یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
جنبش دانشآموزی چه سابقهای در دنیا دارد؟
طبع جوان، صافی و سادگی ضمیر او باعث میشود که در برابر بسیاری از ناملایمات اجتماعی و سیاسی موضع سخت بگیرد و واکنش نشان دهد. در دوران گذشته برخی ناهنجاریهای سیاسی و فرهنگی موجب شده نسل جوان انقلابی حضور خود را ابراز و موضعگیریهایش را در قبال مسائل جامعه اعلام کند، ولی تاثیر آن برجوامع کنونی رشد بیشتری داشته و به مراتب بیش از گذشته مطرح بوده است. این پدیده جدید جدی،در دوران معاصر با توجه به شرایط نوین فرهنگی و اجتماعی، فعالیتهای گسترده مطبوعاتی و وسایل ارتباط جمعی، بالا رفتن میزان سواد و معلومات در جوامع امروزی که سهولت برقراری مناسبات و روابط اجتماعی و عمومی را بشدت گسترش داده است، رشد چشمگیر و برجستهای داشته و نزد متفکران اجتماعی از مسائل مهم و مشغولکننده به شمار میرود.
شواهد تاریخی نشان میدهد در اولین جامعه سیاسی که توسط پیامبر (ص) بنیان نهاده شد و حتی قبل از آن در مکه، دو گروه اصلی، یاران پیامبر (ص) را تشکیل میدادند. گروه اول عبارت بودند از جوانان ایثارگر نظیر امام علی(ع) که در 13 سالگی اولین مؤمن به پیامبر بوده است. مصعب بن عمیر که جوانی انقلابی از خانواده اشرافی خود گریخته بود و گروه دوم که عبارت بودند از محرومان یا به قول مشرکان پا برهنگان و بیسر و پاها. جوانان ایثارگر و شایسته از جمله اولین مدافعان اسلام بوده و اغلب اصحاب پیامبر را نسل انقلاب تشکیل میدادند.
جنبش دانشآموزی در ایران از چه دورهای آغاز شد؟
در دوره حاکمیت رضاخان شاهد هیچگونه شکلگیری جریان سیاسی از سوی نوجوانان و جوانان دانشآموز نیستیم، چرا که در این دوره تعداد مدارس بسیار محدود بود و مردم عادی و فقیر به واسطه گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعیشان، کمتر فرصت میکردند اجازه دهند فرزندانشان در مقاطع بالاتر ادامه تحصیل بدهند. البته از اقلیت خاصی که از مواهب اقتصادی و اجتماعی برخوردار بودند و به نوعی شریک قدرت محسوب میشدند، دور از انتظار بود که به نیروهای قابل سازماندهی علیه حاکمیت تبدیل شوند.
بعد از اشغال ایران توسط متفقین شاهد شکلگیری چندین جریان عمده سیاسی و فرهنگی در سطح کشور و همچنین در میان دانشآموزانـ که بعضاً خود یا پیرو بودند و در مواردی نیز پیشتاز حوادث مهم ـ هستیم. ماجرای مشهور تظاهرات دانشآموزان مدرسه صنعتی آلمانیها در تهران در 21 آذر 1331 از اولین شکلگیری تشکلهای دانشآموزی است. در آذر ماه و در دوره حاکمیت دولت قوامالسلطنه، زمانی که کشور ایران در اشغال نیروهای متفقین بود و عمده تولید کشاورزی و منابع غذایی کشور برای نیروهای متفقین در جبهههای جنگ ارسال میشد، شهر تهران به علت تحمیل سیاستهای خاص توزیعی، دچار قحطی شدیدی شد. مواد غذاییای که در مزارع و شهرستانهای اطراف تهران تولید میشد، جواز ورود به داخل تهران را نداشت و به همین خاطر مردم با گرسنگی شدیدی دست و پنجه نرم میکردند. در اعتراض به اتخاذ این سیاست، تنها جریانی که به طور جدی وارد عمل شد و شدیدا اعتراض کرد دانشآموزان مدرسه صنعتی تهران بودند که به رهبری سید مجتبی میرلوحی (نوابصفوی) دست به اقدام علیه دولت قوامالسلطنه زدند. این جریان سبب شد تظاهراتی در جلوی مجلس به راه بیفتد و جمعی از مردم کشته شوند و ماجرا به بلوای نان در تهران مشهور و منتهی به استعفای دکتر مصدق شد.
حضور گسترده متفقین و اقامت طولانیتر شوروی در ایران علاوه بر تاثیرات سیاسی به لحاظ اجتماعی هم منشأ تحولاتی در جامعه ایرانی بود. طبعا در چنین دورهای، جنبش چپ تحت حمایت شوروی امکان رشد بیشتری یافت. آیا این مساله در میان دانشآموزان هم نمود بارزی دارد؟
بهطور قطع این وضعیت نشر گسترده تفکرات مارکسیستی را در پی داشت. شعارها و تبلیغات مختلف چپ در سطح اجتماعی و مطبوعات جمع زیادی از نوجوانان و جوانان دبیرستانی را متوجه فعالیت حزب توده کرد. اگر به گذشته تفکر چپ در ایران توجه کنیم، شاهدیم که دکتر تقی آرانی (یکی از اصلیترین متفکران مارکسیسم در ایران و جهان سوم) همراه چند دانشآموز دیگر از جمله ایرج اسکندری، نورالدین کیانوری و احسان طبری توانست مجله ماتریالیستی آینده را راه بیندازد؛ مجلهای که 16 شماره منتشر شد. نگاهی به جمع باقیمانده از این گروه 53 نفره، ثابت میکند که جمعی از آنها از محصلان مدارس تهران بودند. به تبع آن بعد از شهریور 1320 نیز طیف گستردهای از این جوانان جذب فعالیتهای مارکسیستی شدند. شاید مشهورترین آنها جلال آلاحمد، سیمین دانشور، مریم فیروز، داریوش آشوری و صادق هدایت هستند که همراه عدهای دیگر نظیر احسان طبری و خلیل ملکی که دستی در قلم داشتند به جریان چپ گرایش پیدا کردند و از طریق مطبوعات حزب توده، فعالیتهای گستردهای انجام دادند؛ هر چند این فعالیتها در طول زمان کمرنگ شد، اما واقعیت این است که جمع زیادی از دانشآموزان جذب فعالیتها و شعارهای جریان توده شدند.
ملیگرایان چه تلاشهایی برای نفوذ خود در بین دانشآموزان داشتند؟
ملیگرایان طیف دیگر از سیاسیون دوره معاصر بودند که با گرایش به وضعیت عمومی کشور توانستند جمع قابل توجهی از نیروهای اجتماعی که گرایش ملیگرایانه داشتند و در مدارس تحصیل و تدریس میکردند به سمت خود جذب کنند. دوره دوم جنبش دانشآموزی در ایران از ملی شدن صنعت نفت تا کودتای 28 مرداد است. در این دوره شاهد حضور فعالتر نیروهای اجتماعی هستیم که حسب احساس وظیفه در جریان مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت و مخالفت با استعمار خارجی وارد جریان مبارزات سیاسی و اجتماعی ایران شدند بویژه جمع قابل توجهی از سیاسیون به این نتیجه رسیده بودند که نیروی جوان دانشآموزی میتواند در فعالسازی و تاثیرگذاری حوادث سیاسی کشور موثر باشد، بنابراین در این دوره نیز شاهد فعالیت جریان دانشآموزی کشور هستیم.
با چنین سابقهای، رویدادهای مهمی چون کودتای 28 مرداد و حوادث بعد از آن را باید از مقاطع حساس حضور جنبش دانشآموزی در تحولات تاریخ معاصر بدانیم. آیا اینطور نیست؟
در این دوره جریان دانشآموزی به جای آنکه یک جریان منفعل باشد، تبدیل به یک جریان فعال و پیشتاز شد. در پی ماجرای اعتصاب معلمان در سال 1339 که منتهی به درگیریهای مختلفی در سطح تهران شد و نهایتاً با قتل دکتر خانعلی تظاهرات گسترش پیدا کرد، معلمان شهر تهران با کمک بسیج دانشآموزی برای درخواست و مطالبه حقوق مورد نظرشان توانستند از نیروی گسترده جوان بهره بگیرند، اما نتیجهای که به ثمر رسید، سقوط دولت شریف امامی و روی کارآمدن دکتر علی امینی بود. تاثیر این اعتصاب و اعتراض بهگونهای است که رهبر اعتصابیون، محمد درخشش بلافاصله به عنوان وزیر آموزش و پرورش منصوب شد و همان ابتدا سعی کرد به وعدههای معلمان جامه عمل بپوشاند؛ اما واقعیت این است که بیش از آنکه دانشآموزان در جریان این تظاهرات به نتایج مورد نظرشان برسند، سیاستمداران بودند که توانستند با استفاده از موج برآمده جنبش دانشآموزی و همچنین اعتصاب معلمان، خود را به سکوی قدرت برسانند. اما بعد از مدتی کوتاه، ماجرای اعتصاب دانشآموزان عضو جبهه ملی در مدارس دارالفنون و مدرسه علمیه، بحران گستردهای را وارد عرصه سیاست ایران کرد، چرا که با اعتصاب این دانشآموزان، دولت علی امینی آنان را از مدرسه اخراج و چندنفر را دستگیر کرد و وقتی تظاهرات صبح روز اول بهمن 1340 دانشآموزان در میدان توپخانه سابق پایان یافت، با تظاهرات دانشجویان در دانشگاه تهران ادامه پیدا کرد که با حمله گسترده و خونین نیروهای نظامی، دانشگاه به خاک و خون کشیده شد.
با شکلگیری نهضت اسلامی و انقلابی مردم ایران بعد از حوادث سال 41 روند مبارزات جامعه علیه حاکمیت پهلوی مسیر بهتری پیدا کرد. آیا چنین انسجامی در میان جنبش دانشآموزان و اعضای فعال آن قابل مشاهده است؟
در این دوره شاهد شکلگیری منسجمتر نیروهای دانشآموزی کشور هستیم. مطالعه این دوره نشان میدهد که طیف گستردهای از نیروهای مختلف اجتماعی، معترض به حاکمیت سیاسی دانشآموزان بودند و در بخشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور فعال بودند. علت چنین گستردگیای این بود که در این سالها ثمره تلاش متفکران مذهبی جامعه برای ایجاد مدارس مختلف دینی یا سیاسی به بار نشسته بود. مدارس آقای عابدزاده در مشهد، مدرسه علوی، رفاه کمال، حکیم نظامی، مدرسه کمال، البرز و حکیم در تهران، فیروزان در نهاوند، مدرسه امام خمینی آمل و.... تبدیل به کانونهای فعالیت سیاسی و اجتماعی دانشآموزان شدند. در این دوره شاهدیم بیش از 500 نفر از کسانی که به عنوان زندانی سیاسی دستگیر شدند، از دوره دانشآموزی حبس را تجربه کردند. در این دوره طیف گستردهای از فعالان گروههای چریکی که در دوران دانشآموزی دست به فعالیتهای انقلابی علیه رژیم پهلوی زدند یا دستگیر یا تیر باران شدند.
مطالعه آماری شهدای انقلاب ثابت میکند که بیش از 25درصد شهدای انقلاب را دانشآموزان تشکیل میدهند که حکایت از گستردگی فعالیت آنها دارد
نوع محاکمه و مواجهه او با روند رسیدگی در دادگاه نشان میدهد دانشآموزان در مقابله با دستگاه امنیتی از خود مقاومت نشان میدادند. نمونه دیگر برادران شاه کرمی در اصفهان بودند که تحت عنوان گروه مهدیون شناخته میشدند، آنها در برابر جریان چپ در سازمان مجاهدین خلق ایستادگی کردند و بهرغم آنکه سایر اعضا سازمان با وجود مخالفت ایدههای آنها به طور جدی جرأت نمیکردند. ایستادگی کنند، طیف دانشآموزی اصفهان توانست مقابل آنها بایستد و از آن انشعاب نماید. همچنین گروه ابوذر در نهاوند یکی از خالصترین طیفهای دانشآموزی بود که توانست با شکلگیری مدرسه فیروزان به یکی از قطبهای بسیار جدی مبارزات سیاسی تبدیل شود، آن هم درست زمانی که تمام گروههای چپ سرکوب شده بودند و عملا فعالیتهای مسلحانه در کشور متوقف شده بود. این جریان دانشآموزی توانست یک تحرک اساسی را به نیروهای انقلابی سطح کشور بدهد و مهمتر آنکه با ورود آنها به عرصه مبارزه، رژیم پهلوی دست به تبعید دسته جمعی علمای حوزه زد. این تبعید و تبعیض علمای قم، گستردهترین تبعید دسته جمعی علما و تاریخ ایران است. در کنار این تلاشها شاهد شکلگیری طیفهای گسترده دیگری در سطح کشور هستیم، نظیر گروه بدر به رهبری حسین مداین یا گروه منصورون در استان خوزستان به رهبری محسن رضایی که برای اولین بار در سن دانشآموزی به حبس محکوم شد.
یکی دیگر از گروههای قابل بررسی گروه موحدین زیر نظر شهید سیدحسین علمالهدی است. روند دستگیری او نشان میدهد که جریان اسلامگرا در بین نیروهای دانشآموزی شکل منسجم و سازماندهی شدهای را پیدا کرده است. در واقع این دوره را باید زمان شکلگیری تحول انقلابی در بین دانشآموزان مسلمان دانست.
در بررسی تحولات مربوط به پیروزی انقلاب اسلامی، حوادث سال 57 جایگاه ویژهای دارد. در این دوره وضعیت جنبش دانشآموزی چگونه قابل ارزیابی است؟
رویدادهای این سال را باید دوره دیگری در روند ورود جنبش دانشآموزی به عرصه انقلاب دانست. واقعیت این است که انقلاب اسلامی بیش از آن که مرکز محور باشد یک انقلاب پیرامون محور بوده، چرا که بسیاری از تحولات انقلاب ابتدا در سطح شهرستانهای کشور آغاز شد. تظاهرات گسترده ابتدا در قم، تبریز، یزد، کرمان و شیراز برگزار شد و به دنبال آن در 13 شهریور 1357 تظاهرات به تهران سرایت کرد. البته در 17 شهریور تظاهرات و تجمع مردمی با جنایت و تیراندازی به خاک و خون کشیده شد. اعلام حکومت نظامی و سرکوب وحشتناک مردم در این روز، جهانیان را در بهت و حیرت برد. این وضعیت تداوم داشت تا اینکه در 15 مهر 57 اعتصاب معلمان و دانشآموزان در مدارس شکل گرفت و عملیاتی شد، چرا که نیروی عظیم دانشآموزی در عرصه مبارزه سیاسی وارد شد و به طور ناگهانی کشور را وارد موج جدیدی از اعتراضها کرد. آنچه صفوف میانسال و جوان کشور به واسطه اعمال خشونت و بیرحمی و ایجاد جو ترس و خفقان میرفت آن را از دست بدهد، نسل نوجوان و جوان توانستند با ورود خود به عرصه مبارزاتی کشور راه تازهای را شروع کنند.
این تظاهرات آنقدر گسترش پیدا میکند تا اینکه در 13 آبان 1357 در اعتراض به سالروز تبعید امام از قم، جمع زیادی از دانشآموزان و مردم به شهادت رسیدند. پخش تصاویر این تظاهرات اگر چه با هدف ایجاد رعب بود اما سبب گسترش اعتراضات در سراسر کشور شد. همراه با این فعالیتها در این دوره شاهد رویشهای جدید در حوزه مبارزاتی دانشآموزان هستیم. ورود به عرصه شعرخوانی، سرود، آهنگهای انقلابی و... در تظاهرات سبب شد نسل دانشآموز کشور در جریان انقلاب اسلامی به طور جدی دیده شود. مطالعه آماری شهدای انقلاب ثابت میکند که بیش از 25درصد شهدای انقلاب را دانشآموزان تشکیل میدهند که حکایت از گستردگی فعالیت آنها دارد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد