در صورتی که خوشبینانه به این خبر نگاه کنیم شاید علی اکبر عظیمی ترقدری یکی از افراد خوش شانس کشور باشد که توانسته به استخدام درآید و درآمد ماهانه ای را برای خود و خانواده اش تامین کند.
وی اظهار داشت: طولانی شدن روند استخدام و طی مراحل مختلف اعم از داشتن معرف، سابقه کار و طی آزمون های مختلف استخدامی سبب شده که خیلی از افراد پشت درهای بازار کار درجا بزنند.
وی در خصوص اینکه چرا دوره کارشناسی ارشد را گذرانده، گفت: وقتی با لیسانس، کاری نتوانستم پیدا کنم، ادامه تحصیل دادم تا شاید فرصت شغلی با مدرک بالاتر بیابم اما غافل از آنکه برای فوق لیسانس نیز کاری نبود و بخاطر آنکه از توانمندی جسمی مطلوبی برخوردار بودم برای کسب درآمد به فعالیت در بخش آتش نشانی روی آوردم.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر آنکه آیا رفتن به دانشگاه برای دستیابی به بازار کار ضروری است، گفت: پدرم معتقد است دانشگاه دید افراد را نسبت به محیط اطراف باز می کند، افرادی که به دانشگاه می روند حتی اگر در رشته تحصیلی خود هم به کار گرفته نشوند، باز هم موفق تر از دیگران خواهند بود.
کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی تاسیساتی شد
رضا مختاری کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی یکسال است، فارغ التحصیل شده اما به دلیل نبود بازار کار در رشته تحصیلی خود، انجام امور تاسیساتی در شهر سنندج را به عنوان یک شغل برای خود انتخاب کرده است.
وی در این خصوص که چرا پیش از ورود به دانشگاه به این حرفه وارد نشدی، گفت: شناختی از بازار کار نداشتم، در ضمن دوست داشتم به دانشگاه بروم و هنوز هم اگر شغلی مرتبط با رشته تحصیلی خود بیابم، شغلم را تغییر خواهم داد.
این فارغ التحصیل دانشگاه تهران علیرغم آنکه می داند بازار کار برای افراد دانش آموخته دانشگاهی مناسب نیست، قصد دارد باز هم دوره دکتری را شروع کند.
وی هم اکنون در یک واحد تاسیساتی در شهر سنندج کار می کند و می گوید: این شغل را برای خروج از بیکاری انتخاب کرده است.
سیدمحمد سیدی دیگر فارغ التحصیل رشته کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران، حدود 6 ماه است که به دنبال کار می گردد و علیرغم تلاش های بسیار هنوز نتوانسته شغل مناسبی برای خود بیابد.
ارتباط میان رشته های دانشگاهی با مشاغلی که افراد انتخاب می کنند آنچنان ناهمخوان است که به نوعی می توان گفت: کمتر کسی در جایگاه خود قرار دارد.
بسیاری از فارغ التحصیلان رشته های علوم مهندسی، زبان، علوم انسانی به مشاغل غیرمرتبط روی آورده اند.
علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرد: در مطالعاتی که طی یکسال گذشته در وزارتخانه متبوعش در حال انجام است، مشاهده شده در برخی از استانها حداقل چهار درصد دانش آموختگان دانشگاهی در رشته های خود به کار گرفته شده اند و حداکثر این ارتباط در برخی از استانهای کشور 25 درصد است.
به عبارتی آن گونه که بررسی یادشده نشان می دهد 75 تا 96 درصد فارغ التحصیلان دانشگاهی در رشته های خود به کار گرفته نمی شوند.
یکی از زنانی که توسط یکی از مراکز کاریابی برای بعهده گرفتن شغل مرتبط با رشته تحصیلی خود معرفی شده، پس از چند ماه کار، شغل خود را رها کرد و به کار اپیلاسیون پرداخت.
وی معتقد بود که درآمدش بسیار اندک بود و کفاف زندگیش را نمی داد.
سازمان همیاری اشتغال دانش آموختگان جهاد دانشگاهی براساس پژوهشی اقدام به معرفی رشته های دانشگاهی با بالاترین نرخ بیکاری کرده است.
مطابق تحقیقات سازمان همیاری اشتغال دانش آموختگان، بیشترین تعداد بیکاران در رشته های مهندسی، ساخت و تولید با 251 هزار و 402 نفر و پس از آن نیز 222 هزار و 112 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق قرار دارند.
همچنین از مجموع بیش از 768 هزار نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی، 47.4 درصد را مردان و 52.6 درصد را زنان به خود اختصاص داده اند.
هم اکنون نرخ بیکاری در کشور 9.5 درصد و این در حالی است که نرخ بیکاری جوانان 22.9 درصد می باشد. نرخ بیکاری مردان جوان 19.1 و زنان 43.4 درصد گزارش شده است.
همچنین از 52 هزار و 169 نفر بیکار فوق لیسانس و دکتری حرفه ای، 11 هزار و 886 نفر در رشته های علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تحصیل کرده اند و 12 هزار و 353 نفر نیز دارای مدرک رشته های مهندسی، تولید و ساخت هستند.
برخی از مسئولان حوزه کار معتقدند، نداشتن مهارت مهمترین مشکل فارغ التحصیلان دانشگاهی است. بی تردید نداشتن مهارت و ورزیدگی می تواند موضوع قابل توجهی در خصوص بازار کار باشد اما براستی چرا این نیروی کاری که بظاهر دارای مهارت نیست وقتی که به کشورهای توسعه یافته مهاجرت می کند، می تواند به بهترین نحو و پس از طی آموزش کوتاه مدت در یک کاری تخصصی بکار گرفته شود؟
در بازار کار ایران وقتی فردی به کار گمارده می شود، انتظار آن است که بتواند کارهای بسیاری را انجام دهد در حالیکه در جهان توسعه یافته صنعتی آنچنان کارها تخصصی شده که یک فرد وقتی به استخدام درمی آید فقط بخشی از کار را بر عهده دارد و مجموعه افراد در یک سیستم می توانند کاری را راهبری کنند.
بهره وری نیروی کار در ایران 1.3درصد است که این بهره وری پایین می تواند به دلیل وجود مدیران ناشایست، دستمزد اندک، قرار نگرفتن هر فرد در جایگاه واقعی خود ناشی شود.
دانشگاههای کشور هر سال انبوهی از جوانان را با انگیزه فراگیری تحصیلات بالاتر جذب می کنند که در این میان تعداد متقاضیان زن به دلیل آنکه می خواهند از هویت اجتماعی بالاتری برخوردار باشند، بیش از مردان است.
بازار کار کشور پس از چهار سال که این افراد از دانشگاهها فارغ التحصیل می شوند برنامه ای تنظیم کرده است؟ براستی جایگاه ما در تولیدات صنعتی و کشاورزی در کجا قرار دارد؟ آیا فقط فروش نفت چاره ما است؟
با انبوه فارغ التحصیلانی که بزودی وارد بازار کار می شوند چه می خواهیم بکنیم؟ آیا بیشتر آنان باید در کارهای خدماتی که نیاز به تحصیلات دانشگاهی ندارد، جذب شوند، اگر پاسخ مثبت است چرا این افراد جذب مهارت آموزی نشده اند؟ برای ارتقا رشته های تکنسینی چه کرده ایم؟
متاسفانه موضوع تحصیلات دانشگاهی، نبود مهارت، مدیران ناشایست، فراهم نبودن بازار کار برای جذب، صنعت فرسوده، کشاورزی بی رونق، خدمات بی برنامه و بسیاری از مشکلات دیگر مجموعه بازار کار کشور را با شرایط فعلی مواجه کرده است. براستی با انبوه این مشکلات چه باید کرد؟(ایرنا)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد