او را با جام‌جهانی 90 به خاطر می‌آورم، آن روز‌ها که اینترنتی نبود که برای پیدا کردن عکس، تایپ کردن نامی در گوگل کفایت می‌کرد. وقتی اشک‌هایش را دیدم، همان زمان که برای گرفتن یک کارت زرد از داور و محروم شدن از فینالی که هیچ گاه نرسیدند، اشک ریخت و گریه کرد.
کد خبر: ۷۰۸۸۸۴

او را با آن دریبل سرپای استثنایی در جام ملت‌های اروپا به یاد می‌آورم، مقابل اسکاتلند. او جایی ثابت در دیوار اتاقم داشت. آن عکسی که از میانه یک مجله خارجی کنده بودم، همان که به داور کارت زرد داده بود و داور به او کارت قرمز... باور نمی‌کردم، آن‌که در همه نوجوانی‌ام، جایگاهی فقط کمی پایین‌تر از مارادونا داشت. می‌دانستم «شیطنت» می‌کند اما نمی‌دانستم که انتهای آن شیطنت‌های کوچک و گاه شیرین به اینجا می‌رسد.

از یک جایی به بعد، جنس خبرهایی که از او می‌رسید؛ به گونه‌ای بود که دیگر معلوم بود که جای او روی دیوار هیچ‌کس نیست. یک روز خبر می‌رسید که همسرش را کتک زده است. روز دیگر گفتند که در اثر مصرف مشروبات الکلی، آن‌چنان از خود بی‌خود شده که در کنار یک هتل پیدایش کرده‌اند. اما وقتی که عکس‌هایش را دیدم؛ اصلا نمی‌توانستم باور کنم که او خودش است. این دندان‌های فروریخته، این گیجی آشکارا در عکس، این لباس پوشیدن نامرتب.... ای‌وای من، او نمی‌تواند و نباید «گازای من» باشد.

او آن کسی نیست که می‌گویند پس از 120 دقیقه بازی مقابل انگلستان، وقتی دنبالش می‌گشتند، دیدند که در زمین تنیس دارد بازی می‌کند. لعنت به تو؛ به خودت اگر رحم نمی‌کردی، لااقل به خاطره‌های ما رحم می‌کردی... هرچه فکر می‌کنم، این تو نیستی؛ تو حتی بخواهی هم نمی‌توانی پل گاسکوئین باشی.

افشین خماند / دبیر گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها