شرافت داشتن صفتی است که نمی‌توان مفهوم و معنای آن را به یک جمله و یک تعبیر خاص محدود کرد، شرافت شاید مانند خیلی چیزهای دیگر در جهان امروز نسبی باشد و در موقعیت‌های مختلف مفاهیم متعدد و گاه متفاوتی را در برگیرد، مثلا یک جراح و پزشک متخصص شاید همین که زیرمیزی نگیرد یا بیماری را رایگان درمان کند، به نوعی شرافت کاری اش را به نمایش درآورده باشد یا یک معمار و مهندس ساختمان با حساسیت بر نوع لوازم و اجناسی که در ساخت و ساز بهره می‌برد، شرافت کاری اش را نشان می‌دهد و من خبرنگار هم اگر فریب نخورم و جاه‌طلبی نکنم و اگر بر کژی‌ها و ناراستی‌ها چشم‌پوشی نکنم و حرف و دغدغه‌های مردم را بنویسم و بگویم، در کارم شرافت داشته‌ام.
کد خبر: ۷۲۱۵۵۱

اما بعضی شغل‌ها هست که شاید چسباندن این صفت به آن غریب باشد، و برخی را به خنده بیندازد، مثلا فرض کنید آیا دزد با شرافت هم می‌شود داشت؟ و اگر کسی شرافت داشته باشد اصلا دزدی می‌کند؟

بخواهیم یا نخواهیم به هر حال شغل دزدی در هر جامعه‌ای وجود دارد، در هر کشوری بخشی از جامعه به هر دلیلی شغلش بهره بردن رایگان از مال و اموال و امکانات دیگران است، حال می‌تواند این دزدی از دیوار مردم بالا رفتن و کیف قاپیدن و زورگیری باشد و یا گرانفروشی و کم‌فروشی به مردم یا در شکل متعالی و کلان آن دزدی از بیت‌المال و اختلاس و... .

اگر آن فرض نسبی بودن شرافت را که در بالا به آن اشاره شد بپذیریم، می‌توان دزد با شرافت هم بود، مثلا فرض کنید کیف شما را به سرقت می‌برند، همین که آن دزد دست‌کم در برابر مدارک مهم شما احساس مسئولیت کند و آنها را به هر طریقی به شما بازگرداند، می‌تواند دزد محترم و با شرافتی باشد.

همین یکی دو هفته پیش بود که یکی از اقوام ما تعریف می‌کرد در همسایگی‌شان مادر شهیدی زندگی می‌کند که برای ولادت امام رضا(ع) به مشهد مقدس سفر کرده و چند روزی را در این شهر مهمان شاه خراسان بوده است و پس از بازگشت متوجه می‌شود که دزدی به خانه‌اش آمده و خیلی از وسایل باارزش مانند چند تکه طلا و سکه و... را جمع کرده بوده ولی تمام آن وسایل را زیر قاب عکس و پلاک فرزند شهیدش گذاشته بود، شاید خیلی‌ها بگویند احتمالا پلیسی یا یکی از همسایگان متوجه شده و دزد فرار را بر قرار ترجیح داده است، اما قطعا گذاشتن چند تکه کوچک طلا در جیب و رفتن کار دشواری نیست و قرار گرفتن آن طلاها و سکه‌ها زیر تابلوی شهید هم نباید اتفاقی باشد، من دوست دارم تعبیر نسبی شرافت را برای آن دزد محترم به کار ببرم.البته دزد بی‌شرافت کاری هم فراوان یافت می‌شود، نمونه‌اش همین دزد نامحترمی که خودروی پراید همسایه ما را شب گذشته به سرقت برد، خودرویی که خط‌کشی روی کاپوتش و آن تابلوی آهن ربایی روی سقفش که نوشته «اتحادیه اتومبیل های کرایه ای تهران » کاملا نشان می‌داد صاحب این خودروی خرج زن و بچه‌اش را از همین پراید چند بار تصادف کرده تامین می‌کند. آدم دزد هم که باشد، در خیابان و کوچه‌ای که بی‌شمار ماشین آماده سرقت پارک شده است دست‌کم ماشینی را انتخاب می‌کند که فردا صبح صاحب آن جدای ناراحتی از سرقت خودرو و از دست دادن چند میلیون سرمایه، همزمان نگران اجاره خانه، بیکاری و خرج زندگی‌اش نشود، اینجاست که آدم می‌گوید این دزد شرف هم ندارد.

نمی دانم چرا یاد روایتی افتادم که یکی از دوستان تعریف می‌کرد، داستان این بود که در یکی از کشورهای آفریقایی که درگیر جنگ بوده و ارتش توان مقابله‌اش را آرام آرام از دست می‌داده است، رئیس‌جمهورشان به تلویزیون می‌آید و از سارقان و اشرار می‌خواهد که یک ماه کمک کنند و با کمتر کردن فعالیت‌شان اجازه دهند پلیس هم به کمک ارتش برود و جالب است که دزدهای با شرف آن کشور واقعا در آن یک ماه کمتر دزدی کردند و آمار ناهنجاری در پایتخت آن کشور هم بشدت پایین آمده بود.

بگذارید برگردیم به اول این یادداشت؛ شرافت داشتن نسبی است، می‌توان جراح و مهندس و دزد بود، ولی با شرف بود.

سینا علی‌محمدی / دبیر گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها