رسانه‌های غربی همزمان با اجرای توافق ژنو چگونه بر مذاکرات ایران و 1+5 اثر گذاشتند

کیش رسانه‌ها در‌شطرنج هسته‌ای

یک‌سال پس از امضای طرح اقدام مشترک ژنو، حالا بهتر می‌توان روش‌های مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 را تحلیل کرد. روش‌هایی که نشان می‌دهد طرف غربی حاضر در مذاکرات از ابزارهای رسانه‌ای خود چگونه برای پیشبرد این گفت‌وگوهای حساس، فشرده و طولانی‌مدت استفاده کرده است.
کد خبر: ۷۳۹۸۶۹
کیش رسانه‌ها در‌شطرنج هسته‌ای
تابستان سال گذشته وقتی خبرهای هسته‌ای نشان از جدی‌تر شدن گفت‌وگوهای ایران و 1+5 پس از دوره‌ای رکود داشت و دولت تازه‌نفس حسن روحانی از عزم خود برای پایان دادن به گفت‌وگوهای طولانی، اما بی‌فرجام هسته‌ای خبرمی‌داد، اندک‌اندک بازار گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای درباره این گفت‌وگوها داغ شد. گمانه‌زنی‌هایی که در جریان اولین سفر رئیس‌جمهور کشورمان و تیم مذاکره‌کننده به نیویورک شدت گرفت و به‌دنبال گفت‌وگوی تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما، حرف و حدیث‌هایی درباره چگونگی انجام گفت‌وگوهای هسته‌ای پدید آمد.

واکنش تهران به این گمانه‌زنی‌ها این بود که تیم مذاکره‌کننده ایرانی در رسانه‌ها با طرف مقابل مذاکره نمی‌کند و ترجیح می‌دهد محتوای گفت‌وگوها را محرمانه نگاه دارد. بیم دخالت لابی‌های تندرو در روند مذاکرات، دلیل اصلی این پنهانکاری دیپلماتیک بود.

با وجود این، طرف مقابل این مذاکرات چندان به اصل محرمانه ماندن پایبند نبود و نشت اطلاعات در برخی مواقع حساس گواه بر این بود که 1+5 به رسانه‌های فرامنطقه‌ای خود به‌عنوان یک بازیگر فعال در جریان مذاکرات می‌نگرد. بنابراین هرچه حجم رایزنی‌ها بیشتر می‌شد، گمانه‌زنی رسانه‌ای درباره فرجام این گفت‌وگوها در هر سطحی که دنبال می‌شد نیز افزایش می‌یافت تا به این ترتیب، هم مذاکرات تحت‌تاثیر خبرهای مخابره شده قرار گیرد و هم افکارعمومی تصویر دلخواه این رسانه‌ها از مذاکرات را به‌‌دست آورد.

گمانه‌زنی، تاکتیکی برای اثرگذاری بر افکارعمومی

هرچند واکنش تهران به این گمانه‌ها معمولا «تکذیب خبر» بود و مخاطبان نیز به مرور اعتماد خود را به این خبرپراکنی‌ها از دست دادند، چراکه متوجه کارکرد داخلی طرح برخی گمانه‌های این رسانه‌ها شده و غیرواقعی بودن بسیاری از خبرها و تحلیل‌ها را به نظاره نشستند، ولی نباید از یاد برد بخش قابل توجهی از رسانه‌های داخلی و در نتیجه افکارعمومی در ایران، اطلاعات و داده‌های مربوط به مذاکرات هسته‌ای را از لابه‌لای گمانه‌های رسانه‌های غربی و گاه عربی به‌دست آورده و ناخواسته بخشی از تحلیل‌های ارائه شده درباره این گفت‌وگوها متکی بر داده‌هایی بود که آن سوی مرزها تدارک دیده شده بود؛ واقعیتی که حاکی از برخورد منفعلانه با خبررسانی رسانه‌های غربی درباره گفت‌وگوهای ایران و 1+5 بود.

طی یک‌سال گذشته کم نبود گمانه‌هایی که در سطوح مختلف، اثرگذاری بر نتیجه گفت‌وگوهای هسته‌ای را نشانه رفته بود. مثلا یک روز العربیه نوشت «ایران مایل است زمان مذاکرات هسته‌ای تمدید شود» و روزی دیگر رویترز به نقل از منابع آگاه بی‌نام و نشان این‌گونه خبر داد که «حصول توافق هسته‌ای تا روز سوم آذر بعید است و طرفین احتمالا توافق موقت جدیدی مشابه توافق ژنو امضا می‌کنند.» یا خبرگزاری فرانسه این‌طور گمانه‌زنی‌ کرد که «ایرانی‌ها نمی‌خواهند به وضعیت قبل از توافق ژنو و دور جدید تحریم‌ها برگردند». این دست گمانه‌زنی‌ها گاهی مانند خبر المانیتور درباره حضور علی‌اکبر ولایتی، مشاور رهبر انقلاب در امور بین‌الملل به مسقط برای دیدار با هیأت آمریکایی، گاه آنقدر زود تکذیب می‌شد که دیگر رسانه‌ها فرصت موج‌سواری بر اساس آن را نمی‌یافتند، اما برخی دیگر از گمانه‌زنی‌ها بسرعت مبنایی برای تحلیل‌ها و گزارش‌های سایر رسانه‌ها می‌شد و این روند فضای حاکم بر گفت‌وگوها را تغییر می‌داد.

وقتی رسانه‌ها دیپلمات می‌شوند!

البته برخی مواقع صحت گمانه‌های مطرح شده تائید می‌شد. مانند خبری که نشریه فرانسوی لوموند در تیر امسال و در آستانه پایان اولین ضرب‌الاجل توافق ژنو منتشر کرد: «بسیاری از منابع نزدیک به مذاکرات این هفته اعلام کرده‌اند مذاکرات از یک‌سو بر سر سطح غنی‌سازی اورانیوم مجاز برای ایران پس از توافق و از سوی دیگر بر سر جدول زمانی لغو تحریم‌ها با مشکل مواجه شده است...»، اما بعضی دیگر به‌وضوح تکرار مواضع دیپلمات‌های غربی پشت میز مذاکره بود که در رسانه‌های آنها تکرار می‌شد، مانند آنچه خبرگزاری آلمانی دویچه‌وله نوشت: «حتی پس از توافق هسته‌ای هم لغو سریع تمام تحریم‌ها غیرممکن است» یا بی‌بی‌سی مطرح کرد: «در حال حاضر ایران در حدود ده هزار سانتریفیوژ در حال کار و همین تعداد سانتریفیوژ نصب شده، اما غیرفعال در اختیار دارد. متخصصان نزدیک به تیم‌های مذاکره‌کننده اظهار می‌کنند نظر آمریکا محدود کردن تعداد سانتریفیوژهای فعال در سطح ١٣٠٠ تا ١۵٠٠ دستگاه است؛ هر چند منابع ایرانی بتازگی خبر داده‌اند آمریکایی‌ها با کارکرد ۴٠٠٠ دستگاه موافقت کرده‌اند.»

صید ماهی رسانه‌های عربی از آب گل‌آلود مذاکرات

اما فقط رسانه‌های غربی نبودند که درباره مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 گمانه‌هایی هدفمند را مطرح کردند. در سطح منطقه‌ای نیز برخی رسانه‌های عربی و نیز رسانه‌های صهیونیستی به‌طور ویژه به موضوع گفت‌وگوهای هسته‌ای پرداختند و مثلا یک روز روزنامه الحیات نوشت «مهلت مذاکرات هسته‌ای با ایران به احتمال زیاد تمدید می‌شود» و روز دیگر النهار حل و فصل برخی تحولات منطقه را در گرو مذاکرات هسته‌ای ارزیابی کرد. در بحبوحه مذاکرات مسقط هم المیادین نوشت: «برخی طرف‌ها در مذاکرات هسته‌ای برای رفع اختلافات آماده باقی ماندن در مسقط هستند» یا خبرگزاری روسی ریانووستی با نگاهی خوشبینانه به آخرین دور از گفت‌وگوها گزارش داد: «انتظار رفع اختلافات در مذاکرات هسته‌ای هفته جاری وجود دارد». در نقطه مقابل این رسانه روسی، الشرق‌الاوسط براساس مدل فکری سیاستمداران در ریاض با بدبینی به فرجام گفت‌وگوها و تاثیرات منطقه‌ای آن نوشت: «اکنون اوباما در آستانه ورود به آخرین فصل از آخرین دوره ریاست جمهوری خود است و محبوبیتش در پایین‌ترین سطح قرار دارد، زیرا هیچ دستاورد سیاسی واقعی نداشته است. از این رو آمریکا و غرب با این پرسش مواجهند که بعد از بیست و چهارم نوامبر چه خواهد شد؟ و کشورهای منطقه با این پرسش مواجه هستند که آیا برای شرایط بدتر آماده هستید؟ هر چه روی دهد، آینده بدون شک بدتر خواهد بود.»

رسانه‌های صهیونیستی هم به‌طور مداوم تلاش می‌کردند از آنچه «احتمال توافق بد میان ایران و 1+5» می‌خواندند، انتقاد کنند و هرگونه نرمش غرب در برابر این را مورد هجمه تبلیغاتی قرار دهند. بنابراین شاید تیترهایی چون آنچه پنجم تیر امسال هاآرتص از مذاکرات نوشت، در چارچوب همین مدل تحلیلی ارزیابی شود: «موضع جدید 1+5 موافقت با ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سانتریفیوژ ایرانی است.»

امتیازخواهی غیرهسته‌ای در مذاکرات هسته‌ای

با وجود این‌که در یک‌سال اخیر تهران بارها تاکید کرد مذاکرات هسته‌ای تنها درباره پرونده هسته‌ای کشورمان بوده و ارتباطی با دیگر مسائل منطقه‌ای و اقتصادی و نظامی ندارد، ولی رسانه‌های غربی در این مدت تلاش کردند سرنوشت مذاکرات هسته‌ای را به بسیاری دیگر از موضوعات محل اختلاف ایران و غرب پیوند بزنند.

به‌عنوان مثال، وال‌استریت ژورنال با انتشار خبر نامه اوباما به رهبر انقلاب تلاش کرد همکاری ایران در مبارزه با داعش را به مذاکرات در حال انجام هسته‌ای مرتبط سازد و در همین راستا الجزیره هم در گزارشی از «سایه داعش بر مذاکرات» نوشت. از دیگر سو، خبرگزاری ریانووستی هم به نقل از یک دیپلمات آمریکایی، برنامه نظامی ایران را هدف قرارداد و نوشت: «برنامه موشک‌های بالستیک ایران جزو مذاکرات ایران و گروه 1+5 نیست، اما می‌تواند در حاشیه این مذاکرات مورد بررسی قرار‌گیرد.»

اردیبهشت امسال بود که روزنامه گاردین نیز از زاویه‌ای دیگر با اشاره به بحران اوکراین چنین تحلیل کرد که «روحانی با کارت روسیه در مذاکرات هسته‌ای بازی می‌کند». این رویکرد تحلیلی گاهی با مناسبات سیاسی داخلی کشورهایی چون ایالات متحده گره می‌خورد و برای همین مثلا آنچه نیویورک‌تایمز درباره احتمال دور زدن کنگره از سوی اوباما برای توافق با تهران نوشت، با واکنش‌های شدید تندروهای واشنگتن همراه شد. واکنش‌هایی که بالاجبار با نقد سایر رسانه‌های آمریکایی روبه‌رو شد و به‌عنوان مثال پایگاه اطلاع‌رسانی شبکه خبری سی‌ان‌ان در گزارشی نوشت: «شکست مذاکرات هسته‌ای ایران به معنای از دست دادن فرصت است، نکته‌ای که تندروهای آمریکایی با اصرار بر مواضع خود از آن غافل شده‌اند.» با این حال واشنگتن‌پست کمی بعد در گزارشی تحلیلی تصریح کرد: «آیا رویکرد اوباما در قمار روی پرونده ایران برای ایالات متحده و متحدان سنتی آن در خاورمیانه عاقلانه است یا نه. قطعا نه دولت نتانیاهو و نه اکثر رهبران کشورهای خلیج فارس این گونه فکر نمی‌کنند.»

بسترسازی رسانه‌ای برای زیاده‌خواهی مذاکراتی

به‌نظر می‌رسد دیپلمات‌های غربی برخی مطالبات خود از طرف ایرانی را ابتدا در رسانه‌ها به بحث گذاشته و در صورت بازتاب مناسب، آن را به‌عنوان مطالبه‌ای عمومی به اتاق مذاکره می‌بردند.‌ این تاکتیک رسانه‌ای ـ دیپلماتیک در حوزه برنامه موشکی ایران مصادیق بسیاری داشت. افزون بر آن، درباره جزئیات مفاد توافق هسته‌ای مثلا ابتدا اکونومیست در گزارشی ‌نوشت: «غرب خواهان اعمال محدودیت 20 ساله بر برنامه‌های هسته‌ای ایران است و در این میان تحریم‌ها مرحله به مرحله از میان خواهد رفت... غرب خواهان عقبگرد طولانی‌مدت ایران در مسیر هسته‌ای است...» و بعد همین موضع از سوی دیپلمات‌های غربی در مذاکرات تکرار می‌شد.

گاهی حتی این رسانه‌ها معادلات سیاسی در داخل ایران را هدف قرار می‌دادند. به‌عنوان مثال کریستین ساینس مانیتور با انتشار یادداشتی مدعی شد: «به عنوان یک بازیگر سیاسی اگر روحانی می‌خواهد، قدرت بیشتری برای اقداماتش داشته باشد، باید توافقی را امضا کند که در داخل ایران قابل دفاع باشد یا این که در مقابل، به خاطر خیانت توسط تندروها مورد انتقاد قرار خواهد گرفت.»

بازی با کارت رقیب همزمان با گفت‌وگوها

هرچند در این مدت گاهی مقامات و دیپلمات‌های کشورمان نیز از فضای رسانه‌ای غرب برای بیان دیدگاه‌های خود استفاده کرده و مثلا حسن روحانی در نیویورک با شبکه‌های مختلف آمریکایی به گفت‌وگو نشست یا محمدجواد ظریف برای برخی رسانه‌ها ازجمله فارین افرز مقاله نوشت و برخی دیگر از کارشناسان هسته‌ای کشورمان در رسانه‌های مختلف غربی از مواضع تهران دفاع کردند، اما روشن است حجم خبرهایی از این دست به نسبت سایر خبرها چندان قابل توجه نبوده است.

دسته دیگر از تحلیل‌های رسانه‌های غربی در این مدت، نگاهی انتقادی به سیاست‌های واشنگتن و متحدانش در قبال ایران داشته و مثلا هفته‌نامه آمریکایی تایم به دولتمردان این کشور یادآوری کرد: «استفاده از گزینه تحریم تنها زمانی می‌تواند کارگر واقع شده و برگ‌برنده آمریکا در زورآزمایی با ایران تلقی شود که آمریکا همان‌طور که این تحریم‌ها را وضع می‌کند توان برداشتن آنها را نیز داشته باشد» یا فارین پالیسی نوشت: «شرکت‌های آمریکایی خواهان معامله با ایران هستند... کنگره باید تمایل خود را مبنی بر این‌که خواهان لطمه زدن به توافق با ایران نیست، نشان دهد». با این حال حتی این تحلیل‌ها نیز در محتوای کلی، تامین منافع ملی ایالات متحده در مذاکرات را هدف قرار داده بود.

راه‌های پیروزی در جدال رسانه‌ای

نگاهی به حجم بالای خبرهای معطوف به مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 در یک‌سال اخیر در رسانه‌های غربی و عربی و صهیونیستی نشان می‌دهد همزمان با گفت‌وگوهای دیپلماتیک، جنگی رسانه‌ای علیه منافع کشورمان در این مذاکرات به راه افتاده و برخی خبرهای رسانه‌های آمریکایی، به‌وضوح با هدف تحریک منتقدان دولت روحانی در داخل کشورمان نشر پیدا می‌کند.

نکته‌ای که درک و مراقبت از پیامدهای احتمالی آن نیازمند هوشیاری رسانه‌های داخلی و مدیریت بازنشر خبرهای رسانه‌های غربی در این رابطه است. با وجود این‌که طی این مدت شبکه‌های برون‌مرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی و‌ برخی رسانه‌های فرامنطقه‌ای کشورمان نیز تلاش‌های موثری را برای اثرگذاری بر افکارعمومی غرب انجام دادند، ولی به‌روشنی می‌توان متوجه ضعف‌های رسانه‌ای کشورمان در اثرگذاری بر مذاکرات به نسبت ابزارهایی که 1+5 در اختیار داشتند، بود؛ نقطه ضعفی که شاید در گفت‌وگوهای دیپلماتیک آتی در حوزه‌های مختلف باید برای رفع آن برنامه‌ریزی بیشتری کرد.

با این همه درک این نکته که اهداف واقعی رسانه‌های غربی از گمانه‌زنی درباره مذاکرات هسته‌ای چیست و خبرهای آنها چگونه می‌تواند با بازنشر داخلی منافع ملی ما را تهدید کند، خواهد توانست بخشی از اهداف جبهه رسانه‌ای غرب برای مدیریت افکارعمومی داخلی ایران را خنثی کرده و سطح اثرگذاری این رسانه‌ها را به مخاطبان غربی محدود کند. بنابراین نتیجه آسیب‌شناسی جدال رسانه‌ای ایران و 1+5 همزمان با مذاکرات هسته‌ای این است که در مرحله اول، ایران نیازمند سرمایه‌گذاری بیشتر بر توسعه رسانه‌هایی با سطح اثرگذاری منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است و ثانیا ترجمه و بازنشر خبرهای رسانه‌های غربی مدیریتی در چارچوب تاکتیک‌های سیاسی تیم مذاکره‌کننده کشورمان را می‌طلبد که دستیابی به این هدف نیازمند همگرایی بیشتر دیپلمات‌ها و روزنامه‌نگاران فعال در حوزه سیاست خارجی است.

مصطفی انتظاری هروی ‌/‌ گروه سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها