یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
بررسی منابع نشان میدهد حادثه تسخیر سفارت و بحث گروگانگیری در ایران، واکنشهای مختلفی در میان کارشناسان سیاسی آمریکا داشته است. نویسندگانی که در ایالات متحده درباره این موضوع به تحقیق و بررسی پرداخته و حاصل یافتههای خود را منتشر کردهاند به 3 دسته تقسیم میشوند.
دسته اول افرادی بودند که 444 روز در ایران به عنوان گروگان به سر بردند. این افراد خاطرات خود را بعدها نوشتند، البته مشخص نیست چه تعداد از این افراد به بیان خاطرات خود پرداختهاند، اما در عین حال برخی از آنان دیدگاههای خود را در این خصوص منتشر کردهاند.
یکی از این افراد، جان لیمبرت از مقامات بخش خاورمیانه امور خارجه آمریکا بود که بعد به عنوان مسوول ویژه ایران در اداره کل خاورمیانهای وزارت امور خارجه آمریکا تعیین شد. او به دلیل تحمل حبس انفرادی در دوران تسخیر لانه جاسوسی در تهران، مدال بزرگترین افتخار دیپلماتیک را نیز به دست آورد و پس از 33 سال کار در وزارت امور خارجه آمریکا در سال 2006 بازنشسته شد.
شخص دیگر، ال.بروس لینگن است. وی عالیرتبهترین کاردار سفارت آمریکا و یکی از 3 نفری بود که در وزارت امور خارجه ایران نگهداری میشدند.
گروگان دیگر، باری روزن است. وی وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در آمریکا بود و بعدها با عباس عبدی، از دانشجویان پیرو خط امام در مورد قضیه گروگانگیری نشست مشترکی داشت.
دسته دوم، سیاستمداران آمریکایی هستند که در مورد این حادثه به تبیین نظرات خود پرداختهاند.
سایروس ونس از جمله این افراد است. وی در ایام گروگانگیری، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا بود، اما سرانجام پس از تلاش نافرجام واشنگتن برای نجات گروگانهای لانه جاسوسی آمریکا در تهران، از سمت خود استعفا کرد. وی در کتاب خود با نام انتخابهای دشوار که سال 1983 منتشر شد، ضمن توصیف سیاست آمریکا در قبال ایران، به بحث گروگانگیری نیز پرداخت. البته وی در میان سیاسیون آمریکا از جمله کسانی بود که برای حل مساله تسخیر سفارت به برخورد مسالمتآمیز با ایران تاکید میورزید.
از دیگر دپیلماتهای آمریکایی که به این قضیه پرداخته، گری سیک، از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا و معاون وقت وزیر امور خارجه آمریکاست.
گریسیک آن موقع عضو شورای امنیت ملی آمریکا و معاون وزیر امور خارجه آمریکا بود. شهرت وی به خاطر ارائه نظریه اکتبر سورپرایز (October Surprise) در قبال واقعه گروگانگیری ایران بود. وی کتابی به همین نام چاپ کرد. کتاب دیگری از او درباره این اتفاق منتشر شده که عنوان فارسی آن «همه چیز فرو میریزد» است.
چهره دیگری که به مساله گروگانگیری پرداخته، زبیگنیو برژینسکی، از موثرترین مهرههای دولت کارتر است. سیاستمدارانی مانند او در قبال ایران، طرفدار اعمال زور و شدت عمل بودند. وی مدافع کودتا بود و «حمام خون» را آخرین راه حفظ منافع آمریکا در ایران میدانست.
خاطرات او با عنوان «قدرت و اصول» توسط وزارت امور خارجه ایران در سال 1379 به چاپ رسیده است.
همیلتون جردن، آمریکایی دیگری است که به بررسی مساله گروگانگیری پرداخته است. وی که رئیس کارکنان کاخ سفید بود در کتابی با عنوان «بحران» با شرح و تفصیل جزئیات و البته نگاهی یکسویه، اقدامات دستگاه سیاست خارجی آمریکا را در مواجهه با این اتفاق روایت کرده است.
نویسنده و سیاستمدار دیگر کنت پولاک، مشاور امنیتی و اطلاعاتی دوران کلینتون است. وی در کتاب «معمای ایرانی» به تحلیل روابط و مسائل ایران از زمان باستان تاکنون پرداخته و همچنین چالشهای موجود در گفتوگوهای سیاسی بین ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار داده است. وی در کتاب خود به مساله گروگانگیری نیز اشاراتی دارد.
گروه سوم تحلیلگران و نویسندگان، مطبوعات هستند. ویژگی آثار این دست از نویسندگان این است که روایتگری وجهه اصلی کتابهایشان است. به عبارت دیگر، خواننده با مطالعه این آثار در عین این که با یک روایت خواندنی مواجه میشود در عین حال به این باور رسیده که نویسنده به منظور عمق بخشیدن به مطالب کتاب با افراد بسیاری مصاحبه کرده است. پیر سالینجر، روزنامهنگار باسابقه از جمله افرادی است که از این شیوه استفاده کرده و در کتابی با عنوان «گروگانگیری در ایران» که به فارسی نیز ترجمه شده، به بررسی ابعاد تسخیر سفارت آمریکا پرداخته است.
از شاخصترین این آثار، کتاب «مهمانان آیتالله» (The Guest's of Ayatollah) نوشته مارک بودن است. بودن همان نویسنده کتاب «سقوط شاهین سیاه» درباره عملیات نظامی نیروهای ویژه آمریکا در موگادیشو، پایتخت سومالی است که ریدلی اسکات، فیلمساز انگلیسی هالیوود در سال 2002 آن را به فیلم تبدیل کرد و قرار است از کتاب مهمانان آیتالله نیز فیلم دیگری تهیه شود. این کتاب حاصل 5 سال پژوهش مارک بودن است. وی در این تحقیق با بیش از 40 نفر از چهرههای مرتبط یا مسوولان سابق دستگاه دپیلماسی آمریکا گفتوگو کرده است. این کتاب که سال 2006 منتشر شده از جمله تازهترین کتابهایی است که به موضوع گروگانگیری اختصاص دارد. در عین حال باید در نظر داشت که کتاب او کاملا یک سویه است و در آن نقل قولهایی آمده که با واقعیت فاصله زیادی دارد.
باید اذعان کرد که فصل مشترک همه این آثار، محکوم کردن حادثه گروگانگیری است. از نظر نویسندگان اینگونه آثار، مساله تسخیر سفارت از بعد داخلی و خارجی ضربهای مهم و حیثیتی به ایالات متحده آمریکا زده است. البته باید در نظر داشت که برخی نویسندگان در مقالات و تحلیلهای خود از دستگاه دیپلماسی آمریکا نیز انتقاداتی مطرح کردهاند، اما این نقدها بیشتر متوجه سستی و اهمال سیاستمداران آمریکایی در برخورد با فاجعه است نه حمایت از اقدام دانشجویان پیرو خط امام.
مهمترین انتقاد در این خصوص در تحقیق کنگره آمریکا صورت گرفته است. این پروژه که به اکتبر سورپرایز معروف است، حزب دموکرات آمریکا را متهم میکند که برای شکست دادن کارتر با سیاستمداران ایرانی وارد معامله شده و این بحران را به بار آوردهاند. نتیجه این تحقیق اگرچه تبرئه دولت کارتر از این اتهام را در پی داشت، اما در عین حال دستاندرکاران این گزارش، دستگاه دپیلماسی آمریکا را در برخورد با بحران، ضعیف توصیف کردهاند. آنان معتقدند کارتر میبایست در برخورد با مساله گروگانگیری شدت عمل بیشتری به خرج میداد و حمله به طبس نیز طراحی ناپخته و ناشیانهای داشته است و به طور کلی سیاستمداران آمریکایی در مدیریت بحران بد عمل کردهاند. در مورد واکنشهای داخلی ایران در مساله گروگانگیری باید بگویم که تقریبا از حیث منابع در فقر شدید به سر میبریم. متاسفانه بهرغم اهمیت این موضوع و تاثیر آن در تاریخ ایران در داخل خیلی کم به این مساله پرداخته شده است. مثلا از مجموع دانشجویان پیرو خط امام که 400 نفر بودند، تنها خانم معصومه ابتکار خاطرات خود را با عنوان «تسخیر» نوشته است. Takeover in Tehran روایت معصومه ابتکار از وقایع درون سفارت تسخیر شده آمریکا در تهران است که این ماجرا توسط طرف ایرانی به زبان انگلیسی نگارش یافته و توسط انتشارات تالون بوکز در کانادا منتشر شده است. این کتاب به زبانهای فارسی و عربی نیز ترجمه و به ترتیب با اسامی «تسخیر» و «صراع فی طهران» در تهران و بیروت به چاپ رسیده است. دکتر یزدانپرست از دیگر دانشجویان خط امام نیز خاطرات خود را در این خصوص نوشته اما هنوز این کتاب منتشر نشده است. با این حال این دو، هیچکدام جزو شورای مرکزی دانشجویان پیرو خط امام نبودند.
مهمترین منبعی که در مورد این رویداد در داخل وجود دارد، اسناد لانه جاسوسی است. بعد از تسخیر سفارت، دانشجویان با 2 نوع سند مواجه شدند. برخی از اسناد که عنوان محرمانه داشت، سالم و دست نخورده مانده بود و برخی دیگر از اسناد که عنوان سری و به کلی سری داشتند در آستانه امحا قرار گرفته بودند. وقتی کارمندان سفارت آمریکا به این نتیجه رسیدند که هر لحظه امکان اشغال سفارت وجود دارد در دو دستگاه پودرکن و خردکن قصد از بین بردن اسناد را داشتند، چون دستگاه پودرکن دچار نقص فنی شد، ادامه معدوم کردن اسناد متوقف ماند و بعدها دانشجویان توانستند با ابتکاراتی این اسناد را بازیابی کنند. اولین اسنادی که از سفارت آمریکا منتشر شد، حالت افشاگری داشت و در صدا و سیما خوانده میشد و متن آن در مطبوعات به چاپ میرسید. از اوایل دهه شصت، اسناد به صورت کتاب چاپ شدند.
بخش افشاگری با 2 واکنش عمده روبهرو بود. بعد از تسخیر سفارت آمریکا و گسترش موج استکبارستیزی بین مردم، انقلابیون به دفعات مقابل سفارت تظاهرات میکردند و شعار «دانشجوی پیرو خط امام، افشاکن» را سر میدادند. اما برخی سیاسیون که عمدتا جزو اعضای نهضت آزادی بودند، اعتقاد داشتند این افشاگریها باعث آبروریزی شخصیتها میشود و این اقدام به منظور تصفیهحساب سیاسی صورت میگیرد. افرادی درصدد این هستند که رقبای خود را از صحنه بیرون کنند. حتی عباس امیرانتظام معتقد است این اقدام با همکاری ایالات متحده صورت گرفته و سیاسیون آمریکا درصدد بودند با انتشار این اسناد، نیروهای انقلاب را به جان هم بیندازند. البته آقایان اصغرزاده، بیطرف و میردامادی تاکید دارند در گفتوگوهایی که با امام خمینی(ره) داشتند، ایشان از حامیان انتشار اسناد بودند و حتی اعلام کردند که اگر در بین اسناد به اسم من هم برخورد کردید، آن را منتشر کنید.
بین سالهای 60 و 61 بود که در 68 مجلد، اسناد لانه جاسوسی منتشر شد. در این کتابها متن فارسی که شامل ترجمه سند مربوط بود به انضمام متن انگلیسی سند به چاپ رسیده بود. این مجموعه بهرغم ارزشمند بودن، اغلاط املایی و چاپی فراوانی داشت و بدون فهرست اعلام بود. طبعا محققان برای مراجعه به این کتاب با مشکلاتی مواجه بودند. در سال 66 توسط دانشجویان پیرو خط امام، گزیده اسناد به صورت قابل قبولتری منتشر شد. در سال 84 کار بزرگی توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی صورت گرفت و اسناد لانه جاسوسی در 8 جلد منتشر شد. در ادامه این اقدام مفید مجلد 9، 10 و 11 که شامل اسناد منتشر نشده لانه جاسوسی بود به بازار نشر عرضه شد.
انتشار این کتب علاوه بر تبعات داخلی، واکنشهای خارجی نیز در پی داشت. در آمریکا ورود این کتابها ممنوع اعلام شد و حتی کتاب خانم ابتکار که به انگلیسی بود، اجازه انتشار نیافت و وی مجبور شد با ناشر کانادایی به توافق برسد.
اساسا انتشار اسناد لانه جاسوسی در ایران در مطبوعات آمریکا با نوعی بدبینی همراه بود و برخی با بیان بعضی دلایل از جمله اینکه نثر اسناد آمریکایی نیست، سعی میکردند این کتابها را مخدوش جلوه دهند، البته باید در نظر داشت که تاکنون وزارت خارجه آمریکا درخصوص انتشار اسناد منتشر نشده اظهارنظر رسمی نکرده و در سایتی که مربوط به جیمی کارتر است و بخشی از محتوای آن به موضوع عملکرد دستگاه دپپلماسی آمریکا درباره انقلاب ایران اختصاص دارد نیز به این مساله اشارهای نشده است. در مجموع انتظار این است که چهرههای سیاسی و دانشگاهی به موضوع اسناد لانه جاسوسی و کلا بحث اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام بیشتر بپردازند و آثار مفیدی را در این خصوص منتشر کنند.
حسن بهشتیپور
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد