رابطه ممنوعی که امروز قصد داریم درباره اش توضیح بدهیم، حاصل یک لجبازی کودکانه پس از شکستی عشقی است اما شک نکنید تبعاتش بر زندگی دو طرف، تا همیشه باقی میماند. بهتر است ماجرا را با یک پرونده واقعی مشاوره خانواده توضیح بدهیم.
زمانی که المیرا به علی، خواستگارش پاسخ مثبت داد 20 ساله بود و همه او را شادترین و پر انرژی ترین دختر خانواده می دانستند. او 5 سال بعد وقتی در اتاق مشاوره لیوان آبش را جرعه جرعه سر می کشید تا اشکهایش بند بیاید اما، دیگر هیچ نشانهای از آن روزهای پر از رنگ و نور نداشت.
علی و المیرا به قول بیشتر اعضای فامیل به هم میآمدند. شاید اگر ازدواج میکردند زوجی خوشبخت می شدند اما خانواده المیرا شروط سختی برای ازدواج تعیین کردند و علی رفت پی فراهم کردن خواسته های خانواده المیرا و به ناچار نامزدی آنها تا 2 سال کش آمد.
طولانی شدن نامزدی آنها باعث شد،علی آرام آرام ، دلسرد شود و همانوقت، دختری دیگر، جای المیرا را در قلبش پر کرد. به این ترتیب المیرا عاشق نامزدش ماند اما علی، المیرا را رها کرد و سرانجام همه بهانه گرفتن ها و قهر و آشتی هایش به جدایی رسید.
قدیمی ها میگویند تب تند، زود به عرق می نشیند. قصه عشق برای المیرا هم مثل همان تب تند بود؛ او در برخورد با ماجرای عشقی تازه نامزدش، مثل همه آدم های بهت زده، ابتدا کل قضیه را منکر شد اما وقتی عشق تازه نامزدش با او تماس گرفت و خودش را معرفی کرد و خواست المیرا کنار بکشد، خشم و تنفر قلبش را تاریک کرد.
احساسات المیرا متناقض و عجیب بود. از یک سو هنوز عاشق نامزدش بود و دلش میخواست برگردد از سوی دیگر اما از او متنفر بود که چرا ترکش کرده است. گاهی دلش میخواست یکبار دیگر روزهای شیرین با هم بودن شان تکرار شود، گاهی با خودش میگفت اگر روزی علی برگردد، همه هدیه هایش را می کوبد توی صورتش و از خانه بیرونش میکند.
حرف و حدیث ها، حال المیرا را بدتر کرد. از خاله زنک ها شنید که نامزد سابقش قصد کرده با عشق تازه اش هرچه زودتر ازدواج کند به همین علت در اوج خشم و فقط یک ماه پس از قطع ناگهانی رابطه عاطفی اش با علی، سعی کرد عاشق خواستگاری دیگر شود که ظاهری جذاب تر از نامزد قبلی اش داشت.
گرچه المیرا دائمً به خودش تلقین میکرد که به خواستگار تازهاش عشق می ورزد و میخواست مثل او صمیمی و متعهد باشد اما ته دلش میدانست هدف اصلی اش، انتقام گرفتن از علی است.
انتقام، البته تعبیری بود که المیرا به کار میبرد وگرنه شاید به چشم خیلی ها آن ازدواج شتابزده و بدون شناخت انجام داد حماقت محض بود؛ حماقتی که خیلی از جوان های ناپخته وقتی با شکستی عاطفی مواجه میشوند به آن دست میزنند.
خشم، اندوه، میل شدید به تنبیه عاشق قبلی و نوسانی دائمی میان عشق سرکوب شده و تنفری بی انتها احساساتی است که خیلی از آدم ها آن را همزمان با قطع ناگهانی رابطه عاطفی با فردی تجربه میکنند اما آنها که از نظر روانی بالغند در اصطلاح روانشناسی فرصتی را برای «سوگواری» به خودشان میدهند در حالی که ناپختهها، بلافاصله پی تلافی کردن میروند اما شیوه آنها برای تلافی، بیش از آنکه به طرف مقابل آسیب بزند خودشان را متضرر میکند.
المیرا با همین احساسات ناخوش، زندگی مشترک را آغاز کرد و طبیعی است که نتوانست شرایط را مدیریت کند. چرا که اولاً بدون شناخت از طرف مقابل، ازدواج کرده بود و به همین علت نمی توانست با او صمیمی شود.
ثانیاً، قادر به برقراری رابطه عمیق عاشقانه روانی و جسمی با او نبود چون هنوز دلبستگیاش به فردی دیگر ادامه داشت و همسرش را هم بر اساس کشش عشق انتخاب نکرده بود و ظاهر و رفتارش را نمیپسندید.
ثالثاً، شوهر المیرا پس از ازدواج، از عشق دو ساله او با خبر شد و حس کرد بازیچه یک ماجرای عشقی شده است و به این ترتیب خشمگین شد و نسبت به تعهد همسرش در عشق، شک کرد و خودش هم تعهد و صمیمیتش را در زندگی مشترک از یاد برد.
المیرا و شوهرش، دو سال بعد، از هم جدا شدند. طلاق، بدون استثناء، بر همه افراد فشار روانی بسیار سنگینی تحمیل میکند و آدم ها بر اساس ساختار شخصیتی شان در برابر این فشار، واکنش نشان میدهند برای مثال ممکن است برخی افراد صرفاً اضطرابی زیاد را تجربه کنند و پس از مدتی هم آن را مهار کنند اما گروهی دیگر شاید نتوانند این دلواپسی را کنترل کنند یا افسرده شوند یا خشمگین و یا حتی طوری دچار خودسرزنشی شوند که انگیزههای شان را برای ادامه زندگی از دست بدهند.
هرچه آدم ها نابالغ تر باشند، تحمل این فشار برای آنها دشوارتر است مثل المیرا که حالا یک زن مطلقه، به شدت افسرده و شکست خورده است با احساس عذاب وجدان شدید نسبت به همسر سابقش و کینهای عمیق نسبت به نامزد پیشینش.
توجه داشته باشید که بیشتر ازدواج هایی که از سر لج و لجبازی با معشوق قدیمی و بلافاصله پس از قطع رابطه عاطفی با نفر قبلی انجام میشود سرانجام خوشایندی ندارد. نکند نتیجه بگیرید که پس از شکست عاطفی، نباید ازدواج کرد ؟
از نظر روانشناسی همه ما حق داریم پس از این نوع حوادث، فرصتی را به سوگواری برای آنچه قلب مان را شکسته اختصاص دهیم و سپس رابطه عاطفی تازهای را آغاز کنیم.
مهلتی که ما برای سوگواری به خودمان میدهیم کمک میکند هیجانها منفی مان را تخلیه کنیم و بنابر این هرچه شدت این هیجان ها بیشتر باشد به زمان بیشتری برای آرام شدن نیاز داریم برای نمونه گفته میشود که پس از طلاق قانونی این مهلت باید حدود دو سال باشد که البته در یادداشت های آینده به این موضوع مفصلتر میپردازیم.
دوره سوگواری که تمام میشود، باید از خودتان بپرسید که آیا به ثبات عاطفی رسیدهاید؟ میتوانید بدون هیجان های کنترل نشدهای مثل خشم و تنفر، برای سرنوشت تان تصمیم گیری کنید؟ از پیامدهای تصمیم جدیدتان در آینده با خبرید؟ پاسخ به این پرسش ها اگر صادقانه باشد به شما میفهماند تصمیم گیری ها احساسی و شتابزده است یا عاقلانه و منطقی.
مریم یوشی زاده/ خبرنگار جام جم آنلاین/
دانشجوی کارشناسی ارشد مشاوره
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد