احتمالا با این قبیل پرسشها و اظهارنظرهای پسینیاش که موجودیت روزنامهنگاری حرفهای را از اساس زیر سوال میبرد یا آن را در معرض انهدام قریبالوقوع میپندارد، زیاد مواجه شدهاید. مراد از روزنامهنگاری هم اینجا معنای اعم آن است که معادل «ژورنالیسم» و شامل روزنامهنگاری مکتوب، سایبری و رادیویی و تلویزیونی است. سوی مقابل این حکمانقضا صادرکردنها هم البته وجود دارد و از قضا مشهود هم هست؛ رسانهها و روزنامهنگارانی که اقتضائات دوره جدید را نمیپذیرند و اصرار دارند همچنان مثل 20 سال پیش به فعالیت خود ادامه دهند. کمی به ذهنتان فشار بیاورید، نمونههایش را پیدا میکنید، تعدادشان کم نیست. اما ماجرا چیست؟
واقعیتش این است که ما با دو نوع رویکرد اغراقآمیز درباره تاثیرات شبکههای اجتماعی مجازی بر چرخه تولید و انتشار خبر مواجهایم؛ رویکرد اول تاثیر آن را فراتر از حد واقعی خود جلوه میدهد و رویکرد دوم آن را دست کم میگیرد. از دومی شروع کنیم؛ تاثیر شبکههای مجازی در دنیای رسانه و ژورنالیسم اینقدر واضح و فراگیر هست که انکارش از عهده هر کسی برنمیآید. در این باره کتابها، مقالههای آکادمیک و گزارشهای مطبوعاتی بیشماری تالیف شده که یک جستجوی ساده در گوگل خیلیهاشان را در دسترستان قرار میدهد.
مثلا طبق نظرسنجی موسسه معتبر «پیو»، بیش از نیمی از کاربران اینترنت، اخبارشان را از طریق ایمیل و پستهای شبکههای اجتماعی مختلف از قبیل توییتر و فیسبوک دریافت میکنند. معنایش این است که تکثر غیرقابل انکاری در کانالهای دریافت خبر بهوجود آمده و مصرفکنندههای خبر لزوما مقید به انتخاب اخبار تولید شده در چرخه روزنامهنگاری حرفهای نیستند. معنای بعدی این آمار به مساله «اعتبار» در روزنامهنگاری برمیگردد. اگر زمانی آتوریته، اعتبار و اعتماد مخاطبان فقط میان رسانههای بزرگ تقسیم میشد و مبنای معتبر بودن خبر انتشار یا عدم انتشارشان در این رسانهها بود، حالا به گمان خیلیها، پست توییتری یا فیسبوکی یک دوست آنلاین هم میتواند یک منبع معتبر و قابل اعتنا برای اخبار باشد.
ماجرای مشارکتی شدن چرخه تولید و انتشار اخبار و روزنامهنگاری شهروندی و مسائل مربوط به آن هم که امروزه از تاثیرات تثبیت شده شبکههای اجتماعی برشمرده میشود. شبکههای اجتماعی، امکان ارتباط مستقیم منابع اخبار یا شاهدان عینی را با مصرفکنندگان فراهم کردهاند و گزارشگران حرفهای لزوما دیگر منابع دست اول اخبار رویدادها نیستند، هرچند که ممکن است همچنان قابل اعتمادترین باشند. ماجرای تولیدکننده شدن مخاطبان رسانهها هم تاثیرات مهمی در سازوکار عملکرد رسانههای بزرگ پدید آورده که نمیتوان به این راحتیها از کنارشان گذشت. سیاهه تحولات رسانهای منتج از پیدایش شبکههای اجتماعی، بیش از اینها هم ادامهدادنی است، اینقدر زیاد که نه در حوصله شما میگنجد و نه در قاموس این مختصر.
با تمام این اوصاف، اما آیا روند تحولات طوری هست که فاتحه روزنامهنگاری حرفهای خوانده شود؟ این یکی هم دیگر از آن طرف بام افتادن است. بزرگنمایی تاثیرگذاری شبکههای اجتماعی، قدمتی به اندازه عمر همین شبکهها دارد، اما از زمان وقوع انقلابهای عربی وارد مرحله تازهای شده است. از آن روزها به بعد، هم میزان اغراقها و هم تعداد اظهارنظرهای اغراقآمیز در ادامه حیات رسانههای حرفهای به حد قابلتوجهی زیاد شده است. در حالی که هنوز شواهد متقنی برای ادامه حضور ژورنالیسم حرفهای وجود دارد و میتوان همینجا به بعضیهاشان اشاره کرد؛ اول اینکه به قول ریچارد سامبروک ـ استاد روزنامهنگاری و سردبیر پیشین اخبار جهانی بی.بی.سی ـ رویدادها در دنیای واقعی به وقوع میپیوندند، نه اینترنت. این یعنی اینکه همچنان آدمها بهطور اعم و گزارشگران حرفهای بهطور اخص منابع دست اول اخبارند و نقششان در فرآیند تولید و انتشار خبر، انکارناشدنی است.
دوم اینکه شما یا هر کاربر دیگر شبکههای اجتماعی مجازی، گرچه ممکن است هر روز در توییتر، فیسبوک و مانند آنها، با انبوهی از اطلاعات مواجه شوید، اما حواستان باشد که روزنامهنگاری مترادف انتشار اطلاعات خام نیست. روزنامهنگار ارزشهای افزودهای همچون تحلیل، تفسیر و زمینهسنجی را به اطلاعات خام اضافه میکند و به این واسطه برای مخاطب امکان قضاوت و تصمیمگیری پدید میآورد. واضح است که چنین کاری از عهده شبکههای اجتماعی برنمیآید.
مساله سوم، خلاصه کردن موجودیت شبکههای اجتماعی در عملکرد شهروند خبرنگارهاست. شبکههای اجتماعی، فقط روزنامهنگاری شهروندی نیست، انبوهی از قابلیتها برای رسانههای حرفهای نیز در بستر این شبکهها فراهم میشود. اپلیکیشن فیسبوک «واشنگتنپست» و «گاردین» طبق آماری که یکی دو سال پیش اعلام شده، هر کدامشان حدود پنج میلیون مخاطب در سراسر جهان دارد. این یعنی اینکه بستر شبکههای اجتماعی میتواند کانال جدیدی برای انتشار اخبار رسانههای حرفهای باشد. چنانکه طبق همان نظرسنجی «پیو» که بالاتر اشارهای به آن شد، حدود نیمی از آدمهایی که اخبارشان را از اینترنت و شبکههای اجتماعی میگیرند، منبع اصلیشان اکانتهای رسانهها و روزنامهنگاران حرفهای در این شبکههاست. باز طبق همان نظرسنجی، رقم قابل توجهی از همین کاربران، برای سنجش صحت اخباری که از شبکههای اجتماعی گرفتهاند، به رسانهها و روزنامهنگاران حرفهای متوسل میشوند. حتی نمونههایی از رسانههای کاغذی نیز هست که با استفاده از امکانات شبکهسازی و بازاریابی شبکههای اجتماعی مجازی، توانستهاند تیراژشان را افزایش دهند.
گرچه سیاهه این دلایل نیز میتواند بلندتر از این باشد، اما فکر میکنم همین هم کفایت کند برای گرفتن این نتیجه که عصر روزنامهنگاری حرفهای آنطور که بعضیها ادعا میکنند، با شیوع شبکههای اجتماعی مجازی به پایان نرسیده است. با این حال ولی درک مختصات فضای جدید، شرط اصلی ادامه حیات و تاثیرگذاری رسانههای حرفهای و روزنامهنگاران است. هم روزنامهها و هم روزنامهنگاران باید بدانند که چرخه تولید و توزیع خبر با فراگیری اینترنت و شبکههای مجازی دستخوش تغییرات مهمی شده است. «تعامل» و «شفافیت» قوانین فضای جدید است و به رسمیت نشناختنشان، طبیعی است که به تحدید حیات رسانه بینجامد. هم رسانهها و هم روزنامهنگاران، علاوه بر پذیرفتن فضای جدید و نقشآفرینی شبکههای اجتماعی، باید تلاش کنند خودشان هم بخشی از این فضا باشند؛ اخبارشان را به اشتراک بگذارند، در بحثها و مکالمات شرکت کنند و مشارکت مخاطب را به رسمیت بشناسند. فضای جدید گرچه قطعا موجب پایان عصر روزنامهنگاری حرفهای نخواهد شد، اما هیچ بعید نیست به پایان عمر بعضی رسانهها بینجامد.
عباس رضاییثمرین/ روزنامهنگار
ویژه نامه جام جم / بیستمین نمایشگاه مطبوعات
پینوشت: در نگارش این یادداشت از متن میزگرد دانشگاه آکسفورد با موضوع بررسی تاثیرات شبکههای اجتماعی بر ژورنالیسم و چند مقاله سایت تخصصی روزنامهنگاری journalism.com استفاده شده است
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سعیده لعلی، مدیر کتابخانه مرکزی سازمان صداوسیما از ویژگیهای منحصر بهفرد این مکان فرهنگی برای ما گفته است
سفیر ایران در لبنان در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه «جامجم» از پیامهای مراسم با شکوه بیروت میگوید
به بهانه نمایشگاه «مشق دل» در گالری صداوسیما
در گفتوگوی «جامجم» با یک مشاور خانواده مطرح شد