پوآرو و خانم مارپل در ایران چنان محبوبیتی پیدا کردند که در کمتر نقطهای از جهان چنین محبوبیتی نصیبشان شد یا کتابهای پلیسی آگاتا کریستی آنقدر در ایران هوادار پیدا کرد که چند بار تجدید چاپ شد و هنوز هم جزو پرفروشترین کتابهاست. در این بین جدا از سریالهای پلیسی خارجی که به فارسی دوبله و پخش شد، سریالهای پلیسی زیادی هم از اواخر دهه 60 ساخته شد که صرف نظر از ضعفهای زیاد در فیلمنامه و شخصیتپردازیها، توانست مخاطبان زیادی را پای تلویزیون بنشاند.
هر چند به نظر بسیاری از مخاطبان برخی از صحنههای تعقیب و گریز در سریالها، غیرواقعی از آب در آمده و اغلب از حالت بسیار جدی به اثری خندهدار، سادهانگارانه و بسیار بدیهی تبدیل شده است. این روزها در سریالهای پلیسی فقط شاهد عملیات تعقیب و گریز بین ماموران پلیس و خلافکاران نیستیم و بیشتر این سریالها موضوعات اجتماعی روز را هم پوشش میدهند که به وسیله آن پیامی آگاهیدهنده به مخاطب منتقل میشود اما در این میان آن سریالهایی موفقاند که علاوه بر جذابیت موضوعی، مخاطب را دستکم نگیرند و اثری بدیهی و قابل پیشبینی به او عرضه نکنند. بیشتر ما همان قدر که میخواهیم دستاوردهای جدید پلیس را در سریالها ببینیم و با تعقیب و گریز خلافکاران توسط پلیس همراه شویم، انتظار داریم سازندگان فیلم اثری کلیشهای و به دور از جذابیت به ما ارائه نکنند.
از آیینه عبرت تا کلانتر
از اواخر دهه 60 سریالهای اکشن ـ پلیسی با رویکرد روان شناختی و اجتماعی ساخته شده است. حالا سالها از زمانی که «آیینه عبرت» مهمان خانهها میشد، گذشته است اما هنوز هم خیلیها از آن به عنوان یکی از نخستین سریالهای پلیسی تلویزیون یاد میکنند. آیینه عبرت، به کارگردانی محسن شامحمدی موضوع اعتیاد و مواد مخدر را دستمایه کار خود قرار داده و تلاش پلیس برای مقابله با آن را نشان میداد. تولید و پخش این سریال بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۲ با ۵۰ عنوان کلی انجام شد و یکی از مشهورترین عنوانهای آن برگریزان بود که در ۲۰ قسمت تهیه شد و شخصیتهای معروف آن علی و آتقی بودند که این نقشها را بهترتیب محمود دینی و جواد گلپایگانی بازی کردهاند. یکسال بعد از آیینه عبرت، شامحمدی سراغ ساخت «شلیک نهایی» رفت و موضوع پروندههای جنایی را مورد بررسی قرار داد که توانست مخاطبان زیادی را جلب کند. این سریال در روایت داستان خود از یک قاعده ثابت پیروی میکرد که در بین سریالها و فیلمهای پلیسی بیسابقه نبود. براساس این قاعده، یک پلیس به صورت مخفیانه بین خلافکاران نفوذ میکند و در پایان باعث از هم پاشیدن جمع خلافکارها میشود. این سریال پسزمینه اجتماعی پررنگی داشت و مناسبات افراد فعال در یک باند تبهکار، بخوبی در آن نشان داده شده بود. شامحمدی سال 80 با سریال «تصمیم نهایی»، دغدغههایش در حوزه مسائل پلیسی را ادامه داد و سال ۱۳۸۴ سریال «کلانتر» را روانه آنتن کرد که در آن، دغدغههای اجتماعی او از زاویه نگاه یک پلیس دنبال میشد. ایرج نوذری در دو سریال کلانتر ۲ و ۳ نقش یک کارآگاه پلیس را ایفا کرد که هر بار به کشف یک ماجرای پلیسی میپرداخت، ماجرایی که قربانیان آن معمولا از بین آدمهایی انتخاب میشدند که در زندگی شخصی و اجتماعیشان با مشکلات و معضلات زیادی مواجه بودند. پخش سریال کلانتر ۲ باعث شهرت و محبوبیت ایرج نوذری شد اما قسمت سوم سریال چندان مورد توجه واقع نشد و به همین دلیل هم ادامه تولید آن متوقف شد.
دوره ظهور کارآگاهها
کمتر مخاطب تلویزیون است که مجموعه تلویزیونی «کارآگاه علوی» به نویسندگی و کارگردانی حسن هدایت را به یاد نداشته باشد. کارآگاه علوی نام شخصیت پایهای مجموعههای تلویزیونی است که سال 1375 با مجموعه تلویزیونی کارآگاه و سال 1378 با مجموعه کارآگاه علوی 2 ساخته و در ذهن خیلیها ماندگار شد. با این سریال احمد نجفی به عنوان پای ثابت بیشتر سریالهای پلیسی چه به عنوان پلیس و چه به عنوان مجرم به مخاطب معرفی شد. در همان سال با پخش مجموعه «سرنخ» به کارگردانی کیومرث پوراحمد که در آن یک پلیس اصفهانی به نام امیرحسین اوصیا به همراه دستیارش سعی در حل ماجراهای پلیسی داشتند، کمکم ژانر پلیسی به یکی از ژانرهای ثابت برنامههای تلویزیونی تبدیل شد.
عبور از تصویرهای کلیشهای
تلویزیون سال 82 با پخش مجموعه «خواب و بیدار» به کارگردانی مهدی فخیمزاده دست به تابوشکنی زد. برای اولین بار، حضور زنان پلیس در عملیات سخت به نمایش در آمد و تصویری نسبتا بکر از باندهای خلافکار را به مخاطب نشان داد که با تصویرهای کلیشهای تفاوتهای زیادی داشت. در این سریال رویا نونهالی با نام ناتاشا در نقش زنی خلافکار، برای اولین بار نقش اصلی جنایی را بازی کرد که تا آن روز در تلویزیون بیسابقه بود. فخیمزاده در سریال خواب و بیدار تلاش کرد یک اثر اکشن خوب و باکیفیت خلق کند. تا پیش از این سریال، این حجم از صحنهپردازی و جلوههای ویژه در سریالهای پلیسی وجود نداشت و چنین سریالهایی در اوج خود، به چند شلیک، تیراندازی محدود و در نهایت چند انفجار، محدود میشد، اما فخیمزاده از امکاناتی مثل هلیکوپتر و صحنهپردازیهای حجیم استفاده کرد و مخاطب را با یک اکشن جدی و تمامعیار مواجه کرد. موفقیتی که با پخش خواب و بیدار از آن مهدی فخیمزاده شد در آثار پلیسی بعدی او یعنی «حس سوم»، «بی صدا فریاد کن» و «ساختمان 85» تکرار نشد.
همراه با مظنونین
در ساختههای سیروس مقدم همیشه میتوان ردی از پلیسها و روبهرو شدن آنها را با خلافکاران پیدا کرد اما این کارگردان در دو سریال به طور مشخص سراغ پلیس رفته و به طور مستقیم این گروه را مورد توجه قرار داده است. سریال «پلیس جوان» که سال ۱۳۸۰ از تلویزیون پخش شد و مقدم در آن تصویری جدید از پلیس ارائه کرد که تا پیش از آن چندان سابقه نداشت. پلیس جوان با بازی شهاب حسینی، شخصیتی بود که پدرش در کشمکش با خلافکارها کشته شده بود و خود با رفتن بین خلافکارها و انجام دادن عملیات قهرمانانه، دشمنان نظم و امنیت را به چالش میکشید و خانم خبرنگاری هم در ماموریتها او را همراهی میکرد. این شکل از ارائه شخصیت پلیس، شیوهای کاملا کلیشهای بود که با پیروی از الگوهای موفق و رایج سریالهای پلیسی دنیا، تلاش میکرد با مخاطب ارتباط برقرار کند.
ورود مواد مخدر جدید و تهدید شدن جوانان، موج جدیدی از سریالهای پلیسی را پیرامون این موضوع به وجود آورد و به دنبال آن مارتن ساخت سریالهایی با موضوع موادمخدر شروع شد. «پرواز در حباب» اولین نمونه این جریان بود که بیشتر نگاهی هشداردهنده و آگاهکننده به خانوادهها و نسل جوان داشت. سیروس مقدم در این سریال موضوعهای متنوعی مثل اعتیاد، عشق، انتقام و... از خلال زندگی دو جوان را که در جایی از سریال باهم تداخل پیدا میکند، نشان میدهد که به دلیل زاویه دید آن به موضوع توانست مخاطبان زیادی را جلب کند.
مقدم سال ۱۳۹۱ و در مینی سریال «دیوار» موفق شد اثری اکشن و اجتماعی تولید کند که البته جنبههای اجتماعی آن بیشتر به چشم میآمد. مقدم در سریال دیوار شخصیتی به نام جمیل از طایفه فیوج را محور قصهاش قرار داد که پس از سالها از زندان آزاد شده و حالا میخواهد انتقام زندگی متلاشی شدهاش را از ماموری که او را به زندان انداخته، بگیرد.جمیل، رئیس یک باند تبهکاری است اما در زندگی شخصی خود، پدر دلسوزی برای دخترش – خورشید است.
هوشهای سیاه
مجموعه «هوش سیاه» به کارگردانی مسعود آبپرور که سری اول آن اردیبهشت 89 و سری دوم اردیبهشت 92 از شبکه سه روی آنتن رفت را هم میتوان به عنوان اثری شاخص در کارنامه سریالهای پلیسی محسوب کرد. جرائم رایانهای در فضای سایبری و دنیای مجازی و سوءاستفاده از اطلاعات شخصی آدمها در فضای مجازی، موضوعی بود که دستمایه سریال هوش سیاه قرار گرفت. سریال هوش سیاه 2 نمونهای مثالزدنی و قابل قبول از یک اثر پلیسی موفق بود که مخاطبان زیادی را با خود همراه کرد. مخاطبان در این سریال تلویزیونی با خلافکارهایی مواجه بودند که به ابزار و فناوری روز مجهز شده بودند. مساله خلافکارها دیگر مساله جابهجایی چند تن مواد مخدر یا یک قتل نبود و آنها طعمههایشان را در فضای مجازی پیدا میکردند، در زندان هم به فعالیت خود ادامه میدادند و برای مثال با استفاده از یک کامپیوتر حکم انتقالشان از زندان را جعل میکردند. یکی از مهمترین امتیازهای سریال هوش سیاه 2 پخش هر شبی آن بود؛ مسالهای که باعث شد مخاطبان به صورت مداوم پیگیر سریال شوند و آن را تماشا کنند. این سریال از معدود آثاری بود که نمیشد بسادگی روند داستان را در آن حدس زد، همان چیزی که مخاطب خیلی برای آن تلاش میکند و تشنه آن است.
قدم گذاشتن در دنیای ماتادورها
سریال اکشن و پلیسی «ماتادور» به کارگردانی فرهاد نجفی هم که به عقیده خیلیها اکشنترین سریال تاریخ ایران است در ادامه پرداختن به موضوعات روز جامعه ساخته شد و نظر مخاطبان زیادی را جلب کرد. شاید بتوان ماتادور را اوج سریالسازی در ژانر اکشن ـ پلیسی دانست که ضعف فیلمنامه در آن به دلیل وجود جذابیتهای بصری کمتر به چشم میآمد. در ماتادور یک مقام اروپایی برای شرکت در کنفرانسی درباره انرژی اتمی به ایران میآید. گروهی از تروریستها شامل یک زن و دو مرد که در زمینه ایجاد ناامنی و فضای رعب و وحشت در کشورهای در حال توسعه فعال هستند، برای به هم ریختن برنامههای این کنفرانس در ایران دست به فعالیتهای تروریستی خطرناک میزنند. نیروهای پلیس برای جلوگیری از خرابکاریهای این تروریستها وارد عمل میشوند و ماجراهای دیگری اتفاق میافتد. یکی از دلایل موفقیت ماتادور جدا از صحنههای اکشن آن نمایش آخرین دستاوردها و پیشرفتهای نیروی انتظامی بود که همیشه برای مخاطب این ژانر یکی از نقاط خیلی جذاب محسوب میشود. (سحر مظفری/ ضمیمه قاب کوچک)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: