نگاهی به فیلم تلویزیونی «یک نفر تا مرگ»

رودررو با مجرمان نخبه

واقعیت این است که در بین قصه‌های جنایی ـ معمایی باید حساب داستان‌های امنیتی ـ اطلاعاتی را جدا کرد، گرچه در بسیاری از موارد ساختار آنها با هم همپوشانی دارد و مولفه‌ها و عناصر مشترکی در بستر درام آنها قابل ردیابی است، اما تفاوت ظریف و عمیقی بین آنها وجود دارد که هم از حیث فرم و هم از لحاظ روان‌شناسی مخاطب با یک اثر اکشن و معمایی متعارف متفاوت است.
کد خبر: ۷۳۸۵۹۲
رودررو با مجرمان نخبه

مثلا در فیلم «یک نفر تا مرگ» که از شبکه یک پخش شد، پنج نفر از اعضای یک تیم اطلاعاتی برای جلوگیری از ترور دانشمند هسته‌ای یک گروهک را زیر نظر دارند. قصه گرچه تعقیب و گریز و شور و هیجان و فراز و نشیب‌های یک فیلم متعارف پلیسی را دارد و به اصطلاح پر از تعلیق است، اما از یک التهاب و دلهره درونی هم برخوردار است که در ذات مسائل امنیتی وجود دارد. در اینجا فقط جان یک انسان در خطر نیست یا یک موقعیت فردی مورد تهدید قرار نمی‌گیرد، بلکه یک موقعیت ملی مورد تهدید واقع شده و گویی تاریخ و اعتبار و حیثیت یک ملت در معرض تهدید و فشار است و همین احساس همذات‌پنداری عمومی و ملی موجب می‌شود مخاطب همسویی بیشتری با قصه و قهرمان‌های آن داشته و آن را فراتر از یک قصه سرگرم‌کننده دنبال ‌کند.

انگار با یک مستند اجتماعی ـ سیاسی روبه‌روست که صرفا از تخیل نویسنده بیرون نیامده است؛ بویژه این‌که در سال‌های اخیر ما شاهد حوادث و فجایع تلخی در ارتباط با دانشمندان هسته‌ای کشور بوده‌ایم.

آنچه این حساسیت را بیشتر می‌کند متن ابتدایی فیلم است که یادآوری می‌کند فیلم براساس یک پرونده واقعی ساخته شده است. به عبارت دیگر مخاطب همان ابتدا با آگاهی از واقعی بودن داستان به تماشای آن می‌نشیند و می‌داند همه اتفاقاتی که در فیلم می‌بیند ریشه در واقعیت دارد.

نشانه‌های این واقعی بودن داستان در فیلم وجود دارد. مثلا نام بردن از دکتر شهریاری که اینک دانشمند هسته‌ای مورد نظر فیلم نیز از دوستان و همکاران اوست، یا مثلا نشان دادن دکتر صالحی در کنفرانس فناوری هسته‌ای، لحن واقعگرایانه اثر را افزایش داده و بیشتر نظر مخاطب را به خود جلب می‌کند.

واقعیت‌های اجتماعی که در فیلم دیده می‌شود ضمن این‌که وجوه معمایی ـ پلیسی آن را واجد ظرفیت‌های نمایشی کرده است، کشمکش خوبی را در آن رقم زده است. از این حیث هم اگر به ماجرا نگاه کنیم با یک موقعیت متفاوت مواجه می‌شویم به این معنا که در اینجا ماموران امنیتی با طعمه قرار دادن یک دانشمند هسته‌ای قصد دارند گروه تروریستی را ردیابی کنند. در واقع ماموران امنیتی سرنخ ماجرا را در دست می‌گیرند تا تروریست‌ها را پیدا کنند.

ساختار درام مانند ماهیگیری است، به این معنی که صیاد، شکار را به‌عنوان طعمه قلاب نقشه‌های خود می‌کند تا به کشف و دستگیری این باند مخوف برسد. بدیهی است خود این رویکرد هیجان مضاعفی به قصه و بالطبع مخاطب می‌بخشد تا همچون یک ماهیگیر به انتظار به قلاب افتادن شکار بنشیند. اگر یک مامور امنیتی ـ اطلاعاتی به‌عنوان یک کاراکتر از پیچیدگی بیشتری نسبت به یک پلیس مخفی برخوردار است دشمنان و مجرمان مقابل او نیز ساده نبوده و از همین پیچیدگی برخوردارند، بنابراین در اینجا شاهد جدال نخبه و خلافکار یا نخبه و مجرم هستیم که موقعیت‌سازی، شخصیت‌پردازی و ساختار روایی اثر را تحت تاثیر خود قرار داده و عمق می‌بخشد.

بالطبع یک مامور امنیتی مسئول پرونده هسته‌ای از یک پلیس انتظامی در یک فیلم پلیسی معمولی باهوش‌تر بوده و انگار این جدال را به یک دوئل بدل می‌کند؛ به‌گونه‌ای‌ که سردسته این گروه تروریستی آن‌قدر باهوش است که هدف ماموریت را تا درون خود کنفرانس پیش می‌برد و وقتی شناسایی و دستگیر می‌شود، از این‌که چطور در دام قانون افتاده تعجب می‌کند. بازی خوب علیرضا جلالی‌تبار در ایفای نقش مامور اطلاعاتی به جذابیت کار کمک کرده است. خونسردی و آرامش در عین باهوشی، تصویر مرموزی از او ترسیم می‌کند که لازمه باورپذیری یک مامور امنیتی ـ اطلاعاتی است.

فیلم یک نفر تا مرگ فارغ از این‌که یک فیلم است، دو کارکرد دیگر هم دارد؛ یکی این‌که آگاهی و اطلاعات مردم را درباره دستاورد‌های فناوری هسته‌ای در کشور و ضرورت و اهمیت آن گوشزد می‌کند و دوم این‌که اهمیت و نقش مهم ماموران اطلاعاتی در تامین امنیت اجتماعی مردم را نشان می‌دهد؛ این‌که ما نگاه صلح‌آمیز به انرژی هسته‌ای داشته، اما برای دفاع و صیانت از همین فناوری صلح‌آمیز باید به روش‌های مختلف مبارزه کنیم. به همین دلیل این فیلم را می‌توان ادای دینی به شهدای هسته‌ای کشور دانست.

سیدرضا صائمی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها