وقتی دادخواستش را به قاضی داد، روبهرویش نشست تا رئیس دادگاه پرونده را بخواند.
قاضی میپرسد: پس چرا میخواهی مهریهات را اجرا بگذاری؟
از دست شوهرم و کارهای او خسته شدم. میخواهم مهریه ام را به اجرا بگذارم شاید به خودش بیاید و دست از آزار و اذیت من بردارد. الان سه سال است که دارم از دست شوهرم خون دل میخورم. او فقط برای یک کینه که سالها پیش از برادرم به دل گرفته، اجازه نمیدهد که من با برادرم ارتباط داشته باشم یا او را ببینم. پرویز سه سال است که جلوی ارتباط من با تنها برادرم را گرفته و نمیدانم باید چکار کنم.
زن جوان ماجرای زندگیاش را اینگونه تعریف میکند: چهار سال است که با پرویز ازدواج کردهام. پرویز دوست و شریک برادرم بود و در همین رفت و آمدها بود که ما به هم علاقهمند شدیم و ازدواج کردیم. همه چیز خوب بود و ما زندگی آرام و بیدردسری داشتیم. اما درست یک سال پس از ازدواجمان پرویز با شهرام، برادرم دعوایش شد. این دعوا آنقدر بزرگ بود که آنها شراکتشان را فسق کرده و راهشان از هم جدا شد. پرویز و شهرام از هم جدا شدند و ارتباطشان قطع شد. هرچه وساطت کردیم و خواستیم آنها را آشتی دهیم فایدهای نداشت و این دو دوست برای همیشه با هم قهر کردند. ولی موضوع به همین جا ختم نشد. بعد از آن دعوا و قهر، پرویز دیگر اجازه نداد من با برادرم رفت و آمد کنم. هربار میخواستم حال برادرم را بپرسم به صورت پنهانی و با کلی ترسو لرز به او زنگ میزدم و حالش را میپرسیدم. اوایل تصور میکردم پرویز عصبانی است و حتی به او حق هم میدادم و با خودم میگفتم بعد از مدتی آرام میشود و همه چیز رو به راه میشود و شهرام و پرویز آشتی میکنند. ولی آقای قاضی الان سه سال است که این قهر ادامه پیدا کرده و من در این مدت اجازه نداشتم به خانه برادرم بروم یا با او ارتباطی داشته باشم. هرچه سعی میکنم که پرویز را آرام کنم و او را با برادرم آشتی بدهم، فایده ندارد. دیگر از این وضع خسته شدم. من فقط یک برادر دارم و سه سال است که او را ندیدهام. تصمیم خودم را گرفتهام و میخواهم کاری کنم تا پرویز به خودش بیاید و بفهمد که من هم در این زندگی سهمی دارم و نباید برای خودخواهیاش زندگی مرا هم نابود کند. برای همین به دادگاه آمدم و مهریه 900 سکهای خود را اجرا گذاشتم. شاید با این کار بتوانم پرویز را تنبیه کنم و او با برادرم آشتی کند. نمیدانم کارم درست است یا نه. تصور نمیکردم که شوهرم تا این حد کینهای و لجباز باشد. بارها حتی برادرم خودش را کوچک کرد و زنگ زد و من و پرویز را به خانهاش دعوت کرد. اما وقتی به پرویز گفتم، بشدت مخالفت کرد و گفت که حرف رفتن به خانه برادرت را نزن. همین کارهای او بود که باعث شد به دادگاه خانواده بیایم شاید بتوانم کمی پرویز را تنبیه کنم.
وقتی حرفهای این زن به پایان رسید، قاضی شوهر این زن را به دادگاه خانواده احضار کرد تا درخصوص پرداخت مهریه حکم را صادر کند.
نگاه کارشناس
مهریه اسلحه زن نیست
عموزادی/ قاضی دادگاه خانواده: همه میدانیم که مهریه حق مسلم زن است و زمانی که مهریه تعیین میشود در هر شرایطی اگر زن آن را طلب نماید باید از سوی مرد پرداخت شود. حالا در این میان زن میتواند از مهریه بهعنوان یک سلاح استفاده کند. او یا میتواند این مهریه را از شوهر خود طلب کند و یا میتواند از مهریهاش بهعنوان یک سلاح استفاده کرده و بهوسیله آن شوهر خود را متنبه کند. مهریه میتواند پشتوانهای باشد که زن بتواند در راهروهای دادگاههای ایران راحتتر به خواستهاش برسد. گاهی اوقات این خواسته منطقی است و چون زن سلاح دیگری ندارد و از طرفی نمیخواهد از شوهر خود جدا شود راهی دادگاه خانواده میشود تا شاید بتواند از این طریق به خواستههای خود برسد. در این پرونده نیز خواستهای که زن از شوهرش داشت به نظر منطقی و بسیار بااهمیت میرسید. این زن حق داشت که با برادر خودش ارتباط داشته باشد و او را ببیند اما به دلیل خودخواهی شوهرش از این کار محروم شده بود.
باید این راه هم در نظر گرفت که نباید زن از مهریهاش سوءاستفاده کند و هر اتفاقی که افتاد شوهر خود را تهدید کند که اگر چنین و چنان نشود، مهریهام را به اجرا میگذارم. آنها فقط در مواقع ضروری میتوانند حرفهای منطقی خود را از این طریق به شوهرانشان اعلام کنند. بنابراین باید زوجین این را در نظر بگیرند که از مهریه و پرداختن و نپرداختن آن به عنوان یک سلاح برای لج و لجبازی استفاده نکنند.
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
واقعا نمیفهمم خانمهایی كه دائم صحبت از برابری زن و مرد میكنند، چرا بین صحبتهاشون هیچ وقت از موضوع مهریه حرفی نمیزنند؟ یا اینكه مجبور باشن 2 سال از عمرشون رو اجباری برن سربازی؟ چرا اینها رو نمیگن ؟؟ فقط باید چیزای خوب دستچین بشه ؟ بقیه اش بشه چماق توی سر مرد ؟ وجدان هم خوب چیزیه.