مهدی فنونیزاده برای آن که در آفساید نباشد به بیرون از زمین مسابقه دوید. قایقران توپ را به دروازه کرهجنوبی چسباند تا احمدرضا عابدزاده از آن کلهمعلقهای معروفش بزند و از تهدل بخندد و ما هم با او بخندیم. مایی که میگوییم منظورمان چند میلیون نفر بود. پیروزی تیم ملی ایران در برابر کره جنوبی در بازیهای آسیایی پکن، برای فوتبال ایران یک نقطه شروع پس از انقلاب اسلامی بود. آن روز هیچ گاه از خاطره فوتبال ایران نمیرود. روزی که فقط پیروزی مقابل استرالیا در هشتم آذر را میتوان با آن قیاس کرد.
2 شکوهمند بود آن صحنه، در شهر دوحه حسین رضازاده میخواست وزنه بزند. فقط یک سالن قبل از آن که حاج حسین زیر وزنه برود، چنان فریاد زد: «یا اباالفضل»، تازه فهمیدیم قطر چقدر ایرانی دارد. آن روزها، روزهای بحرانی وزنهبرداری ایران بود. قبل از مسابقات 9 وزنه بردار ایران دوپینگشان در آمده بود و تیم ایران با یک سردار در بازیها حضور داشت. شکست هادی ساعی در مسابقات تکواندو، کاروان ایران را دچار بحران کرده بود. رضازاده پشت وزنه آمد، دستی روی وزنههای سنگین کشید و بهراحتی پر کاه آن را بالای سر برد و من داشتم برای آناند، خبرنگار هندی رویترز حضرت ابوالفضل(ع) را معرفی میکردم....
3 علیرضا دبیر قهرمان بود. او که جای محمد طلایی را گرفته بود،در هر مسابقهای شرکت میکرد، به غیر از طلا از او نمیخواستیم اما حادثه بد در بازیهای آسیایی بوسان رخ داد. دبیر تا فینال را خوب رفته بود اما در مسابقه با جین کوک بائک از کره جنوبی حادثه تلخ رخ داد. کتف قهرمان ایرانی آسیب دید و کاروان ایران از یک مدال طلای حتمی محروم شد. این آسیبدیدگی باعث شد دبیر دو سال از عرصه قهرمانی دور بماند. او در جریان بازیهای المپیک 2004 آتن بار دیگر به صحنه مسابقهها بازگشت، اما با کتف مصدوم مقابل «ماخاچ مرتضی علیاف» از روسیه و کشتیگیر ازبکستان نتوانست کشتی بگیرد و شکست خورد. آن روز چند نفر با مصدومیت علیرضا دبیر اشک ریختند و ناراحتی را در اوج تجربه کردند؟ این از آن چیزهاست که هیچ کسی آمار آن را ندارد.
این سه خاطره تنها مشتی از خروار است.در آرشیو ذهن ما پر از خاطرههایی که بازیهای آسیایی برای ما یادگار گذاشتهاند. روزگاری نه چندان دور،آن زمان که هنوز والیبال ایران به حدی نرسیده بود که بتواند در لیگ جهانی بدرخشد، بسکتبال در میان تیمهای برتر قاره هم جا نداشت و فوتبال هرچند دوره یکبار به جام جهانی میرسید. هنوز احسان حدادی نداشتیم که در دو و میدانی در سطح جهانی یک نام قابل اعتنا باشد. برای همین بازیهای آسیایی برایمان جایی بود برای جمع کردن چهار غرور، هر سال یکبار منتظر میماندیم تا کاروان ورزشی ایران به میدان برود و با یکسری مدال خوشرنگ و یک مجموعه از خاطرات خوش بازگردد. آن روزها بیشتر ورزش ما در تکچهرههای موفق خلاصه میشود و این تکچهرهها تبدیل میشدند به قهرمانهای ما تا اطلاع ثانوی. بعضی از قهرمانها برای ما از پدرانمان یادگاری بودند. مثلا از بازیهای آسیایی بود که نام قهرمانی به نام تیمور غیاثی را حفظ کردیم و دانستیم روزگاری ما پرندهای داشتیم که بالا و بالاتر میپرید. ما نام محمد نصیری را از بازیهای آسیایی میشناسیم. قهرمانی کوچک قامت که وزنههای سنگین را تحقیر میکرد. سوختهسرایی قهرمانی بود که حتی اگر در کشتی فرنگی هم به میدان میرفت، میتوانست به مدال برسد همیشه یادمان هست که محمود نامجو، وزنهبردار تیم ملی ایران در بازیهای آسیایی 1951 در وزن 56 کیلوگرم به رقابت با حریفانش پرداخت که موفق به کسب مدال طلا شد تا نخستین مدال طلای کاروان برای ایران به ثبت برسد... برای ما بازیهای آسیایی پر از خاطرههاست. خاطرههایی که از یادمان نمیرود. درست است که بازیهای آسیایی به هیچ وجه به اندازه مسابقاتی مانند المپیک اعتبار ندارد اما از آنجا که همواره بیشتر مدال گرفته و روی سکو رفتهایم، این مسابقه خاطرهسازتر بوده! طبیعی است در این مسابقات هم رشتههایی مثل فوتبال،کشتی، تکواندو و وزنهبرداری بیشتر برای ما خاطرهساز بودند اما این دلیل نمیشود طلاییهای دیگر رشتهها را از یاد ببریم و از کنار خاطره مردانی چون سجاد مرادی، احسان حدادی، خدیجه آزادور، حسین و حسن روحانی و... بگذریم. در این مسابقات است که به یاد میآوریم ورزش ایران تنها در چند رشته خاص خلاصه نمیشود و رشتههای ورزشی دیگری هم وجود دارد که قهرمانان بزرگی دارند و منتظرند که ما آنها را ببینیم.
کجا ایستادهایم؟ همواره این سوالی است که قبل از بازیهای آسیایی مطرح میشود. از آنجا که بازیهای آسیایی یک محک خوب قبل از المپیک است و باعث میشود دقیقا وضعیت ورزشکاران خود را بدانیم و برای ادامه راه و موفقیت در بازیهای آسیایی برنامه ریزی کنیم. اینجاست که بازیهای آسیایی ارزشی دوچندان میگیرد و باعث میشود به آن جدیتر نگاه کنیم. در بازیهای آسیایی در جایی که حریفانی از سرمایههای مالی بالا برخوردارند و گروهی از منابع نفتی تغذیه میشوند و گروهی دیگر از سرمایههای صنعتی بالا،ورزش ایران ثمره چهار سال گذشته خود را میگیرد و میتواند تشخیص دهد برای حضوری قدرتمندتر در مسابقات المپیک باید چه کار بکند و چه کار باید نکند. این یک خاصیت مهم بازیهای آسیایی است. بازیهای آسیایی یک خاصیت مهم دیگر هم دارد. این مسابقات جایی است برای آن که چهرههای تازهای را برای دوست داشتن انتخاب کنیم؛ چهرههایی که میآیند تا در آیندهای نه چندان دور قهرمان محبوب همه ما باشند. خیلی از نامها هستند که از بازیهای آسیایی شروع کردند و در این مسابقات تجربه کسب کردند و آبدیده شدند و خیلی زودتر از آن که تصور میشد، رشد کردند و به اوج رسیدند. اگر به یک مثال قانع میشوید به علی کریمی میتوان اشاره کرد که در بازیهای آسیایی بانکوک با شماره 19 در پست دفاع چپ بازی کرد و از همانجا استارت بزرگ را برای قهرمان شدن و دوستداشتهشدن برداشت. مثل او خیلی زیاد است در همه رشتههای ورزشی.... این گونه است که میتوان گفت بازی آسیایی را میتوان در مرزی میان گذشته و آینده رصد کرد. جایی که تاریخ پر افتخار ورزش ما را بر دوش میکشد و میتواند تضمینی باشد برای آن که ورزش ما همچنان پر افتخار باقی بماند. اینچئون هم پر است از خاطره و چهره... آن را از دست ندهیم.
افشین خماند / گروه ورزش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد