هدف این قانون که بر اساس تصمیم سه قاضی مالزیایی به تصویب رسیده و مورد تائید دولت مالزی نیز قرار گرفته، محافظت از دین اسلام به عنوان دین اصلی این کشور عنوان شده و محمد آپاندی علی، رئیس گروه قانونگذاری مذکور در این باره گفته است که این احتمال وجود دارد که مواردی همچون استفاده غیرمسلمانان از واژه «الله» به اسلام آسیب وارد کند و با استفاده از آن دیگر مذاهب درصدد تبلیغ برای جذب مسلمانان برآیند. وی مدعی شده است که واژه «الله» به طور مشخص در دین مسیحیت جایی ندارد و استفاده از آن در کتابهای مسیحی میتواند موجب سردرگمی جامعه شود. دولت مالزی نیز در راستای تائید این قانون اعلام کرده است که «الله» معادل خدا در همه ادیان نیست و این واژه تنها در اسلام کاربرد دارد.
تصویب این قانون مخالفتهایی را هم به همراه داشته است. در حالی که برخی از این امر متعجبند که چگونه یک واژه میتواند ممنوع اعلام شود، ادعای برخی دیگر در مورد توجیهناپذیر بودن این قانون این است که واژه «الله» از جمله کلمات عربی راه یافته به زبان مالایی است که مردم مالزی جدای از دین خود آن را به معنی خدا به کار میبرند. منتقدان همچنین تصویب چنین قوانینی را موجب ایجاد فاصله بین جامعه مسیحیان و مسلمانان و تشدید تنشهای مذهبی میدانند.
گفتنی است عفو بینالملل نیز اقدام دولت مالزی را در ممنوعیت استفاده مسیحیان از واژه «الله» محکوم و آن را نقض آزادی بیان توصیف کرده است.
در همین رابطه گفتوگویی با قاسم کاکایی، استاد فلسفه و عرفان دانشگاه شیراز داشتیم و نقطهنظرات وی را درباره این حکم و مبانی و جوانب آن جویا شدیم.
قاسم کاکایی، چهرهای شناخته شده در حوزه عرفانپژوهی است که دارای تحصیلات حوزوی در حد اجتهاد و دکترای فلسفه و حکمت از دانشگاه تربیت مدرس است و علاوه بر تدریس موادی همچون فلسفه اسلامی، کلام اسلامی، منطق قدیم و جدید، فقه و اصول، آشنایی با ادیان بزرگ، عرفان اسلامی و تاریخ فلسفه اسلامی و فلسفه غربی، سابقه تدریس در دانشگاههای خارج از کشور از جمله دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا را نیز در کارنامه خود دارد. او در این مدت به تدریس موادی همچون مقدمهای بر اسلام، کلام اسلامی، تفسیر قرآن و مقایسه فلسفه و عرفان پرداخته است.
وی دارای کتابها و مقالات متعدد پژوهشی است که از جمله مهمترین آنها میتوان به خدامحوری (اکازیونالیزم)، وحدت وجود به روایت ابن عربی و مایستر اکهارت، فرهنگ اصطلاحات عرفان اسلامی و فلسفه عرفان اشاره کرد. در ادامه، گفتوگوی جامجم با کاکایی را میخوانید.
جناب استاد ارزیابی شما از قانون وضع شده در مالزی چیست؟ آیا این حکم مبنایی کلامی دارد و سابقهای میتوان برای آن سراغ گرفت؟
واژه «الله» واژهای است که با اسلام و قرآن مطرح شده است. البته بعضی میگویند که «الله» ال به اضافه «اله» است و برای اشاره به یک خدای مشخص و معین است که «اله» واقعی است و بعضی هم ال ابتدایی را جزو ذاتی خود کلمه میدانند و نه به عنوان ال تعریف. این مسالهای است که بین اهل لغت مطرح است. اما در هر صورت واژه «الله» واژهای است که در زبانهای مختلف به کار رفته و در زبانهای مختلف معادلهای متفاوتی برای آن مطرح شده است؛ مانند «خدا» که ما فارسیزبانان میگوییم.
به طور مثال ابن عربی هم که از عرفای بزرگ قرون میانی اسلام است، در کتاب فتوحات خود، «الله» را به عنوان اسم ذات خداوند مطرح میکند و معتقد است که این اسم صرف نظر از صفات به خداوند اطلاق میشود. حال آن چه که مطرح است این که در زبانهای مختلف به نحوهای متفاوت و با عناوین گوناگون به این ذات اشاره شده است و بنا به زبان خود، اسامی متفاوتی برای آن قائل شدهاند و آن را به کار بردهاند. حال اگر ما این اسامی مختلف را که همه اشاره به ذات دارند معادل هم بگیریم، برحسب مبنای اعتقادی کار عجیب و سنگینی نکردهایم.
جناب استاد تصویبکنندگان قانون ممنوعیت کاربرد واژه «الله» برای غیر مسلمانان هدف خود را از تصویب این قانون حفظ دین اسلام به عنوان دین اصلی کشور مالزی عنوان کردهاند و گویا در این امر از تبلیغات مسیحیت و جذب مسلمانان از این طریق به این دین هراس داشتهاند. ارزیابی شما از این جنبه این مساله چیست؟
بله، با توجه به این که مسیحیت یک دین تبلیغی است، اگر احیانا مسیحیانی که در مالزی بودهاند از این مساله قصد استفاده تبلیغی به نفع خودشان داشتهاند، میتواند نکته متفاوتی باشد. به هر حال واژه «الله» در فضای اسلامی یادآور یک سری مسائل قرآنی هم هست و افرادی نظیر ابن عربی و دیگران با توجه به قرآن و تعالیم اسلامی، نکاتی را در مورد آن مطرح کردهاند و به هر حال فرهنگ، اعتقاد و مبانیای در خود دارد. در عرفان نظری گفته میشود «الله» اسم ذاتی است که اسمای کثیر الهی از آن ناشی میشود و به اصطلاح اسم اعظم است و سایر اسامی به یک معنا اسماند و «الله» مسمای آن اسامی است یا به تعبیر دیگر «هو» مسمای آنهاست.
خب میبینید که بالاخره یک فرهنگ و اعتقادی پشت واژه الله در ذهن ما مسلمانان تداعی میشود و یک احترام و قداست خاصی در ذهن و ضمیر مسلمانان نسبت به واژه «الله» وجود دارد. با این حساب اگر احیانا مسیحیانی در تبلیغات خودشان میخواستهاند این تداعی معانی را به نفع بعضی از مفاهیم خاص خودشان مصادره کنند شاید آنجا جا داشته است که اعتراضی انجام شود؛ البته در آن محیط و در آن شرایط.
پس به نظر شما در نهایت در مورد این مساله چگونه حکمی باید داشت؟ شما هم از بلامانع بودن به کار بردن واژه «الله» و معادلها برای آن سخن گفتید و هم از نیاز به مراقبت از پشتوانه نظری و مبانی این واژه در فضای اسلامی.
در واقع به نظر نمیآید که بتوانیم حکمی کلی صادر کنیم که هیچ جا استفاده غیرمسلمان از واژه «الله» درست نیست. چنین حکمی باید کاملا موردی و مصداقی و موضوعی باشد.
آنچه میتواند به عنوان ناقض یک حکم کلی در رابطه با ممنوعیت به کار بردن واژه «الله» از سوی غیرمسلمانان در نظر گرفته شود اینکه آیا یک مسیحی عربزبان یا یک یهودی عربزبان میتواند برای اشاره به خدا از واژه «الله» استفاده کند یا نه و برای آنها هم سزاوار نیست. خب چنین فردی اگر کلمه «الله» را در عربی به عنوان اسم ذات به کار نبرد چه واژه دیگری ممکن است وجود داشته باشد که بتواند از آن واژه استفاده کند. لذا میخواهم بگویم که اگر حکم کلی بدهیم که هیچ غیرمسلمانی نمیتواند از واژه «الله» استفاده کند شامل غیر مسلمانان عربزبان هم میشود و حال آن که سالهاست اینها از واژه «الله» استفاده کردهاند و در کتابهای خود که به زبان عربی دارند آن را به کار بردهاند و مشکلی هم پیش نیامده است. من فکر میکنم حکمی که صادر شده است شاید مصداقی و موضوعی و منطقهای بوده است.
جناب استاد یک نکتهای که به نظر میرسد شاید اینجا جای طرح آن باشد این که در آیه 64 سوره آلعمران خطاب به اهل کتاب آمده است : «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ؛ ای اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که جز الله را نپرستیم. » در اینجا قرآن اهل کتاب را به وحدت در پرستش «الله» دعوت میکند. آیا این مطلب نمیتواند مجوزی برای استفاده از واژه «الله» از سوی همه متدینان باشد؟
بله این هم نکتهای است که میتوان بر اساس آن جواز استفاده از واژه «الله» برای غیرمسلمانان را صادر کرد. این مطلب گویای این است که اگر ما بخواهیم در زبان عربی بگوییم مسیحیان و یهودیان و مسلمانها روی یک واژه و روی یک موضوع متحدند و مشترکند آن خدای واحدی است که در زبان عربی و در زبان قرآن واژه «الله» برای آن به کار رفته است و ما هم در فارسی با کلمه «خدا» آن را بیان میکنیم. لذا من فکر نمیکنم اصرار بر این که واژه «الله» مختص مسلمانان است درست باشد و نباید آن چنان که «یهوه» خدای خاص دین یهود تلقی میشود، «الله» را هم خدای خاص مسلمانان دانست. «الله» خدایی است که همه انسانها به او تعلق دارند و اله و معبود همه انسانهاست؛ چه او را بشناسند و چه نشناسند.
عرض کردم که ابن عربی هم در فتوحات مکیه «الله» را معادل واژههای وضع شده برای خدا در زبانهای دیگر میگیرد؛ بنابراین مشکلی هم در این مساله نمیبینیم. بخصوص با این تحلیلی که عرض کردم که اگر در زبان عربی یک یهودی یا هر فرد غیرمتدین به اسلام بخواهد به خدا اشاره کند چه اشکالی دارد که از واژه «الله» استفاده کند؟
به هر حال خداگرایان یا کسانی که خدا را قبول ندارند در این اثبات یا نفی خود باید با واژهای به او اشاره کنند؛ حالا در زبان فلاسفه کلمه «واجب الوجود» به کار برده میشود و در زبان دین اسلام یا قرآن کلمه «الله». اما در هر صورت اگر ما بخواهیم در مباحث اعتقادی درباره خدا و صفات او و وجود او سخن بگوییم قطعا واژه «الله» را در زبان عربی به کار میبریم و این واژه البته میتواند به زبانهای دیگر هم ترجمه شود. بنابراین مانعی وجود ندارد که در مباحث عمومی برای اشاره به خدا و ذات خداوند، مسلمانان و غیرمسلمانان از واژه «الله» استفاده کنند.
سیدمهدی موسوی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد