صورت واحدهای پولی ثابت و معمول و چه به شکل واحدهای مخصوص، نوشتههای خاصی را به نمایش میگذارند. نوع نوشته روی سکه تا دوران بهرام پنجم یکسان باقی ماند، اما اغلب و به گونهای متنوع کوتاه شد. این نوشته به طور کامل چنین است: «خداوندگار (بغ) مزداپرست، شاهان شاه ایران، که فر(سرشت) از یزدان (دارد).» (همان: 222)
در هر صورت در آغاز دوره ساسانی نقش روی سکهها و بویژه صورت پادشاه بسیار استادانه و دقیق است و اغلب سیمای پادشاه و پیری و جوانی و حالت وی دیده میشود. در روی دیگر نقش آتشدان دستی است که بیشتر در دو سوی آن دو هیربد در حال عبادت ایستادهاند و این نقش در سکههای فرتهداران (پادشاهان محلی فارس) پیش از ساسانیان هم دیده میشود و پیداست ساسانیان که زرتشتی بودهاند از ایشان که همین دین را داشتهاند تقلید کردهاند، منتها در سکههای فرتهداران در طرف چپ هیربد ایستاد و در طرف راستا بیرقی است که گویا همان درفش کاویانی باشد و در میان آنها برج آتشگاهی دیده میشود. در صورتی که در سکههای ساسانی گاهی هیربدی نیست و گاهی دو هیربد در دو سوی ایستادهاند و همیشه در میان سکه نقش آتشدان دستی است و نه برج آتشگاه. در سکههای فرتهداران سجع سکه به زبان پهلوی و خط آرامی است و در سکههای ساسانی نیز نخست زبان پهلوی را به خط آرامی نوشته و سپس خط پهلوی را به کار بردهاند. در دورهای که نقش سکهها چندان خوب و روشن نیست سجع آنها را هم بد نوشتهاند؛ چنانکه گاهی درست خوانده نمیشود و گاهی کلمات را غلط و گاهی هم حروف را واژگون نوشتهاند و پیداست کار کسانی است که خط را درست نمیدانسته و تنها تقلید میکرده و اطلاعی از معنا و مفهوم این خط نداشتهاند.
شیرین احمدی / پژوهشگر تاریخ باستان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد