یک لوکیشن تلویزیونی یا سینمایی به محلی گفته میشود که بخشهایی (یا کل) یک مجموعه تلویزیونی یا سینمایی در آنجا تهیه و فیلمبرداری میشود. برخی اوقات اهالی سینما در سطح بینالمللی برای این منظور از واژه Set هم استفاده میکنند. در حقیقت، لوکیشن (در هر دو زمینه تلویزیون و سینما) مکانی است که پذیرای عوامل تولید یک فیلم یا مجموعه میشود و سازندگان آن با حضور در این محل، صحنههای مورد نظر خود را فیلمبرداری میکنند. به این ترتیب، نمیتوان برای لوکیشن یک محدوده جغرافیایی خاص تعیین کرد و در کنار استودیوهای تولید فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی، هر نقطهای از شهرهای هر کشوری را میتوان یک لوکیشن بالقوه تعریف کرد. در حقیقت، کارگردانان و تهیهکنندگان برای تولید و فیلمبرداری کارهای هنری خود، به بازدید از مکانهای مختلف میپردازند تا بتوانند محلی را که نزدیکتر و شبیهتر به خواستشان است، پیدا کنند. گاهی اوقات هم دستاندرکاران یک فیلم یا مجموعه با دیدن مکان خاصی (و جذابیتهای ویژهای که در آن پیدا میکنند) تصمیم میگیرند از آن محل به عنوان بخشی از لوکیشنهای خود بهره بگیرند.
با آن که ممکن است انتخاب لوکیشن در نگاه اول کماهمیت به نظر برسد، اما یکی از کارهای مهم و ضروری تولید محصولات تلویزیونی و سینمایی پیدا کردن مکانهای مناسبی است که بتوان سکانسهای فیلم یا مجموعهها را در آنها فیلمبرداری کرد. کاملا طبیعی است برای قصهای که در دل کویر رخ میدهد، نمیتوان لوکیشن جنگل را انتخاب کرد. لوکیشن جنگل در یک مجموعه ترسناک تفاوت زیادی با همان جنگل در یک کار خانوادگی دارد. جنگلی که به عنوان لوکیشن برای یک مجموعه ترسناک مورد استفاده قرار میگیرد، باید حال و هوایی رمزآمیز و ترسناک داشته باشد. در عین حال، وقتی قرار باشد فضای سرد و تیره زندگی صنعتی در یک مجموعه به نمایش درآید، آن دسته از لوکیشنهای شهری انتخاب میشوند که حال و هوایی گرفته و غمبار دارند. بحث انتخاب لوکیشن در شرایطی یکی از دغدغههای کارگردانان و تهیهکنندگان است که برخی اوقات در مجموعهها و فیلمها، خود لوکیشنها اهمیتی در حد کاراکترهای قصه پیدا کرده و به صورت یکی از شخصیتهای اصلی درمیآیند. در این حالت، انتخاب لوکیشنی که به قصه آن نمیخورد، کل فضای کار را به هم زده و از ارزش آن مجموعه یا فیلم میکاهد. برای مثال، مجموعههایی که درباره مواد مخدر یا فساد پلیس ساخته میشوند، معمولا در شهر نیویورک فیلمبرداری میشوند. نام این شهر با فسادهایی از این قبیل گره خورده و نقش مهمی در رخدادهای قصه بازی میکنند. به همین ترتیب، مجموعههایی هم که قصههایی در باب بردهداری را تعریف میکنند، بیشتر در شهرها و لوکیشنهایی فیلمبرداری میشوند که اهالی آن مشهور به نژادپرستی هستند. در این حالت، شهر (لوکیشن) مورد نظر به عنصری بسیار مهم در داستان و تنشهای آن تبدیل شده و بخشی از بار اصلی ماجرا را به دوش گرفته و پیش میبرد.
تا دو دهه قبل مجموعههای تلویزیونی آمریکایی بیشتر در لوکیشنهای داخلی فیلمبرداری میشدند و گروه سازنده آنها کمتر راهی کشورهای دیگر میشدند، اما در سالهای اخیر و با رشد روزافزون تماشاگران تلویزیونی ـ که از طریق دیویدی یا ماهواره میتوانند به تماشای این مجموعهها بنشینند ـ گرایش ویژهای بین برنامهسازان تلویزیونی پدید آمده که از لوکیشنهای خارجی و بینالمللی برای محصولات خود استفاده میکنند. این کار چند امتیاز برای تهیهکنندگان این مجموعهها دارد؛ از یک سو تولید و فیلمبرداری مجموعههای تلویزیونی در کشورهای دیگر ارزانتر تمام میشود و این به نفع تهیهکنندگان آنهاست. از سوی دیگر، تولیدکنندگان تلویزیونی میتوانند از امکانات و تواناییهای بومی بهره بگیرند و این موضوع، کیفیت کار را بالاتر میبرد. در عین حال، لوکیشنهای تازه و چشمنواز کشورهای خارجی، برای تماشاگران هم جذابیت خاصی دارد و به آنها محیطها و مکانهای تازهای را نشان میدهد که تا قبل از آن در مجموعه تلویزیونی دیگری ندیدهاند. برای مثال، منتقدان تلویزیونی میگویند در کنار فیلمنامه جذاب و پرتنش مجموعه «لاست/ گمشدگان»، لوکیشنهای بدیع و چشمنواز آن هم نقش مهمی در جذب تماشاگران تلویزیونی بازی کرد.
لوکیشنها به دلیل نوع استفادهای که از آنها میشود، در دو دسته جای میگیرند؛ یکی از آنها، لوکیشنهای طبیعی و واقعی هستند که در مکانهای واقعی وجود دارند و دستاندرکاران هنری از آنها به همان صورتی که هستند، استفاده میکنند. در این حالت، کمترین میزان تغییر در این لوکیشنها صورت میگیرد. بهرهبرداری از این لوکیشنهای واقعی، مربوط به آن دسته از مجموعههای تلویزیونی است که قصههایی رئالیستی دارند و از حالو هوایی واقعگرا برخوردارند. این قصه میتواند پلیسی یا خانوادگی و درام باشد یا ترسناک، اما بدون توجه به ژانر این مجموعهها، قصه آنها در مکانهای واقعی رخ میدهد و بنابراین، سازندگانشان هم سراغ لوکیشنهایی میروند که در عالم واقعیت وجود دارند. دسته دوم شامل مجموعههایی میشود که به دلایل مختلف، سازندگانشان نمیتوانند از مکانهای موجود استفاده کنند و بنابراین، مجبور به خلق دوبارهآن مکان میشوند. برای مثال، بسیاری از کارهای تاریخی که در یک گذشته دور یا نزدیک ساخته میشوند، برای خلق فضای مورد نظرشان مجبورند از لوکیشنهایی استفاده کنند که طراحان صحنه آنها را دوبارهسازی کردهاند. در عین حال برخی از تولیدکنندگان تلویزیونی هم برای کاستن از هزینههای تولید خود یا برخورد نکردن با مردم عادی و کنجکاو ترجیح میدهند لوکیشن مورد نظر خود را در نقطهای آرام و ساکت دوبارهسازی کنند. در این حالت، برخی اوقات تصنعی بودن لوکیشنها به چشم تماشاچی میآید. بعضی وقتها هم تولیدکنندگان تلویزیونی عمدا چنین کاری میکنند تا تماشاچی با پی بردن به تصنعی بودن لوکیشنها، متوجه زحمت و تلاش سازندگان آن برای خلق این لوکیشن و فضا بشوند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت