داستان مردی که مدام دروغ می‌گوید

فضایل اخلاقی یکی از عناصر مهم و کلیدی در شکل‌گیری درام‌های اجتماعی به حساب می‌آید که در سال‌های گذشته نمونه‌های مختلفی از آن را از شبکه‌های تلویزیونی ایران مشاهده کرده‌ایم. در این میان مجموعه‌های تلویزیونی بخش عمده‌ای را به خود اختصاص داده و روی مباحث مربوط به حوزه اخلاق بیشترین مانور را داده‌اند.
کد خبر: ۶۸۹۴۱۹

مینی‌سریال «بین خودمون بمونه» ساخته علی عطشانی، که بتازگی روی آنتن شبکه دوم سیما رفته، تازه‌ترین نمونه پخش شده در این زمینه است. که با توجه به همزمانی‌اش با بازی‌های جام جهانی فوتبال آنچنان که باید مورد توجه قرار نگرفت.

این مجموعه، داستان تورج، کارمند حسابداری یک شرکت بزرگ است که برای خرید خانه پول کم آورده و برای تامین آن به هر دری می‌زند تا این‌که سرانجام مشکلش با فروش تکه‌ای زمین در کاشان حل می‌شود اما در محل کار با مشکل دیگری مواجه می‌شود.

تولید مینی‌سریال در شبکه‌های مختلف جهانی امر متداولی است که چندان در شبکه‌های تلویزیونی کشورمان رایج نیست و مخاطب هم آشنایی چندانی با آن ندارد. بین خودمون بمونه به عنوان یک سریال پنج قسمتی مشکلی به نام فیلمنامه دارد و چرا که فیلم سرشار از ماجراهای پی در پی است که برای تورج و خانواده‌اش رخ می‌دهد بی‌آن‌که به مخاطب فرصت نفس کشیدن بدهد.

تورج به عنوان شخصیت محوری داستان، یک دروغ گوی تمام عیار است که حتی برای ساده‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین مسائل دروغ می‌گوید. برای نمونه می‌توان به سفرش به کاشان برای فروش زمین و مرخصی نداشتن‌اش در کوران کار اشاره کرد، که در ادامه به فاجعه‌ای بزرگ برای رئیسش (منصوری) ختم می‌شود.

علیرضا طاهری به عنوان نویسنده کار و عطشانی در مقام کارگردان به نکته مهمی که نیاز مخاطب به همذات‌پنداری با شخصیت اصلی داستان است توجه نکرده‌اند. تورج که توسط آنها خلق شده، از یک رذیلت اخلاقی به نام دروغ سرشار است و این صفت شخصیت او را شکل داده است. این در حالی است که همسرش هم به طور مداوم بابت این موضوع به تورج تذکر می‌دهد اما نتیجه‌ای نمی‌گیرد؛ به همین دلیل هم تحول درونی تورج با توجه به این پس زمینه باسمه‌ای جلوه کرده و رنگ و بویی از حقیقت با خود ندارد.

مشکل شخصیت‌پردازی در «بین خودمون بمونه» به شکل پررنگی خود را به رخ مخاطب کشیده و بیشتر با تیپ‌هایی در قالب شخصیت روبرو هستیم.تورج شخصیتی تک‌بعدی با کمترین لایه ممکن است که به مرور زمان به ماشین دروغگویی تبدیل شده و به دروغ اعتیاد پیدا کرده است.

با توجه به پنج قسمتی بودن کار تاحدود زیادی دست نویسنده برای پرداختن به لایه‌های دیگر شخصیت‌های اصلی بسته بوده که البته نمی‌تواند دلیل محکمی برای این ضعف بزرگ به حساب بیاید.

در کنار تورج باید به همسر او و در آخر به منصوری اشاره کرد که هریک از آنها تنها تیپ‌هایی آشنا برای مخاطب به حساب می‌آیند که فقط اسم‌هایشان عوض شده است. بین خودمون بمونه به مانند ساخته‌های سینمایی علی عطشانی از بازیگرانی توانا بهره گرفته و بسیاری از ضعف‌های کار از این طریق پوشانده شده است. بهنام تشکر که درک درستی از کمدی دارد، یک باورپذیری نسبی را به شخصیت تورج تزریق کرده است همچنین زمان‌بندی در اجرای شوخی‌ها را به شکل مطلوبی رعایت کرده است. سیما تیرانداز و آتیلا پسیانی هم در دیگر نقش‌های اصلی با وجود ضعف در پرداخت شخصیت‌های یاد شده، در حد استانداردهای تلویزیونی ظاهر شده و به باور مخاطبان خویش می‌نشینند.

بین خودمون بمونه با وجود برخورداری از سوژه‌ای ارزشمند و تلاش در تقبیح عمل زشت دروغگویی، به سبب ضعف در پرداخت قصه و ماندن در دام کلیشه‌ها می‌توان گفت آنچنان که باید موفق ظاهر نشده است.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها