روزنامه خندان

فشل فشل فشل

روزنامه خندان

غلظت چسبندگی در شبکه های اجتماعی

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند.حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۰۵۰۴۵
غلظت چسبندگی در شبکه های اجتماعی

سیاست روز : دستمال و خبرنگار
یک نماینده مجلس: آیا درست است ما گوشه‌ای از صحن مجلس را مشخص کرده و دور نمایندگان زن در مجلس حصار بکشیم؟...

یک نماینده مجلس: آیا درست است ما گوشه‌ای از صحن مجلس را مشخص کرده و دور نمایندگان زن در مجلس حصار بکشیم؟
با توجه به این اظهار‌نظر به نظر می‌رسد که...
الف) اگر گوشه صحن مجلس، گوشه مرغوبی باشد چه اشکالی دارد؟
ب) اگر گوشه فوق‌الذکر خیلی "گوشه" نباشد و در دیدرس باشد بهتر است.
ج) اگر دور نمایندگان مرد حصار بکشند مقبول‌تر است و حرف و حدیث هم درست نمی‌شود.
د) اگر "ننجون" وارد معقولات نشود خیلی بهتر است. هر‌کس می‌خواهد حصار بکشد برود بکشد و هرکس هم که ...استغفرالله!

جراید: فرمانداری شهرستان مانه و سملقان با اهدای سطل زباله و جای دستمال کاغذی به خبرنگاران مانه و سملقانی از آنان تجلیل به عمل آورد.
در جمله فوق کدام یک از کلمات کلیدی‌تر است؟
الف) دستمال کاغذی - فرمانداری
ب) دستمال کاغذی - خبرنگاران
ج) سطل زباله - فرمانداری
د) دستمال

وزیر بهداشت: رنجی که مردم تحمل می‌کنند بسیار بیشتر از سرعت خدماتی است که ما به آنها ارائه می‌دهیم.
عبارت فوق یادآور کدام یک از گزینه‌های زیر است؟
الف) دست شما درد نکند / چرا زحمت کشیدید؟ / چرا ویلا ندادید؟ / کنار دریا ندادید؟
ب) این صداقت شماست که مار کُشته!
ج) از راه دور آمدی / چه ناصبور آمدی / خسته نباشی / مانده نباشی
د) رنج ما مال خودمان و "سرعت خدمات" شما هم توی حلقمان!

شرق : تغییر کاربری
جملات حکیمانه زیر را بخوانید؛
- باید از سخنانی که باعث تنش در جامعه شده و توهین به نخبگان است، پرهیز کنند.
- مقام ریاست‌جمهوری مطابق قانون اساسی مقام دوم کشور است، حرمت امامزاده را باید متولی نگه دارد، اگر قرار باشد رییس‌‌جمهور در واکنش به مخالفان و منتقدان خود الفاظ رکیک به‌کار ببرد، قطعا جایگاه رییس‌‌جمهور تضعیف خواهد شد.
- چنین مباحثی درواقع یک نوع بدعت است، زیرا هیچ دولتی تاکنون با مخالفان و منتقدانش اینگونه رفتار نکرده است که از منتقدان بخواهند به جهنم بروند، من تذکر دادم که شاه زمانی که با مخالفان صحبت می‌کرد از آنها خواست پاسپورتشان را گرفته و از ایران خارج شوند، اما از آنها نخواست به جهنم بروند.
- ادبیات رییس‌‌جمهور دیکتاتورمآبانه است.
- آقای روحانی باید از چنین الفاظی پرهیز کند و با این الفاظ بدعت دیکتاتوری را در کشور به وجود نیاورد.
- آقای رییس‌‌جمهور پیش‌تر گفته‌ بود ما مسوول بهشت‌رفتن مردم نیستیم، حال من می‌پرسم چطور شده مسوول جهنم‌رفتن مردم وی است و قصد دارند مخالفان را به جهنم بفرستند.
- راه عصبانیت فحش‌دادن نیست، راه آزادشدن از عصبانیت کمک‌خواستن از دانشگاه‌ها به‌خصوص در حوزه‌های اقتصادی است.
به‌نظر شما این جملات از چه‌کسی است؟
الف- مهاتما گاندی، ب- مادر ترزا، پ- بی‌بی قصه‌های مجید، ت- ای‌تی، ج- روح‌الله حسینیان
دعوت از حسینیان برای تولیدات بیشتر
حالا شاید بگویید عالمی خالی می‌بندد، اما باورتان بشود یا نشود جملات حکیمانه و اخلاقی بالا را روح‌الله حسینیان گفته است. به‌نظر ما دولت روحانی هیچ فایده‌ای نداشته باشد این حسن را داشته که بعضی‌ها را تغییر کاربری داده است.

حالا یک‌چیز دیگر حسینیان گفته که من تصمیم گرفتم از او دعوت کنم بیاید ستون آمبولانس را بنویسد، چون معتقد به شایسته‌سالاری هستم و به نظرم تولیدات حسینیان خیلی بامزه‌تر از من است. می‌گویید نه؟ ببینید؛ حسینیان در پاسخ به این سوال که احمدی‌نژاد در دوره ریاست‌‌جمهوری خود توهین‌هایی به نمایندگان می‌کرد، چرا در آن زمان واکنشی نشان داده نشد، تصریح کرد: احمدی‌نژاد اینگونه زشت و کریه صحبت نکرد.

اعتماد: غلظت چسبندگی در شبکه های اجتماعی
چند وقت پیش حسن روحانی گفت: امروز روز چسبندگی است. من اصلافکرش را نمی کردم که موضوع چسبندگی اینقدر اهمیت داشته باشد. اما حالاکه خوب به موضوع فکر می کنم می بینم چسبندگی چه پدیده نهادینه شده یی در جامعه است.

طوری که می توان از ما به عنوان جامعه چسبان ایرانی نام برد. یک روز سیمین بهبهانی عزیز حالش بد می شود جامعه چسبنده ایرانی به هر جان کندنی هست عکسی با او یا یکی از نزدیکانش یا پنجره خانه اش، یکی از کتاب هایش و خلاصه با چیزی که به او مرتبط باشد رو می کند که ببینید من چقدر با سیمین بانوی دوست داشتنی چسبندگی دارم!!

حالاتازه این چسبندگی از نوع خوب و پاستوریزه و بدون روغن پالم است. (یکی از فانتزی های من این است که فرق پالم و پالپ را یکی خوب به من حالی کند که در استاتوس ها دچار بحران نشوم) ما چسبندگی های دیگری هم داریم که باعث تهوع شدید و دلپیچه و در مواردی دلواپسی حاد می شود.

مثلاحسن روحانی می گوید بروید به جهنم فوری هروله کنان و پایکوبان می پرند خودشان را به قضیه الصاق می کنند و با لایک گذاری در شبکه های اجتماعی حمایت بی دریغ شان را از حسن روحانی و نهاد جهنم اعلام می دارند.

چند دقیقه بعد ناغافل یک بنده خدای دیگری که ممنوعیت بیان و تصویر و سفر و حضور و احتمالانام بردن دارد می آید می گوید به جهنم واژه بدی است. آن وقت جماعت همیشه چسبان لایک هاشان را می گذارند رو کول شان و می روند اظهارات آن اسمش را نبر را لایک می کنند. دو دقیقه بعد یکی می گوید برخورد دولت با انجمن صنفی روزنامه نگاران خوب نبوده و دولت خلف وعده کرده. هشتگ خلف وعده است که هی لایک می خورد و بعد تا عزیزی می گوید تشکیل نهاد دیگری موازی با انجمن صنفی روزنامه نگاران کمک به آنهاست همین جماعت همیشه چسبان کوچ می کنند به لایک گذاری در زیر هشتگ حمایت.

خلاصه همه یک جور به هم و همه به اوضاع چسبیده اند. مردم هم که دیگر به جای سخن گفتن لایک گذار خوبی شده اند و چون در واقع تا مرد استاتوس نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد (به تفکیک جنسیتی قایل نیستم لذا مرد فقط برای قافیه آمده. لایک شما را بر این استاتوس خواهانم) این چسبندگی باعث بروز پدیده شناسایی بی هنران نمی شود.
موخره: حدادعادل بداند تقصیر من نیست. تقصیر این نسل چهارم و اینترنت نسل چهارم و اپراتورهای نسل چهارم است که این همه کلمه ضد ادبیات فارسی در این نوشته پشت سر هم ردیف شده.

کیهان: غنچه! (گفت و شنود)
گفت: مشاور رئیس‌جمهور در توجیه اظهارات توهین‌آمیز ایشان نسبت به منتقدان دولت بدجوری به جدول زده و خیط کاشته است.
گفتم: چی گفته؟ و چه بهانه‌ای آورده؟!
گفت: درباره اهانت‌های رئیس‌جمهور به منتقدان گفته است آقای روحانی عصبانی نبود، بلکه صریح حرف زده است!
گفتم: عذر بدتر از گناه آورده، یعنی اینهمه اهانت تازه در حالت عادی بوده است، حالا ببین اگر عصبانی بود چه می‌گفت؟!
گفت: چه عرض کنم؟! مشاوری که اینجوری باشد، نتیجه مشورت‌ دادن او به رئیس‌جمهور بهتر از این نمی‌شود!
گفتم: خانم خیلی چاقی در صندلی عقب تاکسی نشسته بود و خانم دیگری که به زحمت خود را کنار او جای داده بود، پرسید؛ ببخشید! اسم شریف شما چیه؟ جواب داد؛ غنچه! چطور مگه؟! گفت؛ هیچی! خدا را شکر! تو این فکر هستم که اگر باز می‌شدی چی‌ می‌شد؟!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها