پخش مجموعه پینوکیو حتی با پیروزی انقلاب هم از برنامه کودک و نوجوان ادامه یافت. زمانی هم که این نوبت پخش به پایان رسید، به سبب آنکه بسیاری از مردم قبل از انقلاب به دلایلی مثل اعتقادات مذهبی یا تحمیل بار مالی، تمایل یا توان داشتن دستگاه گیرنده تلویزیون در خانه را نداشتند و در واقع پس از انقلاب صاحب تلویزیون شده و تماشای «پینوکیو» را از نیمههایش شروع کرده بودند، بلافاصله پس از پایان قسمت آخر و درست از هفته بعد، متولیان تلویزیون پخش آن را دوباره از ابتدا آغاز کردند.
در سالهای بعدی نیز به رسم مألوف آن زمان که ریشه در کمبود برنامههای نمایشی، سرگرمکننده و ناهمخوان بودن بیشتر آثار خارجیِ در دسترس با ضوابط جدید داشت، پینوکیو همواره یکی از محبوبترینها برای تکرار پخش محسوب میشد. این مجموعه کارتونی همیشه در این تکرارها دیده میشد و نسلهای پیدرپی، آن را دوست داشتند و هنوز هم به آن علاقهمند هستند.
اگر یک عامل همیشگی در موفقیت فیلمها و سریالهای قدیمی در سینما و تلویزیون کشورمان را ـ به حق ـ حاصل ذوق، تلاش، زُبدگی و هنرمندیِ دوبلورهای ایرانی در دوران طلاییِ این «هنر ـ صنعت» در نظر بگیریم، نقش دوبلورهای سریال کارتونی پینوکیو حتی با در نظر داشتن چنین نکتهای هم در توفیق این مجموعه بسیار بیشتر از دیگر فیلمها و سریالها خواهد بود، زیرا آنها هنگام دوبلاژ پینوکیو وظیفهای فراتر از دیگر دوبلورها بهعهده داشتند.
به گفته مرتضی احمدی، آوازخوان و هنرمند پیشکسوت رادیو، تئاتر، تلویزیون و سینما که در دوبله سریال کارتونی «پینوکیو» ایفای صداپیشگیِ روباه مکار بر عهده او بود: «پینوکیو بر اساس برداشت خود ما از قصه سریال دوبله شد و مردم هم از آن بسیار استقبال کردند. ماجرا از این قرار بود که این مجموعه به مدت یک سال بدون هیچ متنی که شامل دیالوگهای آماده برای دوبله به زبان فارسی باشد در استودیو بلاتکلیف مانده بود، تا اینکه سرانجام آن زمان با آقای کنعان کیانی صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که باید خودمان آن را برای تلویزیون دوبله کنیم؛ بنابراین چهار نفری به اتفاق دوبلورها سریال را دیدیم و خط قصه دستمان آمد و شروع به کار کردیم. تمام قسمتهایی که شما از پینوکیو دیدید دربردارنده دیالوگهای خود ما بود... .»
اشاره احمدی به بداههگویی صداپیشگان این سریال است که عموم آنها صرفنظر از آنکه دوبلورهای توانایی بودند، بیشترشان مثل خود ایشان از هنرهای دیگری هم سررشته داشتند و همین، امکان مانور در بداههپردازی را در دوبله موفق این سریال به آنها میداد. بجز احمدی این صداپیشگان عبارت بودند از نادره سالارپور (گوینده نقش پینوکیو)، ناهید امیریان (جینا)، زندهیاد کنعان کیانی (گربه نره) و... .
مرتضی احمدی درباره استفادهاش از لهجه در پینوکیو گفته است: «من در همه کارتونها صدایم را تغییر میدادم. در دوبله کارتون «پینوکیو» به جای شخصیت روباه مکار که خوب از آب درآمده بود نیز نقشم را با کمی لهجه همراه کردم. البته فقط کمی از لهجه رشتی سود بردم؛ به سبب اینکه در آن زمان هم لهجهسازی در دوبله قدغن بود و جلوی این کار را میگرفتند. در کل با لهجهسازیهای زیاد در آن زمان هم مخالف بودند و میگفتند امکان دارد نسبت به قومیتها توهین تلقی شود... .»
مرتضی احمدی در مصاحبهای تلویزیونی ضمن برشمردن خاطراتش از دوبله «پینوکیو» گفت: «یکبار که برای حضور در یک مهمانی وارد منزل یک آشنا شدم، به محض ورودم شنیدم که فرزند خردسالشان گفت آماده باشید؛ روباه مکار وارد شد!»
احمدی فعالیتهای هنریاش را از زمان نوجوانی با پیشپردهخوانی در تئاتر فرهنگ و پارس تهران آغاز کرد. بعدها به دوبلوری روی آورد و در کنارش فیلمهایی مثل «ماجرای زندگی»، «شیرین و فرهاد»، «مطرب»، «بابا شمل»، «قلندر»، «کلاه قرمزی و پسرخاله» و «جعبه موسیقی» را در سینما بازی کرد. در تلویزیون نیز آثاری مثل «تک مضراب»، «هفت شهر عشق»، «سلطان صاحبقران»، «پنجرهها»، «چنگک»، «آرایشگاه زیبا»، «آیینه»، «خودرو تهران 11»، «زیر بازارچه» و «دردسر بزرگ» را از خود به یادگار گذاشت.
زندهیاد کنعان کیانی نیز که با بداههگوییهایش در نقش گربه نره، زوج بدجنس و بدخواه سریال را در کنار روباه شکل داده بود از بازیگران قدیمی تلویزیون و سینما بود. دوستداران تلویزیون و رادیو او را در نمایش تلویزیونی «زارع شیکاگو» در یکی از نقشهای اصلی به یاد میآوردند.
همچنین در نقش خاطرهانگیز و پرطرفدار «زرگنده» که دوست و همراه همیشگی «آقای ملون» در برنامه رادیویی صبح جمعه با شما به همراه زندهیاد منوچهر نوذری ایفا میکرد. پسر زایندهرود، داشآکل، فرمان، شیلات، جنجال بزرگ و ترن از فیلمهای سینمایی او هستند.
نادره سالارپور که آن سالها یکی از دوبلورهای معروف کودکان و نوجوانان بود حدود شانزده سالگی صداپیشگی نقش پینوکیو را برعهده گرفت. به گفته خودش از همان سن کم چون صدای باانعطاف و کودکانهای داشت، به جای بچهها و شخصیتهای کارتونی حرف میزد که در این میان با «پینوکیو» نامش بر سر زبانها افتاد. اما کسی که با وجود گفتن نقش دوم در این سریال مشهور امروز او را بسیار بیشتر از سالارپور میشناسیم، ناهید امیریان است، دوبلور پیشکسوتی که در کارتونهای سندباد (سندباد)، پسرشجاع (خرس مهربون)، هاچ زنبور عسل (هاچ)، نل (نل)، بچههای کوه آلپ (آنت)، مهاجران (لوسیمی)، سنجاب کوچولو (بنر)، الیور توئیست، بامزی و خانواده دکتر ارنست (فلن) صحبت کرده، در پینوکیو نیز جینا معرف صدای اوست و تا همین سالها هم با وجود داشتن فرزند و نوه، همچنان گویندگی نقش کودکان را در فیلمها، کارتونها و سریالهای تلویزیونی برعهده داشت.
***
سریال پینوکیو در اصل برگرفته از داستان مشهور «ماجراهای پینوکیو» به قلم کارلو لورنزینی و متعلق به قرن نوزدهم میلادی بود که سال ۱۸۸۱ در یک مجله ایتالیایی مخصوص کودکان انتشار یافت. او همان کارلو کولودی معروف است که داستان خود را با نام اخیر که برگرفته از روستای زادگاه مادرش بود به چاپ رساند. کارلو از کودکی عاشق الاغها بود و کاردستیها و نقاشیهایش را با موضوع این حیوان خلق میکرد. سرانجام نیز به نوشتن برای بچهها روی آورد. این داستان از سوی مسئولان آموزش و پرورش ایتالیا آنقدر مفید تشخیص داده شد که پس از درگذشت کولودی به کتابهای درسی بچههای این کشور راه یافت.
ماجراهای پینوکیو حکایتگر داستان پیرمردی نجار به نام پدر ژپتو است که روزی برای اینکه از تنهایی دربیاید با چوب عروسکی میسازد و نامش را پینوکیو میگذارد. در ادامه موجودی خیالی به نام «فرشته مهربون» که هرازگاهی او را در قالب زنی زیبا در کارتون میبینیم به این عروسک چوبی جان میدهد.
پینوکیو در همان قالب عروسکی خودش این توانایی را دارد که بازی کند، بدود و هر بار به سوی هدفی رهسپار شود؛ اما دقیقا در هر قسمت گربهنره و روباه مکار با بدجنسی کلاهی بر سر او میگذارند. البته «فرشته مهربون» هم پینوکیو را تنها نمیگذارد و مثل مادری دلسوز به کمکش میآید و او را از دامی که آن دو بدجنس بر سر راهش گذاشتهاند، نجات میدهد. در قسمتهای پایانی طی ماجراهای جالبی پینوکیو را در شهری که پر از وسایل بازی و شادی است میبینیم که در ادامه بر اثر افراط در خوشگذرانی به همراه روباه مکار و گربهنره به «الاغ» تبدیل میشود.
سپس همگی در شکم یک نهنگ گیر میافتند، اما سرانجام پینوکیو متنبه میشود، به یکباره ارتقای شخصیت و جایگاه پیدا میکند و به یک انسان بدل میشود. در قسمت پایانی سریال، بینندگان او را در قالب یک پسر مهربان و خوشرو میبینند. در واقع سیر آگاهیها و تجربههایی که در هر قسمت کسب میکند به او امکان بهرهمندی از مزایای انسان بودن را میدهد.
آن سالها کارتونهای زیادی با مضمون کلی سفر، جستجو یا به هر حال فرآیندهایی که طی آن قهرمان داستان به آگاهیهایی میرسید و سرانجام رستگار میشد پخش می شد. اگر اشتباه نکنم «ماجراهای سندباد» و «سفرهای گالیور» با برخی اختلافهای مضمونی در چنین کلیاتی مشترک بودند و هر سه هم با استقبال بینندگان روبهرو شدند.
پینوکیو البته با رخدادهای حاشیهای و فرامتنی زیادی همراه بود. مثلا او تا زمانی که عروسک بود و هنوز به آدم بدل نشده بود، هر بار که به دروغ گفتن متوسل میشد، دماغ چوبیاش دراز میشد و به این ترتیب آبرویش پیش دیگر شخصیتهای داستان میرفت. از همان سالها بود که نوعی ضربالمثل بین بینندگان این سریال رواج یافت که هرگاه کسی شروع به دروغ گفتن میکرد به جد و کنایه میگفتند: «مواظب حرف زدنت باش، دماغت دارد بزرگ میشود!» و منظورشان این بود که ما میدانیم که تو داری دروغ شاخداری میگویی.
این حرف کنایی بعدها که ما بزرگ و بزرگتر شدیم به گسترههای وسیعتری از جامعه راه یافت و حتی عالم سیاست را هم دربرگرفت. هنوز هم هر وقت کسی را میبینیم که دروغ میگوید یاد آن صحنههای کارتون محبوب کودکی و نوجوانیمان میافتیم که رهگذرانی پینوکیوی دروغگو را هو میکردند و به او میگفتند: «دماغگندهرو! دماغگندهرو...!» البته این فقط یکی از چند تاثیری بود که دیدن سریالهای آن دوران بر ما گذاشت، تاثیر دیگر و شاید مهمتر آگاهیهایی بود که در عالم پرتخیل کودکیهامان از آن کارتونها به دست میآوردیم. شخصیتهای لطیف و دوستداشتنی آن کارتونها بسیار باعاطفه و مهربان بودند و اختلافهای زیادی با مدلهای امروزیتر داشتند.
علی شیرازی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد