مناسبت هفته

فقط باید بخواهیم

این هفته در حالی به نام محیط زیست رقم خورده است که همچنان ناگفته‌های زیادی در این حوزه وجود دارد؛ ناگفته‌هایی که البته بارها به انحای مختلف و در پرده بیان شده، اما ظاهرا هنوز صراحت و شفافیتی برای بیانشان وجود ندارد.
کد خبر: ۶۸۲۳۴۲
فقط باید بخواهیم

شاید تعارفی که خاص ما ایرانیان است در این زمینه هم دست و پاگیر شده تا بخواهیم با قطعیت اعلام کنیم که هر کدام‌مان به نوعی در نابودی دریاچه و تالاب و جنگل و منابع آب و خاک و خلاصه محیط زیستمان سهیم هستیم.

بیایید با یکدیگر بی‌تعارف باشیم، حداقل اکنون که سیل وتوفان هر روز گوشه‌ای از این سرزمین را درمی‌نوردد و خانه و کاشانه و هست و نیستمان را به تاراج می‌برد.

بی‌تعارف باشیم و حداقل نزد وجدان خود مرور کنیم که چه میزان از خشکی تالاب‌ها و دریاچه‌های کشورمان به سودجویی خود ما برمی‌گردد و نه خشکسالی که گرچه خشکسالی هست، اما این همه ماجرا نیست. واقعیت آن که برای منفعت بیشتر، اراضی کشاورزیمان را گسترش دادیم و سهم آب دریاچه‌ها را روانه زمین‌هایمان کردیم. تالاب‌ها را برای کاوش در معدن و ساخت و سازهای بی‌رویه‌مان خشکاندیم و به جان شن و ماسه رودخانه‌هایمان افتادیم.

یادمان نرود که در تمام این سال‌های اخیر چگونه با تبر به جان درختان جنگل‌ها و باغ‌هایمان افتادیم. ذهنیتی می‌گفت که شاخه و تنه درختان جنگلی فقط به درد سوزاندن و زغال شدن و کسب درآمد بیشتر می‌خورد و به جای طراوت و زیبایی باغ‌های کم‌ثمر هم می‌توان برج و باروهای پرمنفعت ساخت.

راستی این را هم فراموش نکنیم که آن‌قدر به طبیعتمان پشت کردیم و به خودکامگی‌هایمان توجه، که ارزش جنگل برایمان تا حد سطل زباله برای رها کردن ته‌سیگارها و انواع زباله‌هایمان تنزل پیدا کرد.

امروز جنگل‌های هزاران ساله ما را انبوه زباله فراگرفته است و روزی نیست که خبر آتش گرفتن و نابودی بخشی از این منابع ارزشمند طبیعی به دلیل سهل‌انگاری ما که بی‌مبالات باقیمانده آتش اجاقمان را به جان درختان می‌اندازیم، منتشر نشود؛ روندی که طبق آمار کارشناسان به نابودی کامل جنگل‌های میلیون ساله ما، طی 50 سال اخیر منجر خواهد شد.

دریاهایمان در شمال و جنوب هم که به حالت تهوع رسیده و امروز در حال بالاآوردن تمام زباله‌ها و فاضلاب‌هایی است که در تمام این سال‌ها به خوردشان دادیم. مرگ گروهی کفال ماهی‌ها در شمال و پدیده کشند قرمز در آب‌های جنوب کشور فقط بخشی از بازخورد این بی‌مبالاتی‌هاست.

خودخواهی ما حیات‌وحش کشور را هم به مرز جنون رسانده است و تلف شدن 15 قلاده پلنگ فقط طی سال گذشته و شکار انواع پرندگان و چرندگان در حال انقراض نشانی از این جنون نامیمون است که عاقبت خوشی نخواهد داشت.

با همه اینها و گرچه دیر است، اما غیرممکن نیست نجات طبیعت و جنگل و دشت و دریاهایمان از بلاهای بی‌امانی که تاکنون بر سرش آورده‌ایم. کافی است بخواهیم، ما مردم ایران و خودمان دست به کار شویم و هر کجا که هستیم مانع مرگ میهن روبه احتضارمان شویم و این یعنی فرهنگ و نگاهمان را به طبیعت تغییر دهیم، چرا که مرگ طبیعت مرگ ماست.

فاطمه مرادزاده - گروه ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها