شرق : تخورپخور
امنیت نداریم. مولوی را که ترکیه تخورپخور کرد. خیام را شیخنشینها برداشتند، اصغر فرهادی را فرانسه برداشت، منشور کوروش را هم انگلیس بلند کرد، چین هم که از برنج شب عروسی تا سنگ قبر عزا همواره با ماست، حالا هم سیرترشی ما را عراقیها و سوریها برداشتهاند و توش هرویین قاچاق کردهاند به آلمان. واقعا امنیت نداریم. آخر توی سیرترشی هرویین قاچاق میکنند؟ تا آنجا که ما دیدیم توی شیشه سیرترشی آب میریزند و آن را تبدیل به ساز آبی میکنند و کنسرت قلقل برپا میکنند. این ساز از قدیمیترین و مردمیترین سازهای ماست که واقعا عراقیها و سوریهای قاچاقچی به فرهنگ و هنر ما توهین کردند.
در ضمن ما نگرانیم حالا که به سیرترشی ما هم رحم نکردهاند فردا روی چی دست میگذارند؟
البته از قدیم میگویند مالت را سفت بچسب همسایهات را دزد نکن، پس ما به مسوولان مربوطه توصیه میکنیم مالمان را سفت بچسبند تا امکان دستبرد و دستزدن به مال ایرانی آریایی را از اجنبیجماعت بگیرند.
آرمان : روش آموزشی پولیکا به بازار آمد
آیا از وضعیت تحصیلی فرزند خود ناراضی هستید؟ آیا روش های جدید آموزشی روی فرزند شما جواب نمی دهد؟ آیا از تناسب اندام خود ناراضی هستید؟ (این یکی به ما ربطی نداشت، جوگیر شدیم!) آیا دوست دارید فرزندتان در آینده دکتر شود؟ فرزند خود را به ما بسپارید... منظور از ما بنده حقیر و مدیر یکی از دبستانهای کشور عزیزمان است، ما با جدیدترین روش علمی، آموزشی، تحصیلی به نام«پولیکا» در خدمت شما هستیم.
شما با ثبتنام فرزند خود در مدرسه ما آنها را نیرومند بار بیاورید، فرزند تحویل بدهید، آرنولد تحویل بگیرید! در این مدرسه فرزندان از پایه اول دبستان با لوله پولیکا درسهای خود را طوری یاد میگیرند که عمرا اگر تا پایان عمرشان یادشان برود. برنامههای آموزشی ما از این قرار است؛ الف- آموزش ریاضی با استفاده از چکش، ب- علوم تجربی فقط با پنجه بوکس در 5 جلسه فشرده؛ ج- کلاس های نقاشی و تمرین کشیدن صحنههای مبارزه فیلم اژدها وارد می شود؛ د- آموزش الفبا و املا که از جلسه اول فرزند شما می تواند بنویسد«آن مرد با قداره آمد» باری دوستان عزیز در این روش که توسط ما یعنی بنده و مدیر مدرسهمان ابداع شده است تا به حال به فکر هیچکس نرسیده است، در زمان ناصرالدین شاه فرزندان را با چوب و ترکه میزدند اما به مرور زمان ثابت شد که این روش نمیتواند به تنهایی کارایی داشته باشد.
از دیگر روشهای ما برای دانشآموزانی که درس نمیخوانند میتوان تغییر در امتحانات شهریور ما را عنوان کرد که به جای امتحان، فرزند شما سه ماه زیر مشت و لگد معلم خود آبدیده و ورزیده شده و مانند هرکول از مدرسه ما خارج می شوند. قبول داریم که تا همین جا خیلی با ما حال کردید، اما لازم است در جریان باشید که ما دروس جدیدی را هم به پایه دبستان اضافه کردیم که بد نیست از آنها اطلاع داشته باشید:
الف- دوره مبتدی زندگی در آتش(به دلیل کاربرد آن در مدارس ما!)
ب- دوره مبتدی«میرم مدرسه، میرم مدرسه/ جیبام پر از نانچیکو و پسته!»
ج- دوره پیشرفته «راههای فرار از دست مامورین شهرداری!» از آنجایی که تمام شاگردان ما قرار نیست دکتر و مهندس شوند و برخی ممکن است در آینده دستفروش شوند، این روش مورد نیاز خواهد بود.
د- دوره ویژه«دفاع شخصی» چون گاهی اوقات... معلم است دیگر گاهی جدی جدی میزند و دانشآموز را شتک میکند.
همچنین در پایان این آگهی تبلیغاتی و در راستای اینکه ما قصد داریم همه جوره خودمان را به شما نشان بدهیم، لازم به ذکر است که ما از ویژه ترین و خفن ترین اساتید و مدرسین در مدرسه خود استفاده می کنیم، اساسا جذب مدرس در مدرسه ما ارتباط مستقیمی با اندازه دور بازو و میزان«چک و سیلی بر ثانیه» دارد.
با نگاهی به این لیست حساب کار دستتان می آید:1- علوم تجربی: بروسلی؛ 2- املا: داش آکل؛ 3- ریاضیات: دوره مبتدی فرانکی، دوره پیشرفته استیون سیگال! 4- دوره مبتدی و پیشرفته زندگی در آتش: حاجی بابایی؛ 5- دوره پیشرفته«فرار از دست مامورین شهرداری» که کلا تکذیب میشود، مدرسه ما همچین دورهای نداشته و ندارد و نخواهد داشت، اگر هم یک زمانی چیزی در این زمینه داشتیم، مقصرش ما نبودیم، شلنگ و نردبان بودهاند! باقی باقیتان.
کیهان :جنابعالی؟! (گفت و شنود)
گفت: اگر انتساب فرزندان برخی شخصیتهای برجسته انقلاب، با پدران بزرگوارشان را به حساب نیاوریم، از آنها چه هویتی باقی میماند؟!
گفتم: تقریبا هیچ! برخی از آنها مانند «صفر» هستند که فقط وقتی جلوی عدد «یک» یعنی پدران عزیز و بزرگوارشان قرار میگیرند، عدد حساب میشوند و اگر یک را کنار بگذاریم و فقط خودشان را در نظر بگیریم، در نهایت، میشوند بینهایت صفر! که باز هم همان «صفر» است!
گفت: پس چرا دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها، اینهمه آنان را تحویل میگیرند و سخنان سخیف و بعضا ضدانقلابی آنها را با آبوتاب پوشش میدهند؟!
گفتم: خب! به خاطر جایگاه برجسته پدران بزرگوارشان است و نه خود آنها، مگر نمیبینی که همیشه اسم این فرزندان را با قید فرزند فلان شخصیت انقلابی یاد میکنند!
گفت: یعنی تصور میکنند که مردم متوجه این ماجرا نیستند؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! دانشآموز تنبلی به مدرسه زنگ زد و با تغییر صدای خود گفت؛ آقای ناظم امروز بهرام نمیتواند به مدرسه بیاید غیبت او را موجه بدانید. ناظم که شک کرده بود گفت؛ جنابعالی؟! و دانشآموز تنبل گفت؛ خب! من پدرم هستم دیگه!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد