مستند 10 قسمتی «داستان یک صعود» شامل همه لحظات تلخ و شیرینی میشود که تیم ملی ایران در مسیر رسیدن به جام جهانی سپری کرده است. فوتبال دوستان کشورمان در مدت زمان یک سال بازیهای تیم ایران را دنبال کردهاند تا ببینند تیم کشورشان مسافر برزیل میشود یا خیر.
بازخوانی همه اتفاقات رخداده در این مسیر و مرور آن در یک مستند ده قسمتی هم حکم تجدید خاطره را دارد و هم زوایای دیگری از ماجرا را در معرض دید مردم قرار میدهد. کارگردان این اثر چند نفر دوربین به دست را با تیم ملی همراه کرده و همه جزئیات مسابقات و حاشیههای قبل و بعد از آن را به تصویر کشیده است. رد پای تصویربرداران این مستند را در همه جا میشود مشاهده کرد. آنها هنگام سفر به کشورهای مختلف روی صندلیهای هواپیما نشستهاند و بازیکنان ایران را رصد میکنند. هنگام برگزاری بازی، تصویربرداران بازی را از زوایایی به تصویر میکشند که مخاطب تصور میکند کنار زمین فوتبال ایستاده است. آنها با عکاسان و خبرنگاران مصاحبه میکنند و نشان میدهند هنگام برگزاری دیدارها، نمایندگان رسانهها چه قضاوتی راجع به تیم داشتهاند.
تصویربرداران روی سکوها هم حضور فعالی داشته و رفتار تماشاگران و لیدرها را زیر نظر دارند. در قسمتی که بازی ایران و کره جنوبی در تهران را شاهد بودیم دوربین چند دقیقهای روی تماشاگران متمرکز شده بود و بازتاب اتفاقات داخل زمین را در چهره آنها نشان میداد. خوشبختانه مخاطب تلویزیونی هیچ نمایی از داخل زمین را نمیدید و همین نکته هیجان نماهای ضبط شده از تماشاگران را بیشتر میکرد. مصاحبه با لیدرها (بوقچیهایی که تیم را تشویق میکنند) از بخشهای جذاب این مستند بود. بوقچیها شخصیت جالبی دارند و داستان زندگی هر کدامشان میتواند محور موضوعی یک مستند باشد. آنها همه عمرشان را صرف تشویق تیمهای فوتبال میکنند تا تیم نتیجه بگیرد ولی خودشان زندگی آرام و راحتی ندارند. یکی از لیدرها در مصاحبهاش به نکته جالبی اشاره کرد و گفت ما در حرفه خودمان تخصصهای جداگانهای داریم؛ یک نفرمان شیپور میزند، دیگری مسئول طبل زدن است و آن یکی شعار میدهد!
مصاحبه با سرآشپز تیم ملی فوتبال هم حاوی نکات قابل توجهی بود. او گفت که در غذای بازیکنان هر ادویهای را نمیشود ریخت و خوراک آنها در روزهای مختلف (بسته به این که بازی داشته باشند یا تمرین) فرق میکند. البته گروه تصویربرداری این فیلم بهترین سوژههایشان را بر روی سکوها و در میان تماشاگران پیدا میکردند. مردمی که از شهرستانها به تهران آمده بودند و کودکانی که صورتهایشان را به رنگ پرچم ایران درآورده بودند، سوژههای جذابی بودند که از دید کارگردان مستند پنهان نماندند.
نقطه قوت مستند «داستان یک صعود» سماجت بیش از حد تصویربرداران و حضور لحظه به لحظه آنها در کنار بازیکنان تیم ملی بود. آنها در لحظات پس از پایان بازی بلافاصله وارد رختکن میشدند و بازتاب حال و هوای بازیکنان را گزارش میدادند. در این لحظات بازیکنان شخصیتهای نقش اول فیلم بودند و داشتند نقش خودشان را بازی میکردند. از آنجا که تصاویر در لحظه وقوع اتفاق ضبط شده بود حس این شخصیتها واقعی بود و خبری از نقش بازی کردن نبود. به عنوان مثال پس از بازی ازبکستان و ایران و پیروزی ایران با گل دیرهنگامش در دقیقه 90 مشخص بود که خود بازیکنان هم انتظار چنین برد شیرینی را نداشتند.
مستند داستان یک صعود میتوانست از ارتفاع بالاتری ماجرا را رصد کند و فقط از زاویه مسائل فوتبالی به ماجرا نگاه نکند. سفر تیم ایران به کشورهایی چون لبنان، قطر، کره جنوبی و ازبکستان فرصت خوبی را در اختیار سازندگان قرار داد تا گوشههایی از ناگفتههای مردم این سرزمین را بیان کنند. محمودرضا رضایی در مستندهای قبلی که درباره تیم ملی فوتبال ایران ساخته بود با مکث و تامل بیشتری سفرهای خارجی تیم ملی را پوشش میداد.
در آن مستندها اطلاعاتی از کشور خارجی ارائه میشد و مخاطب تا اندازهای در جریان فرهنگ مردم آنجا و شرایط اقتصادی و اجتماعیشان قرار میگرفت. اما در مستند فعلی دوربین بیشتر روی مسائل مربوط به فوتبال متمرکز شده بود و خبری از اطلاعات غیرفوتبالی نبود. مستند مربوط به بازی ایران و قطر (به میزبانی قطر) را تا اندازهای باید مستثنا دانست. در آن قسمت دوربین به سراغ پیرمردی رفت که بشدت بازیهای ایران را دنبال میکرد. او که یک ایرانی ساکن قطر بود به نکته جالبی اشاره کرد و گفت: «اگر ایران ببازد قطریها تا چند سال ما را متلک باران میکنند.» او روزنامهای قطری را در دست گرفته بود و اخبار فوتبالی داخل آن را ترجمه میکرد. دوربین سمج برنامه پس از پیروزی شیرین ایران هم به سراغ این پیرمرد رفت و خوشحالیاش را در داخل ورزشگاه نشان داد. تمرکز بیشتر بر روی این نوع سوژهها میتوانست لایههای اجتماعی و فرهنگی برنامه را عمق بیشتری ببخشد. نقطه ضعف دیگر مستند را باید در ضرباهنگ نامتوازنش جستجو کرد. گاه کارگردان از یک اتفاق بسرعت گذر میکرد و گاه همان اتفاق را در بازی دیگر با حوصله بیشتر به تصویر میکشید. به عنوان مثال نشست مطبوعاتی بعد از بازی ایران و کره جنوبی در تهران مدت زمان زیادی از یک قسمت را به خودش اختصاص داد که میتوانست کوتاهتر باشد.
فرهنگسازی برای فوتبال
همیشه در آستانه بازیهای حساس جام جهانی، رسانههای جمعی وارد میدان میشوند و مردم را در جریان آخرین اخبار و جزئیات بازیها قرار میدهند. مخاطبانی که تشنه دانستن درباره جام جهانی هستند با خواندن و دیدن و شنیدن اطلاعات فوتبالی عطش خودشان را برطرف میکنند. رسانهها در کنار وظیفه اطلاعرسانی نقشی مهمتر را نیز ایفا میکنند. آنها وظیفه دارند احساسات ملی مردم را در جهت درست هدایت کنند تا جامعه ایران بتواند به سلامت از آزمون حساس جام جهانی گذر کند.
هشت سال پیش در جام جهانی 2006 تیم ملی ایران نتایج خوبی کسب نکرد و نتیجهاش ایجاد حس ناامیدی و سرخوردگی جمعی در بین قشرهای مختلف بود. رسانهها پیش از آغاز بازیها فتیله توقعات را آن چنان بالا بردند که همه انتظار داشتند تیم ملی ایران براحتی از گروهش صعود کند و در قامت یک مدعی در برابر دیگر تیمها بایستد.
در این شرایط به تحلیلگرانی نیاز داریم که به مردم توضیح بدهند جام جهانی آخرین ایستگاه نیست و پیروزی یا شکست در این بازیها سرنوشت فوتبال ایران را مشخص نمیکند. فوتبال ایران از یک مجموعه مشکلات زیربنایی رنج میبرد که حل آن به این سادگیها امکانپذیر نیست. در شرایطی که باشگاههای ما هنوز خصوصی نشدهاند و لیگمان هنوز به معنای واقعی کلمه حرفهای نیست نباید همه آرزوهایمان را در مستطیل سبز جام جهانی دنبال کنیم.
در مستند «داستان یک صعود» به این نکته توجه نشده بود و همه تاکید اثر بر این نکته بود که ما چگونه میتوانیم راهی برزیل شویم. همه جوانانی که روبهروی دوربین قرار میگرفتند از آرزویشان برای دیدن تیم ایران در برزیل سخن میگفتند و با هیجانی مثالزدنی برای صعود ایران ثانیهشماری میکردند. مستندساز در کنار این جوانان میتوانست از کارشناسانی کمک بگیرد که درباره اهمیت جام جهانی، تاریخچه آن و سرنوشت تیمهای بزرگ در این مسابقات صحبت کنند.
پایان شب سیه سپید است
در لابهلای مستند «داستان یک صعود» جوانانی را میدیدیم که به شکل اغراق آمیز تیم ملی را تائید میکردند یا آن را زیر سوال میبردند. این جوانان بعد از یک باخت یا مساوی ناامید میشدند و همه چیز تیم را به باد انتقاد میگرفتند. در یکی از مصاحبهها جوانی پرادعا گفت اگر من در لحظات آخر وارد زمین میشدم بهتر از این فوتبالیستها بازی میکردم و حتما چند گل به قطر میزدم! از آن طرف هوادارانی هم بودند که میگفتند ما بهترین تیم آسیا را داریم و حتما صعود میکنیم.
دیدن این مصاحبه پس از گذشت چند ماه از انجام آن این نکته را ثابت میکند که هر دو گروه اشتباه فکر میکردهاند. گروه اول اگر کمی دندان روی جگر میگذاشتند میدیدند که «پایان شب سیه سپید است» و تیم ایران بعد از چند شکست تلخ راه خودش را پیدا خواهد کرد. گروه دوم نیز میفهمیدند که گذر از هفتخوان جام جهانی به همین راحتیها نیست و نیاز به سماجت و پشتکار دارد. این آموزهها میتواند مورد استفاده مخاطبانی قرار بگیرد که مستند را با دقت تماشا میکنند. تیم فوتبال ایران در جام جهانی برزیل در شرایط مشابهی قرار میگیرد. اگر قرار باشد با یک شکست مردم بازیکنان و مربی را زیر سوال ببرند، روحیه تیم تخریب میشود و نمیتواند بازیهای موفقی داشته باشد. حالا پس از بازخوانی دوباره اتفاقات مربوط به صعود تیم ملی آرزو میکنیم که ایکاش منتقدان تندرو تسویه حسابهای شخصیشان را به بعد از مسابقات موکول میکردند و اجازه میدادند تیم ملی در آرامش کامل بازیهایش را به پایان برساند.
مستندهای ورزشی تلویزیون
وقتی اسم مستند ورزشی در تلویزیون میآید باید به دنبال محمودرضا رضایی بگردیم. تهیهکننده مستند «داستان یک صعود» در دورههای پیش نیز مسئولیت ساخت مستند درباره صعود یا صعود نکردن ایران به جام جهانی را بر عهده داشت. از کارهای مطرح وی میتوان به ساخت «مردان آهنین» در ایام نوروز اشاره کرد که تولید و پخش آن چند سالی است متوقف شده است.
محمودرضا رضایی متولد 1345 شاهرود است و در رشتههای تولید فیلم و روانشناسی تحصیل کرده است. فعالیت فیلمسازی را از سال 1369 با ساخت چند فیلم کوتاه 16 و 35 میلیمتری آغاز کرده و از سال 76 با ساخت مجموعه تلویزیونی مستند از فوتبال تا فوتبال وارد تلویزیون شده است. از آن پس تاکنون با ساخت مجموعههای مستند با قهرمانان، المپیکیها، کشتی در آنکارا، اوج افتخار، فوتبال ایرانی و مردان آهنین بیشتر به عنوان یک مستندساز ورزشی مطرح بوده است.
وی به دلیل ساخت مجموعه فوتبال ایرانی و فیلم کوتاه تماشاگران دو بار موفق به دریافت دیپلم افتخار و تندیس اول جشنواره بینالمللی فیلمهای ورزشی سینمایی و تلویزیونی در منطقه غرب و جنوب آسیا شد و چند سال پیش فیلم پاراالمپیک وی در جشنواره Ficts میلان ایتالیا تندیس اول جشنواره را دریافت کرد. ( احسان رحیمزاده/ ضمیمه قاب کوچک / جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد