علی انصاریان: مشهور شدن سخت نیست، مشهور ماندن سخت است

پایان شهرت، یعنی شروع یک زندگی تازه

وقتی نسلی عوض می‌شود آدمها دنبال قهرمان‌های جدید می‌گردند. علی انصاریان در این دومینو یکی از هزاران قهرمان نسل گذشته است. کسی که تا همین دوسال پیش فوتبال بازی می‌کرد اما حالا کمتر مورد توجه فوتبالدوستان قرار دارد. خودش می‌گوید:
کد خبر: ۷۱۱۲۹۷

منی که عکس اسطوره‌های دهه 50 این فوتبال را به دیوار اتاقم می‌زدم با همین عشق در کنار بزرگانی چون علی پروین، مجتبی محرمی و احمدرضا عابدزاده به ستاره محبوب نسل بعد از خودم تبدیل شدم، اما همین علی انصاریان را حالا شاید بسیاری از جوانان 16ـ15 ساله دیگر نشناسند یا فقط اسمش را شنیده باشند.

ـ و این واقعیت زندگی است. واقعیتی که انصاریان خیلی خوب با آن کنار آمده است:

رسیدن به شهرت خیلی سخت نیست. یک خواننده با خواندن یک آهنگ خوب یک شبه سر زبان‌ها می‌افتد اما آیا با همان یک آهنگ می‌توان ماندگار شد؟ قطعا نه. همه آدم‌ها دوست دارند به شهرت برسند. کسی هم که می‌گوید نه شک ندارم که دروغ می‌گوید. همه دوست دارند شناخته و با انگشت نشان داده شوند. من هم از این قاعده مستثنا نبودم اما نگه داشتن این شهرت از به دست آوردنش سخت‌تر است. خیلی‌ها دیگر در بین ما نیستند اما مهم این است که از آنها به عنوان اسطوره نام برده می‌شود. بزرگانی چون خسرو شکیبایی، علی حاتمی، ناصر حجازی و پرویز دهداری. چیزی که اهمیت دارد همین ماندگاری است.

ـ مساله مهم دیگر این است که آیا شهرت و ابزار رسیدن به آن همیشه با هم رابطه مستقیم دارند یا با کم شدن از شهرت آدم‌ها ابزار رسیدن به آن باز هم در زندگی افراد پررنگ باقی می‌ماند. انصاریان در پاسخ به این سوال که آیا فوتبال هنوز هم همه زندگی اوست یا خیر می‌گوید:

شک نکنید من تمام زندگی‌ام را مدیون فوتبال هستم. توپ فوتبال من را از کوچه پس کوچه‌های میدان خراسان به جاهایی رساند که خوابش را هم نمی‌دیدم. عشق من به فوتبال همیشگی است؛ چه آن زمان که با پدرم به ورزشگاه می‌رفتم یا خودم بازی می‌کردم و چه حالا که برای تماشای بازی دوستانم به ورزشگاه می‌روم.

ـ صحبت سر تغییراتی است که در زندگی یه آدم مشهور ایجاد می‌شود. علی انصاریانی که زمانی یک ورزشگاه صدهزار نفری به عشقش فریاد می‌کشید با این زندگی جدید چطور کنار می‌آید؟ انصاریان به ما می‌گوید این تفاوت از نوع نگاه آدم‌ها نشات می‌گیرد، نه از تفاوت در نوع زندگی آنها:

من از ابتدا با این ماجرا کنار آمدم چون معتقدم اگر آدم فکر کند با بقیه فرق دارد همه چیز برایش خراب می‌شود. من فقط توانستم از استعدادی که دارم استفاده کنم. به هر حال این روزها برای من و تمام ستاره‌های هم‌دوره‌ام هیاهوی شهرت کمتر شده است اما این را هم باید قبول کرد که خدا لطفش را شامل حالمان کرد تا در برهه‌ای کوتاه اوج لذت بردن از زندگی را تجربه کنیم. این‌که میلیون‌ها نفر تو را دوست داشته باشند لذتی نیست که برای همه قابل درک باشد. فقط باید طعم آن را چشیده باشید تا بدانید من چه می‌گویم. در عین حال خود من جاهایی بوده که مجبور شدم خودم را معرفی کنم و بگویم بازیکن سابق پرسپولیس هستم تا شناخته شوم. البته این موضوع هم به هیچ وجه مرا ناراحت نمی‌کند، چون هیچ طلبی از مردم ندارم و معتقدم اگر یه هنرمند یا ورزشکار طلبکارانه با مردم برخورد کند آن روز روز مرگش فرا رسیده است.

ـ با این حال خیلی از آدم‌های مشهور با همین تغییر ساده کنار نمی‌آیند و این یک آسیب بزرگ است. نمونه داخلی زیاد داریم اما شاید بهتر باشد به پل گاسکوئین به عنوان دم‌دست‌ترین نمونه خارجی اشاره کنیم. کسی که از اوج شهرت به اعتیاد کشیده شد. انصاریان در تائید ما می‌گوید:

قبول دارم. خیلی‌ها بودند که بعد از کنار گذاشتن فوتبال به اعتیاد کشیده شدند. تو وقتی در شهرت هستی اوج لذت را از زندگی می‌بردی اما وقتی شهرت تمام می‌شود باید این را هم بدانی که یک زندگی تازه در حال شروع شدن است. خودم را مثال می‌زنم. من از 18 سالگی در پرسپولیس و تیم ملی بازی کردم و به افتخارات زیادی دست پیدا کردم. اما آن روزهای خوب برای من دیگر تمام شده است و باید به فکر ساختن یک زندگی جدید باشم. پس فضای زندگی این علی انصاریان با آن علی انصاریان کاملا متفاوت است. شما یک لیوان آب را هر چقدر هم که قطره قطره بنوشید باز بالاخره یک روز تمام می‌شود. اگر هر روز بخواهی به این فکر کنی که روزی در حرفه خودت بهترین بودی، مثل کسانی می‌شوی که فقط با خوردن قرص‌های اعصاب یا آرام‌بخش می‌توانند شب خود را به صبح برسانند. برای خود من آخر شهرت می‌توانست بازی در جام جهانی فوتبال باشد که به دلیل آسیب دیدگی این شانس را از دست دادم. البته مشهورترین آدم‌ها هم در نهایت می‌میرند و جایی می‌روند که دیگر تفاوتی میان یک آدم مشهور و یک آدم ناشناس نیست. این بهترین درس برای انسان‌های مشهور است که در زمان شهرت سرشان گیج نرود، خودشان را گم نکنند و از مردم طلبکار نباشند. وقتی این مردم علی انصاریان را علی انصاریان کردند یعنی هیچ فرقی بین من با بقیه وجود ندارد.

اصلی‌ترین سرگرمی این روزهای علی انصاریان مدرسه فوتبالش است. او درباره حال و روز این روزهای خودش می‌گوید:

من مدرسه فوتبال دارم. البته درگیر سینما هم هستم. یک فیلم بازی کردم با لیلی اوتادی به نام کلاغ که ماه آینده اکران می‌شود. شما در آن فیلم یک علی انصاریان دیگر را می‌بینید که هیچ شباهتی به کاراکتر فوتبالی من ندارد.

این نشان می‌دهد هنوز هم وسوسه شهرت در علی انصاریان وجود دارد. هرچند خودش نظر دیگری دارد: راستش من اگر فوتبالیست نمی‌شدم می‌توانستم شهرت را خیلی راحت از این به دست بیاورم، اما حضور من در سینما به هیچ وجه به دلیل وسوسه شهرت نیست. من عاشق فیلم و سینما هستم و از جوانی همیشه به دنبال دیدن فیلم‌های جدید و خوب بودم. بهروز رهبری فرد می‌تواند این گفته من را تائید کند. من برای دیدن فیلم‌هایی مثل عقاب، تاراج، افق، گذرگاه، پلاک و شب بیست و نهم در صف سینما ایستادم و هنوز هم یکی از علایقم این است که فیلم‌های روز دنیا را با دوستانم ببینم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها