ماجرا از این قرار است، با وجود اینکه محیطبانان زمان کافی و دارت بیهوشی در اختیار داشتند، اما نتوانستند بموقع خرس را بیهوش و از تله خارج کنند، به همین دلیل خرس پس از چندین ساعت تقلا خود را رها کرده و چند نفر را زخمی میکند،در این شرایط محیطبانان بهناچار تصمیم میگیرند با شلیک مستقیم گلوله به زندگی خرس پایان دهند.
باید یادآور شد این بار اولی نیست که کمبود تجهیزات و ضعفهای آموزشی بلای جان حیاتوحش کشور میشود؛ چون حوادث مشابه زیادی در کشور اتفاق افتاده، حوادثی مانند مرگ پلنگ شاهرودی در سال 91 که به دلیل اصابت دارت بیهوشی به طحالش و شلیک گلوله سلاح از سوی محیطبان تلف شد یا مدتی قبل نیز دو خرس قهوهای در دانشگاه تبریز و سراب کشته شدند، چون دارت بیهوشی در دسترس نبود.
این درحالی است که عوامل دیگری نیز زمینه را برای مرگ خرسها فراهم کرده؛ نکاتی که به ضعف برنامههای فرهنگی و آموزشی کشور بر میگردد، خرافات یکی از این عوامل است، برای نمونه شخصی که مدتی قبل توله خرسهای سمیرم را سلاخی کرد، تصور میکرد هرچه بیشتر خرسها زجر کشیده و فریاد بزنند قدرت او بیشتر خواهد شد یا کم نیستند افرادی که به این تصور که زبان خرس برای درمان بواسیر مناسب است، این گونه را شکار میکنند؛ البته هستند اشخاص ناآگاه دیگری که فکر میکنند با استفاده از زهره خرس میتوان سرطان را درمان کرد یا گوشت این حیوان برای درمان سرد مزاجی و ناتوانی جنسی مفید است.
نکته اینجاست که این نا آگاهیها در کنار کمبود اعتبار، تجهیزات و نیرویی که سازمان حفاظت محیط زیست با آن روبهروست؛ سبب شده خرسهای سیاه در کشور در معرض انقراض قرار بگیرند و جمعیت خرسهای قهوهای نیز حدود 600 قلاده برآورد شود.
این درحالی است که باید تاکید کرد، تاکنون سرشماری دقیق و علمی از این گونهها انجام نشده بنابراین نمیتوان با اطمینان درباره جمعیت آنها نوشت، اما با توجه به شرایط براحتی میتوان پیشبینی کرد، اگر مسئولان برای حمایت ازاین گونهها اقدام عملی نکنند، خیلی طول نمیکشد که خرسها نیز مانند ببر و شیر ایرانی منقرض شوند.
مهدی آیینی - گروه جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد