فوق تخصص قلب و ‏جانباز شیمیایی: ‏

ریه ام را ‏درآوردند اما دست از درس نکشیدم

فوق تخصص قلب و جانباز شیمیایی گفت: در یازده ‏سالگی به جبهه رفتم. همزمان با فعالیتم در جبهه، ‏درسم را می خواندم و به هیچ وجه اجازه نمی دادم تا ‏از درس عقب بمانم. بعد از جنگ احساس کردم که سنگر ‏تغییر کرده و اکنون وظیفه ای دیگر دارم. درسم را ‏ادامه دادم و در کسوت پزشکی به ادامه خدمت به مردم ‏پرداختم.‏
کد خبر: ۶۸۰۶۳۷
ریه ام را ‏درآوردند اما دست از درس نکشیدم

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از روابط عمومی سازمان جامعه بسیج پزشکی، دکتر یحیی ابراهیمی عضو بسیج جامعه پزشکی استان ‏لرستان، فوق تخصص قلب و جانباز شیمیایی گفت: من از جانبازان ‏شیمیایی هشت سال دفاع مقدس هستم که علاقه بسیاری به ‏حرفه خود دارم. در زمان جنگ حتی یک سال هم از درس ‏عقب نیفتادم و درس خود را مثل افراد معمولی ادامه ‏دادم و پس از اتمام جنگ به ادامه تحصیل در رشته ‏پزشکی پرداختم. ‏

وظیفه ما در هر لباسی دفاع از وطن است ‏

وی افزود: در سال 60-61 یازده سال داشتم و به جبهه ‏رفتم. در جبهه درسم را می خواندم و از جمله ‏رزمندگانی بودم که حتی یکسال هم عقب ماندگی ‏نداشتم. در آن زمان مجتمع آموزشی در جبهه نبود و ‏مجتمع ها برای تحصیل رزمندگان در اواخر جنگ ساخته ‏شد من که از ابتدای جنگ در جبهه حضور داشتم سعی ‏کردم درسم را هم در کنار جبهه و جنگ بدون هیچ وقفه ‏ای ادامه دهم. بعد از این که جنگ تمام شده من ‏احساس کردم که وظیفه ای دیگر دارم و با شرکت در ‏آخرین عملیات احساس کردم که به خاطر عوارض شیمیایی، ‏ریه ام مشکل پیدا کرده.برای درمان یکی از ریه های ‏من را در آوردند و در سال 68 که یک مقدار وضعیت ‏جسمانی ام بهتر شد به ادامه تحصیل پرداختم و در ‏سال 69 دانشگاه علوم پزشکی یزد قبول شدم هفت سال ‏آنجا درس خواندم و در سال 76 از بین 150 دانشجویی ‏که بودیم فقط 20 نفرمان توانستیم هفت سال پزشکی ‏عمومی را تمام کنیم.

بعد از فارغ التحصیلی از دوره ‏عمومی به زادگاه خود شهرستان الشتر لرستان برگشتم ‏و در آنجا رییس پزشک قانونی و رییس شبکه بهداشت ‏شهرستان الشتر شدم، در سال 82 تخصص بیماری های ‏داخلی دانشگاه تهران را قبول شدم و پس از گرفتن ‏تخصص مجددا به محل زندگی خود برگشتم و بعد از آن ‏در فوق تخصص دانشگاه تهران بیمارستان شریعتی قبول ‏شدم واکنون به عنوان هیت علمی بیمارستان شهید ‏وحیدی خرم آباد مشغول هستیم.‏

به خاطر شرایط جسمی ام ادامه تحصیل برایم سخت بود

دکتر ابراهیمی افزود:پس از جنگ که تصمیم گرفتم ‏ادامه تحصیل دهم به خاطر عوارض شیمیایی مشکلات ‏زیادی داشتم و یک ریه خود را از دست دادم اما با ‏این حال درسم را ادامه دادم. رشته پزشکی رشته سختی ‏بود اما با کمک خدا، همسرم و تلاش های خودم توانستم ‏بر مشکلات فائق آیم.‏

من و همسرم هر دو عضو بسیج پزشکی هستیم

وی گفت: همسرم که جراح زنان هستند و ایشان ‏هم اهل الشتر هستند هر دو عضو بسیج جامعه پزشکی ‏هستیم. همسرم علاوه بر اینکه سختی زندگی با یک ‏جانباز را به عهده دارند اقدامات خیرانه فراوانی ‏در زمینه پزشکی انجام داده اند.‏

در جبهه به سختی درس می خواندیم

عضو بسیج جامعه پزشکی گفت: در اویل جنگ سعی می کردم کتاب هایم را با ‏خود ببرم و از بچه های سال بالایی درس هایم را می ‏پرسیدم و از آنها کمک می گرفتم. معمولا دو هفته ‏مانده به امتحانات به شهرستان خود می آمدم و از ‏همکلاسی هایم شروع می کردیم به درس خواندن. از سال ‏‏64-65 مجتمع آموزشی تاسیس شد و رزمنده ها از آن ‏استفاده می کردند و من هم به آن کلاس ها می رفتم. ‏رشته علوم تجربی سخت بود ولی من خودم را می ‏رساندم. بعد از جنگ هم که همراه با همسرم در خدمت ‏مردم بودیم. ما در خرم آباد فعالیت می کنیم اما ‏هفته یک بار را به الشتر می آییم و مردم را ویزیت ‏می کنیم.‏

روی بدن رزمندگان پا گذاشتیم و جلو رفتیم

ابراهیمی اضافه کرد: در عملیات فاو رزمندگان برای ‏خنثی کردن مین، پیکر مطهر خود را روی آن می گذاشتند ‏و ما از روی آنها رد می شدیم. اکنون باید قدر تمام ‏این فداکاری ها را بدانیم. ‏

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها