استعفای دولت موقت را پیش‌بینی می‌کردیم

دکتر فروز رجایی‌فر از دانشجویان مسلمان پیرو خط امامو دبیر کل ستاد پاسداشت شهدای نهضت جهانی اسلام بود. او خاطرات جالب و شنیدنی از تسخیر سفارت دارد. متن حاضر بخشی از ناگفته‌های او در مورد این رویداد مهم است که توسط دفتر تدوین تاریخ شفاهی در اختیار ما قرار گرفته است.
کد خبر: ۷۳۴۷۷۹
استعفای دولت موقت را پیش‌بینی می‌کردیم

قضیه گروگانگیری بیشتر از چند ساعت تخمین زده نمی‌شد. این چند ساعت هم شامل درگیری در سفارت آمریکا تا مرحله گروگانگیری بود. پیش‌بینی اعضا این بود که مثلا تا ساعت 18 تقریبا همه خبرنگارها به محل سفارت می‌رسند و اخبار مربوط به راهپیمایی و درگیری و تصرف سفارت را پوشش می‌دهند. هدف این بود که چند ساعت ماجرا را ادامه بدهیم و کانون توجه خبری قرار بگیریم تا از این طریق بتوانیم حرفمان را بزنیم.

در مورد این‌که با امام خمینی(ره)‌ و نهادهای انقلابی درباره قصد دانشجویان پیرو خط امام صحبت کنیم بین بچه‌ها بحث شد اما وقتی با آقای موسوی خوئینی‌ها که رابط بچه‌ها بود این مساله در میان گذاشته شد، آقای موسوی خوئینی‌ها موافقیت نکردند و به اصطلاح امروزی گفتند که توپ را توی زمین امام نیندازیم و کارمان را انجام دهیم. اگر امام با حرکت ما موافق باشند با کاری که کردیم تایید ایشان را گرفتیم، اما اگر مخالف باشند و بفرمایند که دانشجویان مسلمان حرکت اشتباهی را انجام دادند و نباید سفارت آمریکا را اشغال می‌کردند ما چون می‌خواهیم تبعیت و پیروی خود را از امام خمینی نشان دهیم آن مکان را ترک می‌کنیم. در هر دو صورت ما مدلی که نشان‌دهنده پیروی از خط امام بود را در عمل نشان می‌دهیم و لزومی ندارد که مساله را با امام به اصطلاح چک کنیم. خب، این منطق تقریبا قانع‌کننده بود.

از این به بعد، برای تفکیک دانشجویان پیرو خط امام از دیگر معترضان، چلوارهای سفیدی تهیه شد که روی آن با خط سیاه عبارت «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» نوشته شده بود.

یکی از موضوعات مهم مورد توجه دانشجویان، بحث دولت موقت بود. باید در نظر داشت که تا آن موقع دولت چند بار به خاطر بروز مسائلی استعفا کرده بود و به خاطر عدم استحکام موضع سیاسی و استعفاهای وقت و بی‌وقت، شکاف میان دولت و امام دیده می‌شد. پیش‌بینی می‌شد که حرکت دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا ممکن است به استعفای مجدد دولت موقت بینجامد و این احتمال می‌رفت که با توجه به اقدامات دولت موقت برای برقراری ارتباط با آمریکا امام این‌بار با استعفای دولت موقت موافقت کنند. البته این به عنوان یک هدف برای حرکت دانشجویان مطرح نبود، چون بالاخره ما نمی‌دانستیم که واکنش امام نسبت به اقدامات دانشجویان پیرو خط امام چیست. با این حال به نظر می‌رسید که تلاش‌های دولت موقت در عرصه برقراری ارتباط با دولت آمریکا موجبات نارضایتی امام را فراهم کرده بود. با وجود این‌که شاه هنوز در آمریکا به سر می‌برد، اعضای دولت موقت در الجزایر با معاون امنیت ملی ایالات متحده جلسه گذاشتند و درباره برقراری مجدد روابط و قراردادهای ایران و آمریکا بحث و گفت‌وگو کردند. بالطبع امام این حرکات را نمی‌پذیرفت. حتی چند روز قبل آن هم امام تعریضی نسبت به قراردادهای ایران و آمریکا داشتند. جالب اینجاست که آنها موقع عزیمت به الجزایر حتی به امام نگفتند که قرار است با تیم آمریکا ملاقاتی داشته باشند. زمانی هم که برگشتند در گزارش سفرشان به این موضوع اشاره‌ای نشده بود. تا آن موقع امام بیانات تندی در مورد روابط ایران با آمریکا و انگلیس داشتند و حتی در پیام معروف امام که در سالگرد شهدای سال 57 صادر شده بود، ایشان فرمودند: «بشکند دست‌هایی که برای برگرداندن آمریکا و انگلیس فعالیت می‌کنند.»

در این پیام امام که روز 10 آبان منتشر شد، آمده است: «بر دانشگاهیان و محصلان علوم دینی است که با تمام توان، حملات خودشان را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش دهند و استرداد شاه خائن را مطالبه کنند و دست‌هایی را که به اینها نزدیک می‌شوند، رسوا کنند.»

البته این پیام خطابش به تمامی محصلین اعم از دینی و دانشگاهی بود، اما ظاهرا دانشجویان در این عرصه پیشگام بودند. طبعا بررسی این موضوع احتیاج به یک تحقیق طولانی دارد اما در یک کلام می‌توان گفت که تحول اجتماعی در روحانیت شدیدتر از تحولی بود که در بین دانشجویان اتفاق افتاده بود. یعنی روحانیت بعد از انقلاب وارد عرصه‌هایی شد که قبلا به آن ورود نداشت. مثل حضور در عرصه‌های ارشادی، قضایی، اجرایی و... . بالاخره حضور روحانیت در عرصه‌های مختلف باعث شد که سطح توقع از روحانیون بالا برود اما دانشجویان در بسیاری از این عرصه‌ها مثل قضاوت یا نماز جمعه حضور نداشتند.

از سوی دیگر در دانشگاه میان مسلمانان و دیگر گروه‌های سیاسی این مناقشه وجود داشت که اسلام، دین مبارزه نیست و اگر انقلاب به پیروزی رسید با همکاری مذهبیون و غیرمذهبیون این اتفاق افتاد. بنابراین دانشجویان برای حل این مناقشه و رفع این شبهه هم باید کاری می‌کردند. این مناقشه در میان روحانیت وجود نداشت و به عبارتی دیگر شاید کسی از میان روحانیت نسبت به حل این مساله حساس نبود، اما در بین دانشجویان مسلمان این حساسیت وجود داشت. در مجموع در یک ارزیابی ساده، ظرفیت عمل دانشجویی، انقلابی بود اما روحانیت به سنت‌گرایی گرایش داشت و ملاک کار در میان روحانیت مبتنی بر یک محاسبه بود.

در کنار این مساله باید توجه داشت که اغلب دانشجویان مسلمان پیرو خط امام برخاسته از دانشکده‌های فنی و مهندسی بودند و با نگاهی مهندسی که به مسائل سیاسی داشتند در تصمیم‌گیری و اظهار نظر و عملکردها قاطع بودند.

شاید بهتر باشد این‌گونه بگویم که دانشجویان مورد نظر، آن موقع نسبت به مسائل ذهن نگاه ماشینی داشتند و همه مسائل را به صورت سیاه و سفید می‌دیدند. البته باید در نظر گرفت که حد پیش‌بینی دانشجویان در مورد حوادث بعد از تسخیر لانه‌جاسوسی محدود بود. نهایت تصور دانشجویان این بود که ممکن است دولت موقت استعفا بدهد. آنها هرگز پیش‌بینی نمی‌کردند این کار درازمدت باشد و به قطع رابطه با آمریکا منجر شود و جنگ از دل این حادثه متولد شود. به عبارت دیگر این‌گونه نبود که دانشجویان مرتبط با مساله تسخیر سفارت همه زوایای مربوط به این حادثه را قبل از اقدام به این کار ارزیابی کرده باشند. تصمیم سریعی بود که باید فوری اجرا می‌شد.

در مورد نحوه ارتباط دانشجویان با روحانیت و سایر گروه‌های دیگر باید بگوییم که دانشجویان مسلمان از همان ابتدا خواستار این بودند که اسلام واقعی را بشناسند و آن را پیاده کنند. به همین دلیل متقاضی این بودند که یک رابط با حضرت امام داشته باشند که مطالبشان را با ایشان در میان بگذارند. برای این موضوع هم امام، آیت‌الله خامنه‌ای را معرفی می‌کنند و بحث رابطه حوزه و دانشگاه هم آن موقع مطرح شد و دانشجویان دفتر تحکیم وحدت هم با این هدف دورهم جمع شدند و جلساتی را تشکیل دادند. منتها بعد از برگزاری دو جلسه، آقای خامنه‌ای به حج مشرف می‌شوند. همان موقع دانشجویان با آقای موسوی خوئینی‌ها که امام جماعت مسجد یکی از محلات تهران بود، توسط یکی از بچه‌ها به دانشجویان معرفی شد، ارتباط برقرار کردند. آقای امام جمارانی که در جماران اقامت داشت و از نظر فکری به آقای موسوی خوئینی‌ها نزدیک بود نیز طرف مشورت دانشجویان قرار می‌گیرد. البته آن زمان دانشجویان مسلمان میانه‌ خوبی با حزب جمهوری اسلامی نداشتند و تندروی‌های دانشجویی با نظام رفتاری شهید بهشتی و برخی از دوستان هم حزبی ایشان همخوانی نداشتند.

البته امکان تلفات در مواجهه با کارکنان سفارت در بین بچه‌های دانشجو مطرح بود. آن موقع هدف اصلی این بود که به رفتن شاه از ایران و اقامت او در آمریکا و تلاش دولت موقت برای برقراری ارتباط با ایالات متحده اعتراض بشود و آمریکا خیال نکند که مردم ایران نیز همانند اعضای دولت موقت خواهان برقراری ارتباط هستند. در بین دانشجویان بحث این بود که اگر کسی مجروح یا شهید بشود ما از این مساله استفاده می‌کنیم و مثل زمان انقلاب می‌گوییم که این سند جنایت آمریکاست. بنابراین پیش‌بینی برخورد مسلحانه را داشتیم و حتی به بچه‌ها این آمادگی را دادند که اگر کسی نمی‌خواهد و آماده برای چنین فداکاری نیست، وارد این جمع نشود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها